رایزنی حلال مشکلات است؟

پذیرش این شرط ممکن است در بحث پرونده هسته‌ای ایران و مساله مکانیسم ماشه تاثیرگذار باشد، ولی نفی آن با هیچ دیدار و رویکردی جبران نخواهد شد. اگر فرض محال را هم محال ندانیم و این احتمال را در نظر بگیریم که مذاکره بین ایران و آمریکا در نیویورک اتفاق افتد، باز هم این دیدار اگر به اقدام عملی، پذیرش شروط و توافق ختم نشود هم نتیجه‌ای نخواهد داشت. بنابراین این سفر در هر شرایطی اگر همراه با اقدامات عملی و پذیرش شروط همراه نشود، در بحث مکانیسم ماشه تغییر یا تاثیری ایجاد نخواهد کرد.

هرچند که این سفر و دیدارهای احتمالی در حاشیه اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل می‌تواند در بحث دیپلماسی و چینش مقدمات تاثیرگذار باشد که این اتفاق از مدت‌ها پیش رقم خورده و این سفر تا حدودی می‌تواند این مساله را تسهیل کند. ایران و آمریکا بارها و بارها در دوره‌های اخیر مستقیم و غیرمستقیم با هم دیدار و مذاکره و رایزنی داشته‌اند. امروز طرف مقابل از ایران اقدام عملی می‌خواهد و تمامی مطالبات طرف مقابل شفاف و عاری از هرگونه ابهام است و به نظر می‌رسد بر این خواسته‌ها کاملا پافشاری داشته و قائل به چانه‌زنی یا تخفیف در آنها نیست.

آنها خواستار غنی‌سازی صفردرصدی راستی‌آزمایی‌شده هستند. این بدان معناست که بحث تعلیق غنی‌سازی را به صورت عملی و تاییدشده خواستار هستند و راضی به امضای روی کاغذ و قول و قرار نیستند. آنها خواستار این هستند که ایران موشک‌های بالستیک را کنار بگذارد و بازرسان با نظارت باید این مساله را تایید کنند. آنها خواستار قطع حمایت ایران از حزب‌الله و حماس و امثالهم هستند. این شروط شفاف آمریکایی‌هاست و به نظر می‌رسد که مذاکره یا چانه‌زنی دست‌کم فعلا نمی‌تواند آنان را مجاب به عقب‌نشینی یا تغییر در مواضع کند.

رسانه‌های غربی نوشته بودند که یکی از شروط آمریکا، بحث تعیین‌تکلیف وضعیت موجودی اورانیوم غنی‌شده و سطح کیفی آن در ایران است. این در حالی است که مشکل آمریکا چیزی ورای این مساله قرار دارد. آمریکایی‌ها دنبال تعلیق کامل غنی‌سازی هستند. آنان خواسته‌هایی فراتر از آنچه در رسانه‌های داخلی مطرح می‌شود مطالبه کردند. اخیرا گفته شد که ایران تست موشکی انجام داده است. این اتفاق بدان معناست که ایران در بحث دفاعی، همچنان مساله موشکی را یک خط قرمز می‌داند و با این اوصاف کار بسیار سخت و پیچیده تصور می‌شود.

بنابراین هرچه بیشتر به مواضع و اظهارنظر طرفین برگردیم و مورد تامل و تحلیل قرار بدهیم، بیشتر به این نتیجه خواهیم رسید که توافق ولو موقت کاملا دور از دسترس است، مگر یکی از طرفین از مواضع خودش عقب‌نشینی کند که با توجه به شرایط و وضعیت کنونی، چیزی شبیه به «معجزه» است. وگرنه صرف برگزاری دیدار و مذاکره چیزی حل نخواهد شد. همچنان‌که آقای دونالد ترامپ و آقای کیم جونگ اون با هم دیدار کردند و برای هم بارها نامه‌های عاشقانه نوشتند، ولی در نهایت تاثیری بر وضعیت روابط آمریکا و کره شمالی نداشت. این مساله درباره ایران نیز صدق می‌کند و تا زمانی که طرفین وارد اقدامات عملی نشوند، نمی‌توان انتظار اتفاق جدیدی را داشت. ایران باید ساختار ایالات متحده آمریکا را قانع کند. اما سوال اصلی اینجاست که آیا ایران می‌تواند این ساختار را قانع کند؟

