پرسش امروز
افغانستان در برزخ بقا
در آستانه چهارمین سالگرد بازگشت طالبان به قدرت، چشمانداز آینده افغانستان بیش از هر زمان دیگری به تلاقی دو روایت متضاد گره خورده است: از یک سو، امید به ثبات اقتصادی از طریق اتحاد راهبردی با چین، و از سوی دیگر، سقوط در ورطه بحران انسانی عمیق ناشی از انزوای بینالمللی. درحالیکه طالبان با استقبال از سفیر خود در پکن و امضای قراردادهای اولیه، چین را «مهمترین شریک» خود برای بازسازی کشور میخواند و روی سرمایهگذاریهای عظیم در بخش معادن و ادغام در ابتکار «کمربند و جاده» حساب ویژهای باز کرده است، دادههای اقتصادی تصویری محتاطانهتر و حتی ناامیدکننده را به نمایش میگذارند.
برخلاف انتظارات اولیه، آمار بیش از سه سال گذشته نشان میدهد که سرمایهگذاری چین در افغانستان نهتنها جهش چشمگیری نداشته، بلکه از سطح یک دهه پیش نیز پایینتر مانده و تراز تجاری دوجانبه با رشدی یکطرفه به نفع پکن، کسری تجاری کابل در برابر پکن را سه برابر کرده است. این رویکرد محتاطانه چین باعث شده پروژههای کلیدی مانند معدن مس عینک پس از ۱۶سال همچنان معطل باقی بمانند و طالبان را به جستوجوی شرکای اقتصادی جایگزین وادارد. همزمان با رنگ باختن این سراب اقتصادی، فاجعهای انسانی و خاموش در مقیاسی وسیع در حال وقوع است. قطع کمکهای بشردوستانه غرب، بهویژه از سوی ایالات متحده، نظام بهداشت و درمان شکننده افغانستان را در آستانه فروپاشی کامل قرار داده است. در پشت درهای بسته صدها درمانگاه تعطیلشده، امید مادران به یأس بدل میشود.
این مراکز کوچک روستایی که روزی تنها پناه زنان و کودکان در مناطق دورافتاده بودند، اکنون به بناهایی ساکت تبدیل شدهاند و خاموشی چراغهایشان، به بهای جان مادران و نوزادان تمام میشود. داستانهای تراژیک و دلخراشی همچون مرگ مریم در میانه راه رسیدن به بیمارستان، دیگر یک استثنا نیست، بلکه به واقعیتی هولناک و روزمره برای زنانی بدل شده که در سکوت، با ترس زایمان و مرگ دستوپنجه نرم میکنند.
چنین دوگانهای، افغانستان تحت حاکمیت طالبان را نه فقط میان وعدههای اقتصادی و واقعیت بحران انسانی، بلکه میان دو رویکرد جهانی گرفتار کرده است: پکن که منافع اقتصادی و امنیتی را بر نگرانیهای حقوقبشری مقدم میدارد، و غرب که با کمکهای انسانی در پی مشروط کردن طالبان به رعایت این موازین است. بهای نهایی را اما نه سیاست، که مردم افغانستان - بهویژه زنان و کودکان - میپردازند؛ جایی که وعدههای بزرگ اقتصادی در برابر واقعیت تلخ گرسنگی و مرگ رنگ میبازد.