رئیس سابق زیر تیغ

چند روز بعد، راد روزنستاین، معاون دادستان کل، رابرت مولر را به عنوان بازرس ویژه برای تحقیق در مورد دخالت روسیه در انتخابات ۲۰۱۶ منصوب کرد؛ اساسا برای به دست گرفتن کاری که افبیآی آغاز کرده بود. از آن زمان، کینهتوزی ترامپ علیه کومی و هر آنچه به «روسیه، روسیه، روسیه» مربوط میشد، هرگز پایان نیافته است.
در آن روز از سال ۲۰۱۷ که خبر اخراج کومی منتشر شد، من تصادفا در حال ورود به یک مهمانی رونمایی کتاب در واشنگتن بودم؛ رویدادی مملو از روزنامهنگاران سیاسی کهنهکار و مقامات ارشد سابق دولت، از جمله یکی دو رئیس دفتر کاخ سفید. به یاد دارم که مردم چقدر شوکه شده بودند؛ این حس وجود داشت که از یک خط قرمز مهم عبور شده است. هشت سال و خط قرمزهای بسیارِ پس از آن، ترامپ صلاح دیده است که از یک خط قرمز بهویژه پررنگ عبور کند، و بار دیگر این کار را برای زیر پا گذاشتن کومی انجام داده است.
کیفرخواست روز پنجشنبه علیه کومی توسط هیات منصفه فدرال، به اتهام یک فقره اظهارات کذب در جلسه استماع سنا در سال ۲۰۲۰و یک فقره دیگر اختلال در آن روند - علیرغم مخالفت دادستانهای حرفهای در ناحیه شرقی ویرجینیا صادر شد که شواهد کافی برای متهم کردن کومی نیافته بودند.
مهم نبود: کاخ سفید بهزودی یک دادستان فدرال بیمیل را با یک وفادارِ بیتجربه جایگزین کرد و ترامپ خودِ دادستان کل را تحت فشار قرار داد تا علیه دشمنان سیاسی خود اقدام کند. او هفته گذشته در پیامی به پم باندی گفت: «آنها مرا دو بار استیضاح کردند و (۵ بار!) بر سر هیچ و پوچ متهم کردند» و افزود که همه آنها «تا خرخره گناهکارند» و «عدالت باید اجرا شود، همین الان!!!» کمی پس از علنی شدن کیفرخواست، ترامپ در رسانههای اجتماعی با خوشحالی نوشت: «عدالت در آمریکا!». این تنها آخرین گام در تلاش ترامپ برای انتقامجویی سیاسی در دور دوم ریاستجمهوریاش است و رئیسجمهور پیشاپیش گفته است که کیفرخواستهای بیشتری در راه خواهد بود. سناتور مارک وارنر، دموکرات از ویرجینیا، این اقدام علیه کومی را «سوءاستفاده خطرناک از قدرت» خواند و تاکید کرد که «نظام ما به دادستانهایی متکی است که بر اساس شواهد و قانون تصمیمگیری میکنند، نه براساس کینههای شخصی یک سیاستمدار.»
اما در واقع، فصیحترین استدلال علیه صدور کیفرخواست برای کومی - علیه استفاده از وزارت دادگستری بهعنوان ابزاری برای انتقام شخصی - از زبان خود ترامپ بیان میشود. و این استدلال، از قضا، از توجیهاتی میآید که ترامپ هشت سال پیش برای اخراج کومی ارائه کرد.
رئیسجمهور در نامه کوتاه اخراج رئیس افبیآی، که به طرزی عجیب توسط محافظ شخصی قدیمی ترامپ به مقر افبیآی تحویل داده شد، درحالیکه کومی در لسآنجلس بود،توضیح داد که بر اساس توصیه کتبی جف سشنز، دادستان کل، و روزنستاین، مرد شماره دوی وزارت دادگستری، عمل کرده است. ترامپ با ضمیمه کردن اسناد سشنز و روزنستاین نوشت: «من توصیه آنها را پذیرفتهام و شما بدینوسیله از سمت خود برکنار و عزل میشوید. این حکم فورا لازمالاجراست.»
