جای خالی «ظریف»

آنچه مسلم است، مقامات عالی ایران در سفر مذکور ماموریت ویژه‌ای را برعهده دارند و از این حیث باید سفر امروز و نتایج آتی آن را بسیار حیاتی توصیف کرد. اتفاقا اگر نگاهی اجمالی به جرائد و رسانه‌های داخلی و حتی خارجی داشته باشیم به‌روشنی، اهمیت آن را درک خواهیم کرد. بنابراین بدیهی است که از حالا تمام اظهارنظرات و اتفاقات در نیویورک و حاشیه اجلاس عمومی سازمان ملل را به دقت پیگیری، بررسی و تحلیل کنیم. اما چه بهتر که قبل از تمامی موارد یادشده، چند نکته را یادآوری کرد.

نخست اینکه، آقای پزشکیان اگرچه در سابقه نمایندگی خودشان نطق‌ها و مصاحبه‌ها و اظهارنظرات زیاد و جامعی را مطرح کردند و به‌نوعی تجربه و سابقه سخنوری داشتند ولی واقعیت این است که ماهیت مذاکرات و سخنوری در عرصه داخلی با عرصه بین‌المللی قائل بر تفاوت‌های آشکار و مهمی است که انکار آن ممکن نیست. نحوه ملاقات‌ها و سخنوری آقای پزشکیان طی دوران ریاست‌جمهوری ایشان، نشان داده است که ایشان مهارت و تسلط در حد اعلا ندارند، هرچند که این مساله نفی دیگر توانایی‌های ایشان نیست ولی در این سفر، چنین واقعیتی را باید پذیرفت.

دوم اینکه، آقای عراقچی و دیگر مقامات وزارت امور خارجه در طول مذاکرات مستقیم و غیرمستقیم با آمریکا طی یک سال گذشته و نیز در جریان رایزنی و دیدار با مقامات عالی اروپایی، هرچه ابتکار عمل و مهارتی که داشتند به میدان آورند. خواه این ابتکار عمل‌ها نهایت مهارت و توانایی آنان بوده یا خواه در حد اختیاراتی که داشتند ظهور و بروز پیدا کرده است. همچنان‌که آقای امانوئل مکرون در پاسخ به پیشنهادهای اخیر وزارت امور خارجه کشورمان نیز مسائلی را مطرح کردند که بخشی از آن غیرقابل‌باور و بخشی از آن قابل بحث و تامل است.

جمیع این نکات، نگارنده را به چنین پیشنهادی واداشته که کاش مجموعه دولت و حاکمیت به دنبال انتخاب گزینه دیگری برای انجام ادامه این مذاکرات و چانه‌زنی‌ها می‌رفتند؛ کمااینکه در جریان مذاکرات اخیر ایران و آمریکا، آقای ترامپ برای مذاکره آقای ویتکاف را انتخاب کردند و متولیان امر نیز در رویکردی مشابه می‌توانستند آقای ظریف را با تعریف اختیارات و طی حکمی راهی مذاکرات کنند. آقای ظریف به سبب تجربیات و سابقه‌ای که به‌ویژه در بحث برجام از خود نشان داد،‌ شاید در این دوره نیز با تکیه بر ابتکارات و تجربیات خودش، می‌توانست تغییری در معادلات رقم بزند.

افزون بر اینکه، انتخاب وی به غربی‌ها این پیام را مخابره می‌کرد که ایران در تدارک تغییرات جدی در بحث مذاکرات است و از این حیث تا حدودی شرایط دستخوش تغییر قرار می‌گرفت. هرچند که این پیشنهاد به معنای نفی تلاش و خدمت و توانایی هیچ‌کدام از مقامات و مسوولان نبوده و نیست، ولی واقعیت این است که در مباحث ملی، نمی‌توان امور را با تعارفات پیش برد، به ویژه آنکه شرایط پیش روی کشور بسیار پیچیده و حساس است.

البته خارج از بحث مذاکرات و رایزنی و دیدارهای احتمالی مقامات ایران با غرب، هنوز در داخل کشور برخی جریان‌های سیاسی به رویه سابق خودشان اصرار داشته و تصمیمی برای پذیرش واقعیات ندارند. امروز برخی از همین آقایان پیشنهادهایی مطرح می‌کنند و تحلیل‌هایی درباره مکانیسم ماشه ارائه می‌دهند که کمترین قرابت را با واقعیت دارد. انگار که اساسا یا واقعیات را ندیده و نپذیرفته یا درکی از آنچه می‌گویند، ندارند. یکی از این مباحث تشبیه سیاست تحریمی و قهری سازمان ملل با تحریم‌های یک‌جانبه ایالات متحده آمریکاست.

مهم‌ترین وجه تمایز سازمان ملل و آمریکا در تحریم ایران، آن است که در بحث تحریم‌های یک‌جانبه آمریکا، پای متحدان و شرکا و مرعوبین آمریکا در میان است ولی در بحث سازمان ملل همه کشورها درگیر هستند. به بیان دیگر، ایران در پس تحریم‌های ایالات متحده آمریکا، همچنان این شانس و فرصت را دارد که تجارتش را به نحوی ولو سخت ادامه دهد؛ ولی در زمانی که مشمول تحریم‌های سازمان ملل باشد، این وضعیت عملا تغییر خواهد کرد و بسیاری از شرکای تجاری ایران که پیش‌تر و به‌رغم تحریم‌های آمریکا، همچنان شریک و متحد ایران بودند، شرایط ادامه همکاری‌های تجاری یا سیاسی را با ایران نخواهند داشت.

علاوه بر این، بازگشت قطعنامه‌ها عملا ایران را ذیل ماده ۴۲ فصل هفتم منشور سازمان قرار خواهد داد و علیه ایران این ادعا مطرح می‌شود که مخل امنیت جهانی است. این ادعا فرصتی را برای سوءاستفاده برخی کشورها و رژیم‌ها فراهم خواهد کرد که به اقدامات خصمانه خودشان علیه ایران، با مشروعیت جدیدی که به دست آوردند، جدی‌تر بپردازند و حتی آن را توسعه بدهند. قاعدتا در چنین شرایطی ایران با مشکلات بسیار متفاوتی نسبت به گذشته مواجه خواهد شد. بنابراین باید از آقایان پرسید که آیا با درک چنین شرایطی همچنان بر نظرات و پیشنهادهای خودشان اصرار کرده و سعی بر تسویه‌حساب‌های سیاسی و جناحی با دولت دارند؟

امروز بحث منافع و مصالح ملی بر هر چیزی ولو منافع جناحی و سیاسی اولویت دارد و جریان‌های سیاسی نباید به بهانه رقابت‌های انتخاباتی و امثالهم دست به اقداماتی بزنند که منافع ملی تحت‌تاثیر قرار بگیرد. مشکلات اقتصادی و معیشتی مردم، امروز بر هیچ کسی پوشیده نیست و جای سوال دارد که برخی از جریانات داخلی با وجود این مسائل هنوز بر طبل مخالفت می‌کوبند.

* کاردار سابق ایران در انگلستان