در گفتوگوی «دنیای اقتصاد» با معاون وزیر گردشگری تشریح شد
آسیب تحریمی صنایع دستی

به گفته مسوولان وقت این وزارتخانه، این وبسایت میتوانست فرصتی برای فروش متقاضیان در داخل و خارج از ایران باشد. چند سالی است که پایان کرونا اعلام شده، اما همچنان خبری از این وبسایت نیست. در کنار آن بحث استانداردسازی کیفیت و بستهبندی صنایع دستی هم به سرانجام نرسیده است. «مریم جلالی» معاون صنایعدستی و هنرهای سنتی وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی در گفتوگو با «دنیای اقتصاد» ضمن اعلام بیاطلاعی از این وبسایت، ایجاد سامانههای جدید برای فروش را نادرست میداند. به گفته او کار این وزارتخانه در بخش صنایعدستی تسهیلگری بین عرضه و بازار است.
او استراتژی مرتبط با صنایع دستی را تولید غیرمتمرکز و فروش متمرکز دانسته و بر نقش تشکلها بهجای کارگاهها تاکید میکند. جلالی معتقد است فروش متمرکز بدون برند امکانپذیر نیست و برند نیز توسط فرد ایجاد نمیشود بلکه نیازمند تشکلها، تعاونیها و انجمنهای حرفهای است. در همین زمینه، آییننامه مربوط به تشکلها به کمیسیون دولت ارائه شده تا زمینه سازماندهی این بخش فراهم شود. او همچنین تحریمها را یکی از عواملی ارزیابی میکند که بازار صنایع دستی ایران را هم در بخش مواد اولیه و هم فروش تحتتاثیر خود قرار داده و در نهایت به آن آسیب زده است.
با آغاز دوران کرونا، موضوعی مبنی بر ایجاد یک وبسایت برای فروش صنایع دستی و حتی صادرات، بهمنظور رفع مشکلات هنرمندان این حوزه مطرح شد؟ آن طرح به کجا رسید؟
درباره آن وبسایت اطلاع ندارم. اما باید بگویم که ما دو استراتژی در مقوله فروش داریم، اولین آنها «تولید متمرکز و فروش غیرمتمرکز» است و دومین مورد به «تولید غیرمتمرکز و فروش متمرکز» برمیگردد. در حوزه صنایع دستی، تولید ذاتا غیرمتمرکز است و فروش باید بهصورت متمرکز ساماندهی شود که این موضوع را نیز در دستور کار قرار دادهایم. نکته اینجاست به واسطه پلتفرمهای فروش متعددی که در ایران داریم، ضرورتی برای ایجاد سامانه جدید احساس نمیشود و فروش باید به متخصصان این حوزه سپرده شود.
ما هیچگاه به دنبال آن نبودهایم که خود یک وبسایت برای فروش ایجاد کنیم، بلکه هدف ما اتصال شبکه تولید غیرمتمرکز، خانوادگی یا خانگی به بازارهای فروش از طریق فرآیند تسهیلگری است. صنایع دستی در اصل و همواره بهعنوان شغل مکمل تعریف میشود و نه کسبوکار اصلی. امروز بسیاری از فعالان این حوزه تمایل دارند از فعالیت خانگی به کارگاهی تغییر مسیر دهند و این درخواست را بارها با ما در میان گذاشتهاند. اما باید یادآور شد که ذات صنایع دستی در تولید خانگی و در کنار خانواده است.
بنابراین تلاش ما بر این است که تصدیگری نکنیم و تنها نقش تسهیلگر داشته باشیم و شبکه تولید غیرمتمرکز را به سامانههای فروش متمرکز، بهویژه فروش آنلاین، متصل کنیم. با این حال باید توجه داشت که رفتار مشتری در حوزه صنایع دستی متفاوت است؛ خرید صنایع دستی برای رفع یک نیاز فوری نیست، به این معنا که شما مشابه سایر کالاهایی که به شکل آنلاین خرید میکنید، سراغ صنایع دستی بروید. اساس رفتار مشتری درباره خرید صنایعدستی، خرید خاطره است بنابراین این کالاها باید روایت و قصه داشته باشند. همچنین بومگردیها و پایگاههای میراث فرهنگی نیز ظرفیتهایی برای فروش متمرکز دارند، زیرا گردشگران در حین سفر و یا یا بازدید اقدام به خرید میکنند. در نهایت، بهترین موقعیت برای ما اتصال به بازارهای جهانی و وبسایتهای بینالمللی است.
