ابتکار عمل در فرصت باقی‌مانده

 اما انجام این توافق تا حدودی شرایط را تحت‌تاثیر قرار داده است و به نظر می‌رسد حالا روزنه‌ای برای ادامه کار ولو در همین فرصت و مهلت محدود باز شده است و باید دید که در این وضعیت طرفین چه برنامه‌ها و اقداماتی را لحاظ خواهند کرد.

افزون بر اینکه ما باید منتظر بمانیم و ببینیم که آقای گروسی در پس این توافق و نظارت‌های آژانس از مراکز هسته‌ای ایران، چه گزارشی را در شورای حکام ارائه خواهد کرد و متعاقبا اروپاییان و مشخصا انگلستان، فرانسه و آلمان این گزارش را چگونه ارزیابی کرده و چه تصمیماتی را اتخاذ خواهند کرد.

اروپاییان برای تعویق در اجرای مکانیسم ماشه سه شرط اصلی را مطرح کردند که با انجام توافق اخیر، ایران عملا شرط بازدید از مراکز هسته‌ای و نیز شرط تعیین‌‌تکلیف اورانیوم غنی‌شده باقی‌مانده در ایران پس از جنگ تحمیلی ۱۲روزه را به‌نوعی اجرایی کرده است. این توافق باعث می‌شود تا دوباره آژانس به ایران برگردد و نظارت بر مراکز هسته‌ای را از سر بگیرد و همین‌طور مشخص شود که چه سرنوشتی برای اورانیوم غنی‌شده  بعد از حمله آمریکا به سایت‌های هسته‌ای نطنز، فردو و اصفهان رقم خورده است.‌‌

مذاکره ایران با آمریکا نیز شرط سوم اروپاییان برای تعویق در اجرای مکانیسم ماشه است. این شرط به خودی خود بسیار مهم است، چراکه اگر ایران بتواند نظر اروپاییان را جلب کرده و آنان را با خود همراه کند یا در بهترین حالت آنان نیز در کنار چین و روسیه به دنبال تعویق شش‌ماهه مکانیسم ماشه یا تعلیق آن باشند ولی آمریکا همچنان مخالف باشد، می‌تواند با استفاده از اختیار وتو شرایط را به‌کلی تغییر بدهد.

بنابراین در این فرصت بسیار محدود، ایران باید با ابتکار عمل یک راهکار را برای حل این مساله رقم بزند و دقیقا همین نکته بسیار حیاتی و سرنوشت‌ساز خواهد بود. این یک سوال جدی خواهد بود که آیا مجموعه اقدامات ایران، چین، روسیه، اروپا و شاید آمریکا می‌تواند شرایط را به سمتی پیش ببرد که درنهایت راهی برای مذاکرات موثر باز شده و در نهایت مکانیسم ماشه عملیاتی نشود؟

شرط اصلی این است که تمامی طرفین به این نتیجه برسند که نفع همگی در آن خواهد بود یا قطعنامه ۲۲۳۱ تمدید شود و مکانیسم ماشه اجرایی نشود یا اساسا این قطعنامه کنار گذاشته شود که رسیدن به این مهم، اگر نگوییم خیلی سخت است، دست‌کم راحت نیست. لذا باید امیدوار بود که در این مدت کوتاه طرفین به چنین نگاه مشترکی برسند و سوءتفاهم‌ها برطرف شوند. شاید در بهترین حالت بتوان با توجه به شرایط موجود به تمدید شش‌ماهه - که پیش از این روسیه پیشنهاد داده بود - امیدوار بود و در بدترین شرایط اجرای مکانیسم ماشه در موعد مقرر را می‌توان پیش‌بینی کرد که نتایج و شرایط خاص خودش را به همراه خواهد داشت.

