محرکهای بیابانزایی

دلایل اصلی بیابانزایی
بیابانزایی بر اثر مجموعهای از عوامل طبیعی و انسانی اتفاق میافتد که مهمترین آنها عبارتاند از:
تخریب پوشش گیاهی: ناشی از چرای بیشازحد دام و برداشت بیرویه چوب.
استفاده ناپایدار از منابع آب و خاک: آبیاری غیراصولی و بهرهبرداری بیشازحد از منابع زیرزمینی.
تغییرات اقلیمی: کاهش بارندگی، افزایش دما و تکرار خشکسالیها.
فرسایش خاک: بهویژه در نبود پوشش گیاهی محافظتکننده.
رشد جمعیت و فشار انسانی: افزایش تقاضا برای زمین و منابع آب.
پدیده بیابانزایی در ایران
در ایران، پدیده بیابانزایی بهعنوان یکی از چالشهای مهم محیطزیستی شناخته میشود. طبق آمار ارائهشده توسط سازمان منابع طبیعی و آبخیزداری کشور، بیش از 75درصد از وسعت کشور در مناطق خشک و نیمهخشک قرار دارد. حدود 20درصد از خاک کشور (معادل حدود 30میلیون هکتار) در معرض فرسایش بادی و بیابانزایی شدید قرار دارد. همچنین، بر اساس گزارشهای سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری، 13میلیون هکتار از اراضی کشور در زمره مناطق بحرانی بیابانی طبقهبندی شدهاند. مهمترین کانونهای بیابانزایی ایران در استانهای سیستانوبلوچستان، کرمان، یزد، خراسان جنوبی، خوزستان و سمنان قرار دارند.
دلایل اصلی گسترش بیابانزایی در ایران شامل برداشت بیرویه از منابع آب زیرزمینی، چرای بیشازحد دام در مراتع، توسعه بیرویه کشاورزی در مناطق خشک و تغییرات اقلیمی است که به کاهش بارندگی و افزایش دمای هوا منجر شده است. در برخی مناطق، فرونشست زمین بهدلیل کاهش سطح آبهای زیرزمینی نیز بر بیابانزایی افزوده است. طبق اعلام سازمان محیط زیست ایران، سالانه بیش از 2میلیون هکتار از اراضی کشور در معرض تخریب قرار میگیرند. برنامههایی مانند طرحهای بیابانزدایی، مدیریت آب و نهالکاری در حال اجرا هستند؛ اما بهدلیل وسعت مناطق آسیبدیده، نیاز به منابع مالی، آموزش و مشارکت محلی گستردهتری وجود دارد.
راهکارهای بیابانزدایی
برای مقابله با بیابانزایی، مجموعهای از اقدامات علمی و بومیمحور باید بهکار گرفته شود، از جمله:
احیای پوشش گیاهی: با نهالکاری و کاشت گیاهان بومی مقاوم به خشکی مانند تاغ و گز.
مدیریت منابع آب: بهرهگیری از روشهای آبیاری نوین مانند قطرهای و بازچرخانی فاضلاب.
آبخیزداری و تغذیه مصنوعی آبخوانها: با احداث سدهای خاکی، پخش سیلاب و گابیونگذاری.
مدیریت چرای دام: تعیین ظرفیت چرایی مراتع و زمانبندی مناسب.
اصلاح الگوهای کشاورزی: استفاده از کشت حفاظتی، تناوب زراعی و گونههای مقاوم.
آموزش و مشارکت جوامع محلی: برای افزایش مسوولیتپذیری و دانش بومی.
فناوریهای نوین: بهرهگیری از سامانههای ماهوارهای برای پایش کانونهای بحرانی.
پیوند بیابانزایی و بحران آب در ایران
بحران آب و بیابانزایی دو پدیده کاملا وابسته به یکدیگرند. کاهش منابع آب باعث تخریب پوشش گیاهی و فرسایش خاک میشود و در مقابل، زمینهای بیحاصل توان جذب و نگهداری آب را از دست میدهند. در ایران، بیش از ۷۰درصد دشتها با افت شدید سطح آب زیرزمینی مواجهند و بیش از ۳۰۰دشت دچار فرونشست زمین شدهاند.
