اتلاف ظرفیت انسانی، تهدیدی برای رشد اقتصاد؛
عصر استعدادهای فوقستاره

گروه آنلاین روزنامه دنیای اقتصاد-محمدامین مکرمی؛ بازار جهانی استعداد نشان میدهد که وزن فرد نسبت به سازمان بیش از هر زمان دیگر افزایش یافته است. در رقابت هوش مصنوعی، غولهای فناوری آمریکا تیمهای کوچک اما فوقمتخصص تشکیل دادهاند. در والاستریت، صندوقهای پوشش ریسک معاملهگران جوان را با دستمزدهای نجومی جذب میکنند.
تنها یک درصد از پژوهشگران جهان بیش از یکپنجم ارجاعات علمی را تولید میکنند و در چین، دانشمندان بازگشته از غرب به قهرمانان ملی بدل شدهاند.
بر اساس مقاله ای از اکونومیست، اثر "فوقستاره" اکنون در اوج است. برخی برنامهنویسان در دهه بیست زندگی خود حقوق هفت تا نه رقمی دلاری میگیرند.
در پلتفرمهایی مانند اسپاتیفای، شمار هنرمندانی که بیش از ۱۰ میلیون دلار در سال درآمد دارند چند برابر افزایش یافته است. در حوزه حقوق نیز بخش عمده درآمد به وکلای نخبه در دفاتر سطح اول میرسد و دیگران در حاشیه قرار گرفتهاند.
این روند تنها نتیجه وفور سرمایه در بازارهای آمریکا نیست؛ عوامل ساختاری هم دخیلاند. ظرفیت محاسباتی عظیم به معاملهگران امکان میدهد استراتژیهای پیچیدهتری طراحی کنند.
توزیع دیجیتال ارزان بازار بزرگی برای خالقان فردی ایجاد کرده و رقابت در هوش مصنوعی،پرداخت دستمزدهای بسیار بالا را توجیهپذیر کرده است. پیشبینیهانشان میدهد که گسترش کاربردهای هوش مصنوعی در آینده میتواندسلطه بهترینها را در سایر بخشهای اقتصاد نیز تقویت کند؛ چراکه لایههای میانی نیروی کار حذف و راهاندازی شرکتهای کوچک اما خلاق آسانتر میشود.
این فرایند برای افراد نخبه و خوششانس موهبتی بزرگ است و در عین حال موتور حیاتی برای رشد اقتصاد جهانی محسوب میشود. جمعیت جهان به سرعت در حال پیر شدن است و رشد آینده بدون نوآوری پایدارنخواهد بود" اما مشکل اینجاست که با وجود مخزن عظیم استعداد، بسیاری از افراد هرگز به پتانسیل خود دست نمییابند.
نوآوری علمی همچنان در غرب و میان طبقات مرفه متمرکز است. دانشآموزان بااستعداد در کشورهای در حال توسعه اغلب فرصت ادامه مسیر علمی را از دست میدهند و حتی در آمریکا شکافهای طبقاتی، جنسیتی و نژادی باعث کاهش چشمگیر تعداد نوآوران میشود.
سیاستمداران نیز چندان به این اتلاف توجهی ندارند. سیاستهای مهاجرتی یکی از بزرگترین موانع است. بسیاری از دانشگاهها و شرکتها خواهان جذب استعداد از سراسر جهاناند، اما مقررات سختگیرانه مانع میشود.
در حالی که اگر موانع مالی حذف شود، خروجی علمی نسلهای آینده تا ۵۰ درصد افزایش خواهد یافت. با اینحال، برنامههای ویژه مهاجرت اغلب نیمبند و بوروکراتیک اجرا میشوند، چون افکار عمومی نسبت به مهاجرت حساس است.
از سوی دیگر، کشف استعداد در داخل نیز ناکافی است. المپیادهای علمی نشان دادهاند که برندگان مدال طلا دهها برابر بیشتر از دانشجویان دانشگاههای برتر به جوایز بزرگ علمی میرسند.
حتی نیمی از بنیانگذاران OpenAI از همین مسیر برخاستهاند. اما اغلب کشورها در شناسایی و پرورش استعداد سیستماتیک عمل نمیکنند. نتیجه این است که ثروتمندان از همه مزایا برخوردارند و دیگران تنها به پشتکار فردی و اندکی شانس متکی میمانند.
آمریکا، که باید پیشتاز جذب استعداد باشد، اکنون در مسیر معکوس حرکت میکند. افزایش ناگهانی هزینههای ویزای H-۱B، که کانال اصلی ورود پژوهشگران خارجی است، یا حمله به دانشگاههای نخبه، ظرفیت علمی کشور را تهدید میکند.
این خطاها فرصتهایی برای سایر کشورها ایجاد کرده است. چین برنامههای ویزایی جدید برای دانشمندان خارجی معرفی کرده، بریتانیا احتمال حذف کامل هزینههای ویزا برای متخصصان را بررسی میکند و فرانسه نیز پژوهشگران مهاجر را هدف گرفته است.
با این همه، این اقدامات هنوز پراکنده و ناکافیاند. جهان به مخزن بزرگی از استعدادهای ناشناخته دسترسی دارد و منافع اقتصادی بالفعل آن عظیم خواهد بود. پرسش اصلی این است که سیاستمداران چه زمانی درک خواهند کرد که کلید رشد آینده نه تنها سرمایه و فناوری، بلکه پرورش و بهکارگیری استعدادهای انسانی است.