انحراف از واقعیت بازار

در مقابل آن، شاخص «توتال ریترن» S&P نیز وجود دارد که کمتر به چشم میخورد و مانند شاخص کل بورس تهران است که سود نقدی (دیویدند) هم به آن اضافه میشود. بنابراین شاخص کل بورس تهران شاخص متفاوت یا عجیبی نیست. همانطور که S&P۵۰۰ هم شاخص قیمتی و هم توتال ریترن دارد.
اما تفاوت اصلی در اینجاست که در شاخص کل بورس تهران، بازار به اندازه کافی کارآ نیست و شناوری بازار به حد لازم بالا نیست. برخی از نمادها در بورس تهران حجم و شناوری کمی دارند و بهراحتی دستکاری میشوند. حتی این سهام در شرایطی سقف قبلی خود را هم زدهاند، زیرا یک مجموعه بزرگ با ورود پول سهم را بالا برده است. به این ترتیب مانع از ریزش بیشتر شاخص شدهاند. این سهمها بعضا تا ۲.۵درصد شاخص را به خود اختصاص میدهند.
برخی نمونهها وجود دارد که شرکتی سود خاصی ندارد اما ارزش بازار آن بالاست و باید حداقل نصف این ارزش فعلی باشد. در فرابورس نیز مواردی وجود دارد که شناوری کمی دارند. این موارد در پرتفوی بیشتر سرمایهگذاران حضور ندارند اما بهراحتی دستکاری میشوند. در نتیجه شاخص کل کمتر میریزد و فعالان بازار میگویند چرا درحالیکه ما این میزان ضرر کردهایم، شاخص کل کمتر افت کرده است؟
این وضعیت بهویژه در ریزشها آزاردهندهتر است. از نظر ریاضی یا تئوریک شاخص مشکلی ندارد اما باید سازمان بورس و اوراق بهادار، پیگیر چنین مواردی باشد. سهمی که شناوری کمی دارد یا امکان دستکاری آن زیاد است، باید تحت نظارت قرار گیرد.
تجربه سال ۹۹ نشان داد که برخی نمادها با برخی اقدامات به شاخص بورس آسیب زدهاند. برای مثال در فرابورس سهمی بهیکباره صد برابر شد و پس از ریزش ۹۹ حدود ۳۰ تا ۴۰ برابر رشد کرد که عملا دستکاری بازار بود. سازمان بورس باید یا برای این سهام حداقل شناوری تعریف کند یا بازار جدیدی برای آنها ایجاد کند، زیرا این وضعیت باعث انحراف شاخص از واقعیت بازار میشود.
مشکل دیگر شاخص کل این است که وقتی سهامدار به مجمع میرود و سود میگیرد، شاخص به گونهای محاسبه میشود که انگار سهامدار همان روز سود نقدی را مجددا سرمایهگذاری کرده است.
درحالیکه در عمل، روز بعد از مجمع سهم بازگشایی میشود اما سهامدار امکان استفاده از سود خود را ندارد و ممکن است ماهها طول بکشد تا سود نقدی را دریافت کند. این موضوع باعث میشود در بازارهای صعودی شاخص کل وضعیتی غیرواقعی نشان دهد.
در خارج از کشور S&P یک شاخص قیمتی دارد که نسبت به سایر شاخصها بیشتر معیار قرار گرفته است، اما «توتال ریترن» آنها هم این مشکل را کمتر دارند، زیرا شرکتها سود را به صورت فصلی تقسیم میکنند و میزان سود تقسیمی هم بسیار کمتر است. به همین دلیل انحراف در آن بازارها بسیار کمتر است. برای حل این مشکل در ایران یا باید مجامع به صورت فصلی برگزار شود یا سود نقدی سریعتر پرداخت شود. هرچند سازمان بورس مهلت چهارماهه تعیین کرده است اما بسیاری از شرکتها، بهویژه داروییها، حتی بعد از یکی دو سال نیز سود نقدی را پرداخت نمیکنند.
نکته دیگری که وجود دارد این است که در S&P ایندکس بر اساس آخرین معامله سهمها محاسبه میشود و اساسا قیمت پایانی در آن معنا ندارد. در ایران اما قیمت پایانی موزون با حجم مبنا وجود دارد و این سازوکار به دلیل کمبود شناوری و عمق بازار ایجاد شده است. درحالیکه اگر مانند S&P بر مبنای آخرین معامله شاخص محاسبه شود، به نظر میرسد بازار کارآتر شود.
* کارشناس بازار سرمایه