این روزها کمتر کسی است که از شرایط نامطلوب اقتصادی گلهمند نباشد. کافی است یک روز در شهر به گردش درآییم. مواجهه با هر صاحب کسبوکاری همراه با ابراز ناراحتی از شرایط رکودی پیشآمده بهویژه پس از حمله اسرائیل به ایران است. با هر دوست، آشنا، متخصص، استاد دانشگاه، کارمند، کارگری که صحبت میکنی، بحث…
پلمب ساختمان انجمن صنفی روزنامهنگاران تهران در آخرین روزهای هفته گذشته بازتاب بسیاری پیدا کرد. این نهاد صنفی با انتشار بیانیهای به این موضوع اعتراض کرد و برخی اعضای شورای شهر نیز در حمایت از اهالی رسانه به موضوع واکنش نشان دادند.
صنایع بیشتر از همیشه تشنه تکنولوژی و سرمایه در گردش هستند؛ صنایع زیرساختی و تاسیسات آنها حتی بیشتر از صنایع دیگر، فقدان فناوریهای جدید و سرمایهگذاریهای تازه را احساس میکنند.
بیشک هیچکس نمیتواند تاثیر تحرمهای ظالمانه بر مجموعه اقتصاد ایران را نادیده بگیرد. این تحریمها نهتنها بخشهای تولیدی بلکه مجموعه عوامل مرتبط با تولید، بهویژه سرمایه انسانی و محیط زیست کشور، را بیشتر موارد تحتتاثیر قرار داده است. در بیشتر موارد که خطرات و ریسکهای بخش تولید برای عوامل تولید و محیطزیست افزایش مییابد، مدیران تولیدی ناچار به صدور دستور توقف تولید میشوند. نتیجه اما در بیشتر موارد موجب ضرر و زیانهای جبرانناپذیر و آسیبهای جدی به تداوم تولید میشود. در این یادداشت به یکی از زیرمجموعههای تولیدی صنعت نفت کشور در حوزه فلات قاره ایران میپردازیم.
اگر بخواهیم توضیح دهیم که دلیل افزایش یافتن حوادث غیرمترقبه همچون انفجارهای اخیر در پالایشگاه، نیروگاهها، معادن و دیگر زیرساختهای کشور چیست، باید به یک مساله بسیار مهم توجه کرد. به نظر میرسد هیچکس به اندازه متخصصان نفتی که در زمان جنگ در حال خدمت به صنعت نفت کشور بودهاند، از علت اصلی وقوع چنین حوادثی آگاه نیستند.
همهچیز با رویایی شیرین شروع شد. زوجی جوان به نام والتر و آنا که مجبورند آپارتمان قبلیشان را ترک کنند، ناگهان با فرصت خرید یک ویلای بزرگ و ظاهرا زیبا در حومه روبهرو میشوند. خانه قیمت مناسبی دارد و فروشندهای پیر و مهربان (که کمی عجیب رفتار میکند) آن را واگذار میکند. همهچیز عالی به نظر میرسد.