خب، این دو مقام ارشد در استدلال خود برای برکناری کومی چه گفته بودند؟ روزنستاین از رفتار کومی در جریان تحقیقات افبیآی درباره ایمیلهای هیلاری کلینتون انتقاد کرد؛ زمانی که رئیس افبیآی در یک کنفرانس خبری پرسروصدا در سال ۲۰۱۶، کلینتون را به دلیل «بیاحتیاطی شدید» در استفاده از یک سرور خصوصی برای کارهای دولتی مورد انتقاد قرار داد، اما از طرح اتهام علیه او خودداری کرد. روزنستاین گفت که کومی «بیجهت» اطلاعات «توهینآمیز» درباره کلینتون را منتشر کرده و «نسخه خود از واقعیتها را برای رسانهها طوری بیان کرده که گویی یک دفاعیه پایانی است، اما بدون محاکمه.» او این کار را «نمونهای کلاسیک» از کاری خواند که مقامات فدرال برای انجام ندادنش آموزش میبینند. روزنستاین ادامه داد: «هدف یک تحقیق جنایی فدرال، اعلام نظرات ما در یک کنفرانس مطبوعاتی نیست. هدف، تعیین این است که آیا شواهد کافی برای توجیه پیگرد قانونی جنایی فدرال وجود دارد یا خیر، و سپس اجازه دادن به یک دادستان فدرال که با اختیارات تفویضشده از سوی دادستان کل عمل میکند، تا تصمیم قضایی را اتخاذ کند.»
روزنستاین برای حمایت از توصیه خود به نظرات چندین مقام عالیرتبه وزارت دادگستری استناد کرد. قاضی لارنس سیلبرمن، که در دولت فورد معاون دادستان کل بود، گفت که «اظهارنظر در مورد اینکه آیا یک پرونده باید تحت پیگرد قانونی قرار گیرد یا نه، از مسوولیتهای افبیآی نیست.» روزنستاین از جیمی گورلیک و لری تامپسون، که در دولتهای کلینتون و جورج دبلیو بوش معاون دادستان کل بودند، نقلقول کرد که گفته بودند کومی تعهد خود به «حفظ، حمایت و دفاع» از سنتهای وزارت دادگستری را نقض کرده و در عوض به «نوعی شوی تلویزیونی واقعنما از تحقیقات جنایی فدرال» پرداخته که «در تضاد با منافع عدالت» است.
سشنز، که نامه یکپاراگرافیاش در توصیه به برکناری کومی بهشدت به یادداشت روزنستاین متکی بود، بهشیوایی درباره اصولی که باید راهنمای وزارتخانهاش باشد، نوشت. او گفت: «من بهعنوان دادستان کل، به سطح بالایی از انضباط، صداقت و حاکمیت قانون در وزارت دادگستری - نهادی که عمیقا به آن احترام میگذارم - متعهدم.» او در فراخوان برای «شروعی تازه» در افبیآی گفت: «ضروری است که این وزارت دادگستری بر تعهد خود به اصول دیرینهای که یکپارچگی و انصاف تحقیقات و پیگردهای فدرال را تضمین میکند، دوباره تاکید ورزد.» سشنز نوشت که رئیس افبیآی باید «الگوی درستی برای مقامات انتظامی ما و دیگران در این وزارتخانه باشد».
البته، سشنز و روزنستاین در حال ارائه موجهترین منطق ممکن برای اخراج کومی بودند. بهزودی انواع و اقسام توضیحات جایگزین، از جمله از سوی خود ترامپ و دستیاران ارشدش، پدیدار شد: اینکه او هنگام تصمیم به اخراج رئیس افبیآی به «قضیه روسیه» فکر میکرده، اینکه کومی «یک دیوانه واقعی» بوده، اینکه او از نوامبر ۲۰۱۶، حتی قبل از به قدرت رسیدن و مدتها قبل از رسیدن هرگونه یادداشت مصلحتی از وزارت دادگستری، به فکر اخراج کومی بوده است.
اما حتی همین استدلالهای آبرومندانه سشنز و روزنستاین نیز همچنان آموزنده باقی میمانند. این دو مرد در حال تعیین استانداردهای دقیقی برای اجرای قانون در آمریکا، برای رویه و اصول، بودند و هشدار میدادند که یک رهبر نادرست میتواندبه راحتی از همه آنها عبور کند. آنها اشتباه نمیکردند. و اگر این استانداردها برای رئیس اداره تحقیقات فدرال (افبیآی) اعمال میشود، باید حتی بیشتر برای رئیسجمهور ایالات متحده اعمال شود.
رئیسجمهور نباید بیجهت دیدگاه خود را درباره رویدادهای پیرامون یک تحقیق جنایی بیان کند و یک نسخه تلویزیونی واقعنما از تحقیقات بسازد. رئیسجمهور نباید در رسانههای اجتماعی درباره گناهکار یا بیگناه بودن افراد اظهارنظر کند، بلکه باید به وزارت دادگستری اجازه دهد کار خود را انجام دهد. رئیسجمهور نباید اجازه دهد کینههای شخصیاش، یکپارچگی و انصافی را که باید راهنمای وزارت دادگستری باشد، تضعیف کند. و بیش از همه، این رئیسجمهور است که باید الگوی درستی برای حاکمیت قانون در آمریکا باشد.
* گزارشگر CNN