از خشم عمومی تا فرصت راهبردی؛
اروپا در برابر ترامپ

گروه آنلاین روزنامه دنیای اقتصاد- محمد امین مکرمی: پس از روی کار آمدن دونالد ترامپ، اروپا شاهد موجی از نارضایتی در میان افکار عمومی خود است. توافق تجاری اخیر اورسولا فوندرلاین، رئیس کمیسیون اروپا، با واشنگتن بهجای ایجاد ثبات، بهعنوان نمادی از ضعف اتحادیه تلقی شده است.
نظرسنجی تازه در پنج کشور پرجمعیت اروپایی نشان میدهد بیش از نیمی از پاسخدهندگان این توافق را «تحقیرآمیز» خواندهاند. سهچهارم شرکتکنندگان معتقدند توافق مزبور عمدتا به سود آمریکا بوده و از منافع اروپا بهخوبی دفاع نشده است.
تقریبا نیمی از اروپاییها ترامپ را «دشمن اروپا» میدانند و تنها ۱۰ درصد او را »دوست» تلقی میکنند.
بر اساس گزارش فایننشال تایمز، انتقادات محدود به افکار عمومی نیست؛ کارشناسان و حتی برخی از مقامهای اروپایی نیز واکنش تندی نشان دادهاند. ماریو دراگی، نخستوزیر پیشین ایتالیا، سیاستهای بروکسل را «خوش خیالانه» خوانده و بر لزوم واکنش جدیتر در برابر رقابت ژئواکونومیک تأکید کرده است. همچنین سابینه وایاند، کمیسر تجارت اتحادیه، صراحتا اذعان کرده که «مذاکرهای در کار نبوده و تنها تصمیم به پذیرش خواستههای ترامپ گرفته شد.»
با این حال، این خشم عمومی الزاما به معنای تضعیف حمایت از کلیت اتحادیه نیست. نظرسنجیها نشان میدهد شهروندان اروپایی همچنان خواهان ماندن در اتحادیه هستند، مگر آنکه این نهاد نتواند از آنها در برابر تهدیدات ژئوپلیتیک محافظت کند؛ بنابراین، مشکل اصلی نه موجودیت اتحادیه، بلکه عملکرد ضعیف رهبری کنونی آن است؛ چنانکه اکثریت، خواهان استعفای فوندرلاین شدهاند.
در برابر این انتقادات، پرسش مهم آن است که «آیا گزینه دیگری وجود داشت؟» تحلیلگران معتقدند اروپا میتوانست یا با شدت بیشتری علیه شرکتهای فناوری آمریکایی اقدام کند، یا دستکم توافق را نپذیرد و هزینه حمایتگرایی واشنگتن را بدون اعطای مشروعیت به آن بپردازد.
پذیرش توافق شاید از منظر تاکتیکی اجتنابناپذیر بوده باشد، اما خطای اصلی در «تظاهر به موفقیت» نهفته است؛ رهبران اروپایی توافق را ابتدا دستاوردی معرفی کردند و سپس بهطور ضمنی اعتراف کردند که برای حفظ حمایت نظامی و اطلاعاتی آمریکا در قبال اوکراین، به خواستههای واشنگتن تن دادهاند.
منتقدان تأکید دارند اگر اروپا به دلیل وابستگی، ناگزیر به اقدامات زیانبار است، باید این وابستگی را کاهش دهد. این واقعیت که آمریکا از موقعیت برتر خود برای تحمیل شرایط استفاده میکند، به معنای آن است که این کشور دیگر نمیتواند شریک قابل اتکایی برای اروپا تلقی شود. چنین شرایطی بحران عمیقی برای پروژه اروپایی رقم میزند، بحرانی که رهبران اتحادیه کمتر حاضر به پذیرش صریح آن هستند.
راهکار پیشنهادی، شفافیت و صداقت در برابر شهروندان است. اروپا باید اعلام کند که تحت فشار به شرایط تحقیرآمیز تن داده و اکنون نیازمند افزایش توان بازدارندگی و ایجاد جایگزینهای داخلی برای کالاها و خدمات آمریکایی است. همچنین اتحاد درونی و عبور از تابوهای قدیمی برای اقدامات مشترک باید در دستور کار قرار گیرد.
نظرسنجیها نشان میدهد افکار عمومی از سیاستهای جسورانه حمایت میکند. حدود ۴۰ درصد خواهان اتخاذ رویکرد «مخالفت» با ترامپ هستند، درحالی که تنها ۱۱ درصد «همسویی» را ترجیح میدهند. بهنظر میرسد آنچه اروپا نیاز دارد نه صرفا سیاستهای تازه، بلکه صداقت سیاسی و شجاعت در بیان واقعیت است؛ چراکه تعلل امروز میتواند هزینههای سنگینتری در آینده به همراه داشته باشد.