این روزها کمتر کسی است که از شرایط نامطلوب اقتصادی گلهمند نباشد. کافی است یک روز در شهر به گردش درآییم. مواجهه با هر صاحب کسبوکاری همراه با ابراز ناراحتی از شرایط رکودی پیشآمده بهویژه پس از حمله اسرائیل به ایران است. با هر دوست، آشنا، متخصص، استاد دانشگاه، کارمند، کارگری که صحبت میکنی، بحث…
پلمب ساختمان انجمن صنفی روزنامهنگاران تهران در آخرین روزهای هفته گذشته بازتاب بسیاری پیدا کرد. این نهاد صنفی با انتشار بیانیهای به این موضوع اعتراض کرد و برخی اعضای شورای شهر نیز در حمایت از اهالی رسانه به موضوع واکنش نشان دادند.
دستیابی به نرخ رشد اقتصادی ۸درصدی، سالهاست در اسناد بالادستی و سخنان مقامات ایرانی تکرار میشود؛ هدفی آرمانگرایانه که قرار است اقتصاد کشور را از رکود مزمن و فقر گسترده نجات دهد. اما تحقق این هدف در شرایطی که اقتصاد ایران با مجموعهای از ناترازیها، ناکارآمدیها و دورافتادگی مالی بینالمللی دستوپنجه نرم میکند، بیش از آنکه یک برنامه باشد، شبیه یک رویاست. نظام تولید در ایران درگیر بحرانهایی پیچیده و درهمتنیده است. کسری بودجه مزمن دولت، ناترازی بانکها و صندوقهای بازنشستگی، استهلاک بالای زیرساختها، فرسودگی تجهیزات تولیدی و نااطمینانی حاکم بر محیط کسبوکار، همگی سد راه رشد سرمایهگذاری و بهرهوری شدهاند. در چنین وضعیتی، رشد اقتصادی نمیتواند صرفا با دستور یا عددسازی در اسناد برنامهریزی محقق شود.