این روزها کمتر کسی است که از شرایط نامطلوب اقتصادی گلهمند نباشد. کافی است یک روز در شهر به گردش درآییم. مواجهه با هر صاحب کسبوکاری همراه با ابراز ناراحتی از شرایط رکودی پیشآمده بهویژه پس از حمله اسرائیل به ایران است. با هر دوست، آشنا، متخصص، استاد دانشگاه، کارمند، کارگری که صحبت میکنی، بحث…
پلمب ساختمان انجمن صنفی روزنامهنگاران تهران در آخرین روزهای هفته گذشته بازتاب بسیاری پیدا کرد. این نهاد صنفی با انتشار بیانیهای به این موضوع اعتراض کرد و برخی اعضای شورای شهر نیز در حمایت از اهالی رسانه به موضوع واکنش نشان دادند.
ثبات سیاسی و اقتصادی، از پیشنیازهای اساسی توسعه پایدار هر کشوری به شمار میرود؛ اما این ثبات نه بهصورت تصادفی حاصل میشود و نه با ابزارهای کوتاهمدت قابل تامین است، بلکه نقطه آغاز آن، حکمرانی خوب است؛ یعنی وجود نهادهایی پاسخگو، شفاف، کارآمد و عادلانه که با سیاستگذاریهای بلندمدت و مبتنی بر منافع عمومی، اعتماد مردم را جلب کنند.
مذاکرات هستهای بین ایران و آمریکا در نقطهای است که طرفین میدانند چه چیزی را نمیخواهند، اما نمیدانند که فرجام این مسیر به کجا خواهد رسید. «این آمریکاست که باید سناریوی «بی» یا جایگزین داشته باشد نه ما!» این حرف عراقچی، وزیر امور خارجه ایران، از حیث امکان اثرگذاری بر افکار عمومی، بازیهای رسانهای و سخن گفتن به زبان خود آمریکاییها، ممکن است تا حدودی زیرکانه به نظر برسد.
نظریه بازدارندگی هستهای که در اوج جنگ سرد بهعنوان ستون اصلی امنیت بینالمللی مطرح شد، بر این فرض استوار است که داشتن سلاحهای هستهای به دلیل قدرت تخریب بیسابقهشان میتواند دشمنان را از حمله به یک کشور بازدارد. این ایده که نخستینبار پس از استفاده ایالاتمتحده از بمب اتمی در هیروشیما و ناگازاکی بهصورت جدی مورد توجه قرار گرفت، بهویژه توسط استراتژیستهایی مانند برنارد برودی ترویج شد که معتقد بودند هدف اصلی تسلیحات هستهای، نه پیروزی در جنگ، بلکه پیشگیری از آن است.