لنگرگاه اوراسیا

این سازمان که اغلب در غرب با برچسبی سطحی همچون «ناتوی شرقی» به تصویر کشیده می‌شود - برچسبی که نه با اهداف آن سازگار است و نه مسیر حرکتش را به‌درستی توصیف می‌کند - به انجمنی تبدیل شده است که در آن، «اتصال‌پذیری» بر «اجبار» برتری دارد، «حاکمیت ملی» تنها یک شعار نیست و «چندقطبی‌گرایی» نه یک تهدید، بلکه آرزویی مشترک است. پایداری این سازمان در طول یک ربع قرن، گویای ظرفیت آن برای انطباق، گسترش و بازتعریف خطوط همکاری‌های منطقه‌ای است. کشورهای عضو این سازمان در مجموع، تقریبا نیمی از جمعیت جهان، یک‌چهارم تولید ناخالص داخلی جهانی و تجمع عظیمی از دارایی‌های هسته‌ای و انرژی را نمایندگی می‌کنند. برخلاف ناتو که ساختار آن برای تقابل طراحی شده، سازمان همکاری شانگهای بر پایه «روح شانگهای» - اعتماد متقابل، منافع متقابل و احترام به تنوع فرهنگی - استوار است. راهبری چین در سازمان همکاری شانگهای به هیچ وجه تشریفاتی نبوده است.

پکن، وفادار به سنت عمل‌گرای خود، به این سازمان جاه‌طلبی تزریق کرده و وزن اقتصادی خود را با چشم‌اندازی استراتژیک برای اتصال‌پذیری اوراسیا پیوند زده است. «ابتکار کمربند و جاده» (BRI) که زمانی در پایتخت‌های غربی به عنوان یک «تله بدهی» مورد تمسخر قرار می‌گرفت، مکملی طبیعی در چارچوب همکاری‌های سازمان همکاری شانگهای یافته است. به عنوان مثال، بزرگراه بین‌المللی چین-قرقیزستان-ازبکستان (CKU) را در نظر بگیرید که از سال ۲۰۱۸ حجم تجارت را دو برابر کرده است.

اکنون، راه‌آهن CKU - یک شریان ۵۲۳کیلومتری در‌حال‌ساخت - قرار است زمان حمل‌ونقل بار را یک هفته کاهش داده و گزینه‌های آسیای مرکزی را فراتر از مسیرهای تحت سلطه روسیه متنوع سازد. انتخاب تیانجین به‌عنوان میزبان اجلاس نیز نمادین است: این شهر بندری بیش از ۱۰‌میلیارد یوآن برای ارتقای زیرساخت‌های سازگار با محیط زیست و مراکز لجستیک دیجیتال سرمایه‌گذاری کرده که نشان‌دهنده عزم چین برای در هم تنیدن کریدورهای زمینی، دریایی و دیجیتال است. مفهوم «اتصال‌پذیری» در واژگان سازمان همکاری شانگهای به آسفالت یا خطوط کشتیرانی محدود نمی‌شود؛ بلکه به معنای بازسازی پل‌های دیپلماتیک فروریخته نیز هست. ازسرگیری پروازهای مستقیم بین هند و چین در ژوئیه ۲۰۲۵، پس از یک وقفه پنج‌ساله، نمونه‌ای از این موضوع است. چنین اقداماتی هرچند کوچک، بازتاب‌دهنده نقش آرام سازمان به‌عنوان یک مرکز تهاتر دیپلماتیک است که همکاری‌های تدریجی را حتی در میان بی‌اعتمادی‌های پنهان امکان‌پذیر می‌سازد. 

این توانایی در تفکیک مناقشات و در‌عین‌حال تشویق همکاری‌های عملی، همان چیزی است که سازمان همکاری شانگهای را از ائتلاف‌های تحت رهبری غرب که گروگان انطباق ایدئولوژیک هستند، متمایز می‌کند. برای اوراسیا، «عمل‌گرایی» - و نه «ژست گرفتن» - ارز رایج برای بقاست. شاید جسورانه‌ترین بخش از دستور کار چین برای سازمان همکاری شانگهای، نوآوری مالی باشد. پکن این سازمان را به‌عنوان بستری آزمایشی برای استفاده از استیبل‌کوین‌های مبتنی بر یوآن در تسویه‌حساب‌های تجاری مطرح کرده است.

فرمان استیبل‌کوین هنگ‌کنگ و مرکز یوآن دیجیتال شانگهای، که هر دو در اوایل امسال راه‌اندازی شدند، نشان می‌دهند که چین صرفا در حال نظریه‌پردازی نیست، بلکه در حال عملیاتی‌سازی است. جذابیت این ایده برای روسیه و ایرانِ تحت تحریم، و حتی هند با نگرانی‌اش از وابستگی به دلار، غیرقابل انکار است. همان‌طور که قابل پیش‌بینی بود، واشنگتن با تعرفه‌ها و تهدیدها واکنش نشان داده است، اما تمایل سازمان همکاری شانگهای به آزمایش ارزهای دیجیتال، نشان‌دهنده جسارتی است که غرب به‌شدت فاقد آن است. الحاق ایران و بلاروس، گستره ژئوپلیتیک سازمان همکاری شانگهای را وسیع‌تر کرده و ردپای آن را از اروپای شرقی تا جنوب آسیا گسترش داده است. اما این گسترش یک شمشیر دولبه است. با توجه به اینکه چهار عضو سازمان - روسیه، ایران، هند و پاکستان - تنها در سال ۲۰۲۵درگیر تقابل‌های نظامی بوده‌اند، تنوع این سازمان هم نقطه قوت و هم پاشنه آشیل آن است.