شما در توضیحات خود بر بخش فروش متمرکز تاکید کردید. این امر به نظر میرسد نیازمند دو ویژگی اساسی باشد؛ نخست استانداردسازی محصولات صنایع دستی و دوم مساله بستهبندی. دیدگاه شما در این خصوص چیست؟
سالهاست که روی مقوله «زنجیره» در صنایع دستی تاکید میکنم و منظور دقیقا همین است. برای ورود به ادبیات کسبوکار و موفقیت در فروش، نخست باید سلیقه مشتری را شناخت و طراحی محصولات بر همان اساس انجام گیرد. دوم، کیفیت مواد اولیه و محصول باید استاندارد شود تا برای مشتری مطلوبیت ایجاد کند. سوم، حملونقل باید سامان یابد. به علاوه هزینه بستهبندی و حملونقل نباید از خود کالا بیشتر باشد. چهارم، باید پشتوانه تولید وجود داشته باشد تا بتوان در صورت تقاضای بالا، محصول را در کوتاهترین زمان تولید و عرضه کرد.
البته در صنایع دستی هر رشته شرایط خاص خود را دارد. در سفالگری، رودوزی، دستبافتهها و صنایع چوبی هر کدام بخشی از زنجیره دچار مشکل است؛ گاهی کیفیت پایین و زمانی هم هزینه تولید بالا است. در مواردی تولید انبوه امکانپذیر نیست و گاهی بازاریابی وجود ندارد. نمونههایی دیدهام که محصول و بستهبندی بسیار عالی است اما روایتگری و تبلیغ مناسب وجود ندارد. بنابراین باید زنجیره را کامل کنیم.در کنار آن نباید با گزارههای کلی درباره صنایع دستی سخن گفت.
برای مثال «صنایع دستی نیازمند بستهبندی است» گزارهای مبهم است. برخی محصولات مانند سبدها اساسا نیازی به بستهبندی ندارند و خود میتوانند بستهبندی سایر اقلام باشند. در نتیجه هر رشته اقتضائات خاص خود را دارد و تکمیل زنجیره باید با نگاه تخصصی صورت گیرد.
نکته مهم دیگر برند است. فروش متمرکز بدون برند امکانپذیر نیست و برند نیز توسط فرد ایجاد نمیشود بلکه نیازمند تشکلها، تعاونیها و انجمنهای حرفهای است. به همین دلیل، آییننامه مربوط به تشکلها را به کمیسیون دولت ارائه دادهایم تا زمینه سازماندهی این بخش فراهم شود.
کشورهایی مانند هند و تایلند در حوزه صنایع دستی بسیار موفق عمل کردهاند. آیا مسیری که ایران در پیش گرفتهاید مشابه آنهاست یا تفاوت دارد؟
ما تجربه کشورهایی مانند کرهجنوبی، هند و مالزی را بررسی کردهایم. در تایلند، صنایع دستی بهطور کامل وابسته به گردشگری است و بر همین اساس سرمایهگذاری شده است.
در هند تولید غیرمتمرکز در روستاها، محور اصلی است. شرایط ایران به دلیل تحریمها و محدودیتهای بینالمللی تفاوت دارد. ما در زمینه پرداختها و نقلوانتقالات بانکی با مشکلات جدی مواجهیم و به همین دلیل امکان برنامهریزی مشابه اقتصاد جهانی برای ما فراهم نیست. با وجود این تفاوتها اینطور نیست که ما بخواهیم چرخ را دوباره اختراع کنیم، روشها و متدهای ما بر اساس تجربیات جهانی است، هرچند باید تاکید کرد که شرایط اقتصادی ایران منحصر بهفرد است و هیچ جای دنیا مشابه ما نیست.
یکی دیگر از چالشهای مطرحشده مربوط به مواد اولیه است. بهعنوان نمونه برخی هنرمندان پارچهباف به دلیل نوسانات شدید بازار، با افزایش چندبرابری قیمت نخ یا کمبود نخ باکیفیت مواجه میشوند و در نتیجه نمیتوانند محصول استاندارد ارائه دهند. راهکار شما چیست؟
در این زمینه نیز باید به دو محور اصلی توجه داشت؛ زنجیره و تشکل. زمانی که تولیدکنندگان بهصورت فردی عمل میکنند، مواد اولیه را بهصورت محدود و با قیمت بالاتر تهیه میکنند و امکان پیشبینی و مدیریت نوسانات بازار را ندارند. بخشی از این مسائل هم به شرایط کلی اقتصاد بازمیگردد و بخشی نیز ناشی از ویژگیهای خاص صنایع دستی است.
بنابراین لازم است زنجیره تامین و توزیع تکمیل شود. هنرمندان نباید خود را صرفا تولیدکننده ماشینی بدانند. نخستین گام در کسبوکار، شناخت ویژگیهای محصول، تولیدکننده و مشتری است و این سه محور باید همزمان مورد توجه قرار گیرند.