فراموش نکنیم که اجرای مکانیسم ماشه تبعات خاص خودش را دارد. یکی از همین مباحث مکانیسم ماشه، بعد حقوقی دارد. اگر مکانیسم ماشه اجرایی شود، ایران به یک تهدید برای صلح و امنیت بین‌المللی تبدیل خواهد شد و کشور ذیل بند ۴۱ فصل هفتم منشور قرار می‌گیرد. بحث بعدی اجرایی است که به مساله تحریم‌ها برمی‌گردد؛ تحریم‌هایی که سازمان ملل تصویب می‌کند، تحریم‌هایی هستند که اجرای آن توسط همه اعضای سازمان ملل الزامی است.

شاید برخی بگویند که قبلا همین تحریم‌ها را آمریکا علیه ایران وضع کرده است ولی فرق اساسی در این بوده که تحریم‌های آمریکا نهایتا یک سری اثرات ثانویه را متوجه کشورها خواهد کرد ولی تحریم‌های سازمان ملل علاوه بر مسائل هسته‌ای و موشکی، مسائل مربوط به خرید و فروش سلاح و کالاهای دوگانه و... را شامل خواهد شد و به آمریکا و اروپا و اسرائیل و کشورهای منطقه و کشورهای عربی این مجوز را می‌دهد که کالاهای صادراتی و وارداتی ایران را بازرسی کنند. 

در واقع مکانیسم ماشه از یک طرف یک مجوز به کشورها در قبال ایران می‌دهد. بحث بعدی مربوط به سطح و گستردگی تحریم‌ها علیه ایران خواهد بود که طبیعتا یک اجماع جهانی شکل می‌گیرد و ایران به یک تهدید علیه امنیت و صلح ادعا خواهد شد.

لذا مساله مذاکره با آمریکا در کنار موضوع توافق با آژانس بین‌المللی انرژی اتمی حائز اهمیت است. اما آیا آمریکایی‌ها مانند ایران به مذاکره نیازمند هستند؟ آمریکا در شرایط فعلی و تحت‌تاثیر نفوذ اسرائیل چندان علاقه‌مند و خواهان مذاکره تصور نمی‌شود، مگر آنکه ایران با یک ابتکار عمل بتواند شرایط را تغییر بدهد. 

متاسفانه یک برداشت غلط مصطلح در ایران وجود دارد و تصور بر این است که همواره طرف غربی دائم خواهان مذاکره و امتیاز دادن به ایران است و به هر طریقی می‌خواهد مساله را حل کند ولی واقعیت این نبوده و نیست. تجربیات سال‌های اخیر به روشنی نشان داد که به‌‌رغم افزایش سطح غنی‌سازی، طرف غربی به ارائه امتیاز برای کاهش سطح غنی‌سازی هرگز راضی نشد و بدتر آنکه علیه سایت‌های هسته‌ای حمله نظامی انجام داد. امروز نیز به نظر می رسد شرایط تغییر نکرده است و شرایط تا حد زیادی به تصمیمات و اقدامات ایران وابسته است. 

شاید خروج از NPT یکی از گزینه‌های مورد نظر مسوولان برای تغییر شرایط باشد، ولی همین رویکرد نیز احتمالا با تبعات ویژه‌ای همراه خواهد بود و چه بسا به بهانه‌ای برای تشدید اختلافات  تبدیل شود و شاید در نهایت طرفین برای اجتناب از جنگ به مذاکره رضایت بدهند، ولی لزوما نمی‌توان آن را منتهی به جنگ یا مذاکره تعبیر کرد.

ایران در شرایط کنونی باید تمامی شرایط را در نظر بگیرد و به سمتی قدم بردارد که ائتلاف یا اجماع جهانی را علیه خودش بسیج نکند، به‌ویژه آنکه هنوز تکلیف مکانیسم ماشه مشخص نیست و جمهوری اسلامی باید از تمامی ظرفیت‌های موجود در سیاست خارجه برای خروج از این وضعیت به‌درستی بهره ببرد.

* مدیرکل سابق خاورمیانه وزارت امور خارجه