این روزها کمتر کسی است که از شرایط نامطلوب اقتصادی گلهمند نباشد. کافی است یک روز در شهر به گردش درآییم. مواجهه با هر صاحب کسبوکاری همراه با ابراز ناراحتی از شرایط رکودی پیشآمده بهویژه پس از حمله اسرائیل به ایران است. با هر دوست، آشنا، متخصص، استاد دانشگاه، کارمند، کارگری که صحبت میکنی، بحث…
کمتر از دو هفته پیش، هیات وزیران به استناد بند ت ماده ۴۸ قانون برنامه هفتم پیشرفت، «سند راهبرد ملی پیشرفت صنعتی و ارتقای زنجیرههای ارزش کشور» را تصویب کرد تا توسعه صنعتی در ایران در کنار اسناد متعدد پیشین، دارای یک سند جدید دیگر شده تا بنا بر متن مصرح در این مصوبه، انسجام سیاستی برای پیشرفت…
پروژه موسوم به «دالان زنگزور» دیگر صرفا ایدهای برای رفع گلوگاه جغرافیایی میان جمهوری آذربایجان و نخجوان نیست، این طرح به سکویی برای بازتوزیع نفوذ در قفقاز جنوبی تبدیل شده است. این دالان، با عبور از جنوب ارمنستان، جمهوری آذربایجان را به نخجوان و از آنجا به ترکیه متصل میکند و حلقهای از شبکه ارتباطی شرق - غرب را شکل میدهد که میتواند بخشی از مسیرهای فعلی تحت کنترل ایران و روسیه را دور بزند.
سال گذشته در چنین روزهایی مقالهای با عنوان «آیا چین (کامالا) هریس را ترجیح میدهد یا ترامپ را؟» از سوی سه اندیشمند چینی به نامهای وانگ جیسی، هو ران و ژائو جیانوی در سایت فارنافرز منتشر شد. اهمیت این مقاله به آن خاطر بود که اولا آمریکا هنوز گرم انتخابات بود و گمانهزنیها هرچند به سمت برنده شدن ترامپ بود، اما با این حال احتمال نه چندان کمی هم میرفت که هریس برنده شود و ثانیا این مقاله از سوی وانگ جیسی، بنیانگذار موسسه مطالعات بینالمللی و استراتژیک دانشگاه پکن، همراه با دو پژوهشگر همان موسسه نگاشته شده بود. چرا وانگ جیسی اینقدر مهم است و حال که هنوز «نگاه به شرق» در کشور طرفداران زیاد دارد، چرا از وانگ جیسی، واقع گرایی را نیاموزیم؟