دیپلماسی آرام پکن - ازسرگیری تجارت مرزی، بازگشایی مسیرهای زیارتی و میزبانی مذاکرات سطح بالا - نشان می‌دهد که سازمان همکاری شانگهای می‌تواند روابط را از طریق گفت‌وگو و نه دیکته، به ثبات برساند. «پیش‌نویس استراتژی توسعه سازمان همکاری شانگهای برای دهه آینده» که قرار بود در تیانجین رونمایی شود، گامی قاطع به سوی نهادینه‌سازی را نشان می‌دهد. پیشنهادها شامل صندوق‌های توسعه مشترک، سیستم‌های گمرکی دیجیتال هماهنگ و مکانیسم‌های نظارتی مشترک است. در صورت اجرا، این موارد سازمان را از یک «اتاق گفت‌وگو» به سازمانی نتیجه‌محور و قادر به ارائه مزایای ملموس تبدیل خواهند کرد. به همان اندازه، استقبال سازمان از «پایداری» نیز حائز اهمیت است. پایانه‌های بندری سبز و مراکز لجستیک تیانجین که با انرژی‌های تجدیدپذیر کار می‌کنند، نمادی از گذار به سوی توسعه کربن‌خنثی هستند.

«مجمع اقتصاد دیجیتال سازمان همکاری شانگهای» که سال گذشته راه‌اندازی شد، در حال گنجاندن ردیابی لحظه‌ای لجستیک و یکپارچه‌سازی زنجیره تامین فرامرزی در طرح جامع خود است. این پاسخ اوراسیا به فراخوان‌های جهانی برای رشد سبزتر است؛ پاسخی عملی، و نه موعظه‌گرانه. با وجود رشد قوی، تجارت در سازمان همکاری شانگهای همچنان نامتوازن است. براساس گزارش بانک توسعه آسیایی، تجارت چین با ازبکستان و قرقیزستان در سال ۲۰۲۵، ۱۵درصد افزایش یافته، اما عدم توازن تجاری آن با هند همچنان پابرجاست. محدودیت‌ها بر سرمایه‌گذاری چین در بخش فناوری هند و تردید افکار عمومی در دهلی، همچنان موانعی بر سر راه هستند.

با این حال، سازمان همکاری شانگهای با تقویت شفافیت و اهداف مشترک، مسیری برای پر کردن این شکاف‌ها ارائه می‌دهد. نقطه قوت پنهان سازمان در همین‌جا نهفته است: برخلاف ائتلاف‌های غربی که خواستار همسویی با جهان‌بینی واشنگتن هستند، سازمان همکاری شانگهای تنوع و مخالفت را به‌عنوان بخشی از دی‌ان‌ای خود می‌پذیرد. این سازمان، اجماع در مورد مسائل ژئوپلیتیکی را تحمیل نمی‌کند، بلکه بر «اجماع برای همکاری» تمرکز دارد. سازمان همکاری شانگهای بستری برای یک چندجانبه‌گرایی نوین است؛ چندجانبه‌گرایی‌ای که به حاکمیت ملی اولویت می‌دهد، مداخله‌گرایی به سبک غربی را رد می‌کند و از اتصال‌پذیری به‌عنوان نوعی قدرت نرم بهره می‌برد. توصیف شی جین پینگ، رئیس‌جمهور چین، از سازمان همکاری شانگهای به‌عنوان «الگویی برای نوع جدیدی از روابط بین‌الملل»، یک شعار توخالی نیست، بلکه دکترین ریشه‌دار در عمل‌گرایی است.

اجلاس تیانجین این دکترین را به آزمون خواهد گذاشت. آیا سازمان می‌تواند جاه‌طلبی‌های خود را بدون فروپاشی تحت فشار، نهادینه کند؟ آیا می‌تواند تنوع را با وحدت، بدون افتادن در ورطه فلج‌شدگی، آشتی دهد؟ آیا چین می‌تواند بدون تحت‌الشعاع قرار دادن شرکای خود، رهبری کند؟ پاسخ این پرسش‌ها نه در بیانیه‌های پرطمطراق، بلکه در سازوکارهای آرام همکاری نهفته است: بنادری که با صدای تجارت می‌تپند، کریدورهای دیجیتالی که اقتصادها را به هم پیوند می‌دهند، و سالن‌های اجلاسی که در آن دیپلماسی بدون هیاهو انجام می‌شود.  

* تحلیلگر ژئواستراتژیک