این روزها کمتر کسی است که از شرایط نامطلوب اقتصادی گلهمند نباشد. کافی است یک روز در شهر به گردش درآییم. مواجهه با هر صاحب کسبوکاری همراه با ابراز ناراحتی از شرایط رکودی پیشآمده بهویژه پس از حمله اسرائیل به ایران است. با هر دوست، آشنا، متخصص، استاد دانشگاه، کارمند، کارگری که صحبت میکنی، بحث…
پلمب ساختمان انجمن صنفی روزنامهنگاران تهران در آخرین روزهای هفته گذشته بازتاب بسیاری پیدا کرد. این نهاد صنفی با انتشار بیانیهای به این موضوع اعتراض کرد و برخی اعضای شورای شهر نیز در حمایت از اهالی رسانه به موضوع واکنش نشان دادند.
صنعت درحالحاضر، چهارمین و پنجمین انقلاب بزرگ خود را پشت سر میگذارد؛ انقلابی که عموما بهعنوان انقلاب صنعت نسل چهارم یا صنعت نسل پنجم نامیده میشود. اگر در صنعت نسل چهارم، تمرکز صنعتگران و سیاستگذاران بر ارتقای رشته فعالیتهای صنعتی برحسب کلان داده و اینترنت بود، انقلاب صنعتی نسل پنجم، بر هوش مصنوعی و ابزارهای آن تاکید دارد.
قاعده «استفاده منصفانه»(Fair Use) در حقوق مالکیت فکری بهعنوان یکی از ابزارهای تعدیلکننده حقوق انحصاری پدیدآورندگان شناخته میشود. ریشه این مفهوم را باید در دکترین حقوق عرفی (Common Law) انگلستان جستوجو کرد که با هدف ایجاد تعادل میان حق مولف و منافع عمومی توسعه یافت. بااینحال، آنچه بهعنوان «استفاده منصفانه» در حقوق ایالات متحده نهادینه شد، ماهیتی پویا و فراتر از محدودیتهای سنتی یافت. در سال ۱۹۷۶، ماده ( ۱۰۷) قانون کپیرایت آمریکا (U.S. Copyright Act) رسما قاعده «استفاده منصفانه» را در قالب چهار معیار شناختهشده (۱- هدف و ماهیت استفاده، ۲- ماهیت اثر اصلی، ۳- میزان استفاده و ۴- تاثیر اقتصادی بر بازار اثر) تعریف کرد. ویژگی بارز این مقرره، انعطافپذیری در تفسیر و ماهیت موردی ارزیابی مصادیق است که آن را به ابزاری زنده در مواجهه با تحولات فناوری بدل ساخته است.
سیستمهای حقوقی مدرن در تلاشاند در برابر تغییرات پرشتاب و مداوم، بهروز باقی بمانند و با قانونگذاری کارآمد، بیشترین سطح کارآمدی و سهولت را برای شهروندان خود فراهم کنند. بااینحال، در بزنگاههای تحولی، بهویژه در مواجهه با تغییرات بنیادین پارادایمی، تصلب ساختارهای حقوقی و وابستگی آنها به گذشتهنگری، اغلب چالشبرانگیز میشود.