کاهش بارندگی سالانه و خشکسالیهای مکرر، منابع سطحی مانند رودخانهها و تالابها را خشک کرده است. تنها با اصلاح سیاستهای آبی، توسعه پایدار منابع و مشارکت محلی میتوان چرخه تخریب را متوقف کرد. مدیریت بهینه منابع آبی به معنای استفاده پایدار، عادلانه و موثر از آب است، به گونهای که نیازهای نسل فعلی و آینده را تامین کند و همزمان از تخریب اکوسیستمها جلوگیری کند. این شامل اقدامات زیر میشود:
۱. استفاده از روشهای نوین آبیاری: جایگزینی آبیاری سنتی با روشهایی مانندآبیاری قطرهای یا زیرسطحی میتواند مصرف آب در بخش کشاورزی (که بیش از ۹۰درصد مصرف آب ایران را تشکیل میدهد) را تا ۳۰درصد کاهش دهد.
۲. بهرهبرداری اصولی از سفرههای زیرزمینی: برداشت بیشازحد آب از سفرههای زیرزمینی موجب فرونشست زمین و شور شدن خاک میشود که خود از عوامل مستقیم بیابانزایی است. تغذیه مصنوعی آبخوانها از طریق آبخیزداری و پخش سیلاب، راهکار موثری است.
۳. بازچرخانی و تصفیه فاضلاب برای مصارف کشاورزی یا صنعتی: استفاده مجدد از آب خاکستری (gray water) در آبیاری فضای سبز و زمینهای کشاورزی، مصرف آب شرب را کاهش میدهد.
تجربه موفق جهانی؛ پروژههای بیابانزدایی در ایالاتمتحده آمریکا
یکی از نمونههای موفق بیابانزدایی در سطح جهانی، پروژههای بازسازی پوشش گیاهی و مدیریت پایدار منابع طبیعی در ایالت نیومکزیکو (New Mexico) ایالات متحده آمریکا است. این منطقه با اقلیم خشک و نیمهخشک، طی دهههای گذشته با چالشهایی نظیر فرسایش خاک، کاهش پوشش گیاهی و چرای مفرط دام مواجه بوده است.
وزارت کشاورزی ایالات متحده (USDA) از طریق سازمان حفاظت از منابع طبیعی (NRCS) اقدام به اجرای طرحهایی برای احیای مراتع کرده است. از جمله اقدامات انجامشده میتوان به کاشت گونههای بومی مقاوم به خشکی (مانند علفهای Blue Grama و بوته (Fourwing Saltbush)، اجرای برنامههای چرای کنترلشده، ساخت سازههای ساده آبخیزداری (Check Dams)، استفاده از مالچ طبیعی و مشارکت فعال دامداران و جوامع محلی اشاره کرد. این اقدامات در مجموع منجر به بهبود وضعیت اکولوژیک بیش از ۲۰۰هزار هکتار از اراضی طی یک دوره 10ساله، افزایش نفوذپذیری خاک، کاهش رواناب سطحی و احیای تدریجی اکوسیستمهای آسیبدیده شد. تجربه نیومکزیکو نشان میدهد که با برنامهریزی علمی، مشارکت محلی و استفاده از فناوریهای ساده اما موثر، میتوان روند بیابانزایی را متوقف و حتی معکوس کرد.
نتیجهگیری
مقابله با بیابانزایی نیازمند نگاه جامع، چندبخشی و در عین حال مشارکتی است. تنها با اصلاح سیاستهای آبی، ارتقای بهرهوری کشاورزی، توانمندسازی جوامع محلی و حمایت مالی کافی میتوان روند تخریب منابع طبیعی را متوقف کرد و به توسعه پایدار در مناطق آسیبپذیر دست یافت.
* کارشناس ارشد مدیریت و برنامهریزی منابع آب