ما با این شرایط موجود، باید اجرای مکانیسم ماشه را قطعی دانسته و کار را تمام‌شده بدانیم. افزون بر اینکه، به جز آمریکا، اروپایی‌ها هنوز به نقش و بازیگری خود در پرونده هسته‌ای ایران اصرار دارند. بر همین اساس اجرای مکانیسم ماشه به معنای پایان کار نخواهد بود و این تصور اشتباهی است که فکر کنیم بعد از مکانیسم ماشه، اروپا کنار خواهد رفت و آمریکا چون به خواسته‌اش توسط تروئیکا دست پیدا کرده، ساکت می‌نشیند. بنابراین هم تحریم‌ها بازخواهد گشت و هم غرب به ادامه رویکرد و مواضعش نسبت به ایران ادامه خواهد داد.

اینکه برخی از جریان‌های سیاسی داخلی، پیشنهادهایی چون تعلیق همکاری با آژانس بین‌المللی انرژی اتمی یا خروج از «ان‌پی‌تی» را ارائه می‌کنند، یک سوال جدی را مطرح می‌کند. اینکه آنان از این پیشنهاد دنبال چه چیزی هستند؟ آیا آنان می‌خواهند این ظن، تصور و فرض را برای غرب ایجاد کنند که ایران از فعالیت‌های صلح‌آمیز هسته‌ای دست کشیده و به دنبال ساخت بمب خواهد رفت؟ آیا ایجاد نگرانی و چنین تصوری برای غرب علیه ایران مفید است؟ 

آیا ایجاد چنین سیاه‌نمایی و ابهامی با فتوای صریح رهبر انقلاب مبنی بر حرام بودن ساخت و استفاده از بمب در تعارض و تناقض نیست؟ آیا جریان‌های سیاسی داخلی از چنین پیشنهادهایی به دنبال امتیاز گرفتن از غرب هستند؟ آیا متوجه نیستند که ایجاد بهانه و شبهه برای غرب و اساسا جامعه بین‌المللی چه تبعاتی را به همراه خواهد داشت؟ 

اگر آقایان به این تبعات احتمالی فکر کرده باشند، شاید به توان مقابله و مقاومت در برابر آن نیز فکر کرده و راهکاری را پیدا کرده باشند؛ وگرنه باید آماده تحمیل هزینه‌های جدی بر کشور باشند؛ چراکه این تبعات احتمالی صرفا به مسائل اقتصادی و دیپلماتیک و تحریم‌ها خلاصه نخواهد شد. فراموش نکنیم که جنگ تحمیلی ۱۲روزه و حمله به تاسیسات هسته‌ای در شرایطی رخ داد که هنوز در ایران کسی مدعی خروج از «ان‌پی‌تی» نشده بود.

شاید جریان‌های سیاسی به دلیل نگرانی از بازگشت تحریم‌ها، چنین پیشنهادهایی را مطرح می‌کنند که باید در پاسخ به این دغدغه گفت، ایران می‌تواند تجارت خودش را ادامه دهد؛ هرچند که ادامه این روند بسیار پیچیده و سخت‌تر خواهد شد. ما شبیه این شرایط را قبلا نیز تجربه کرده‌ایم و آمریکایی‌ها نیز ترس از بازگشت تحریم‌ها را با خروج از برجام، تاحدودی پیش‌خور کرده‌اند. امروز ترس از جرایم و تعرفه‌ها، بیشتر از تحریم‌هاست. بنابراین در طرح پیشنهادها و اتخاذ مواضع متوجه باشیم که چه می‌کنیم، چه می‌خواهیم و چه هزینه‌هایی را بر کشور تحمیل می‌کنیم.

* کارشناس سیاست خارجه