4 گلوگاه انحصار

 اولین مشکل محدود بودن تعداد شاخص‌هاست. در برهه کنونی، بازار سرمایه با وجود گسترده بودن و متنوع بودن صنایع، گروه‌ها، ابزارها و...، تنها ۹ شاخص رسمی دارد. این موضوع باعث می‌شود تنوع صنایع و فرصت‌های سرمایه‌گذاری در بازار سرمایه پوشش داده نشود. 

همچنین کمبود تنوع و تعدد شاخص‌ها باعث می‌شود که اطلاعات کافی برای سرمایه‌گذاری مطمئن به سرمایه‌گذاران داده نشود.

دومین مشکلی که کمبود شاخص‌ها از منظر تعدد و تنوع به وجود آورده است، محدود شدن ابزارهای مالی است. در صورتی که بازارهای مالی آمریکا مورد بررسی قرار گیرد، می‌بینیم که تعداد شاخص‌ها بسیار زیاد و متعدد و متنوع هستند. این موضوع باعث می‌شود که صندوق‌های قابل معامله‌ای که مدیریت غیرفعال دارند و شاخصی‌ هستند، متنوع باشند؛ چرا که تعدد و تنوع شاخص‌ها به تعدد و تنوع صندوق‌های قابل معامله شاخصی منجر خواهد شد.

مشکل بعدی که در کمبود شاخص‌ها به وجود می‌آید، خطر ارائه تصویر غیر از بازار است. تمرکز شدید شاخص کل بر چند شرکت بزرگ باعث می‌شود شاخص گاهی تصویری گمراه‌کننده از کل بازار ارائه دهد. این موضوع باعث شده که اصطلاح‌هایی مانند شاخص‌سازی در میان فعالان بورس رایج شود که البته مبنای علمی ندارد، اما با توجه به تاثیرپذیری زیاد شاخص کل از شرکت‌های بزرگ این موضوع اتفاق می‌افتد.

در نتیجه با توجه به موارد ذکرشده می‌توان گفت انحصار شاخص‌سازی به کاهش شفافیت، محدود شدن نوآوری و ناکارآیی بیشتر بازار سرمایه ایران و ارائه مبنای مقایسه نامناسب برای سرمایه‌گذاران منجر شده است.

برای عبور از مشکلات فعلی، پیشنهاد اصلی شکستن انحصار و اجازه فعالیت به نهادهای خصوصی در حوزه شاخص‌سازی است. در بازارهای توسعه‌یافته دنیا مانند ایالات متحده، شرکت‌های خصوصی نقش اصلی را در طراحی شاخص‌ها دارند. S&P Dow Jones شاخص مشهور S&P۵۰۰ و بیش از ۱۰۰۰ شاخص دیگر را طراحی کرده است. MSCI شاخص‌های بین‌المللی و موضوعی (مانند ESG) را ارائه می‌دهد. FTSE Russell و CBOE شاخص‌های تخصصی و حتی نوآورانه مانند VIX (شاخص نوسان) را معرفی کرده‌اند. موفقیت این نهادها ناشی از رقابت، نوآوری و پاسخگویی سریع به نیاز سرمایه‌گذاران بوده است. 

اگر شاخص‌ها صرفا توسط دولت تولید می‌شدند، احتمالا تنوع و خلاقیت فعلی وجود نداشت و بسیاری از ابزارهای مالی نوین مانند ETFهای موضوعی یا شاخص‌های مبتنی بر نوسان هرگز به وجود نمی‌آمدند. بنابراین، تجربه ایالات متحده نشان می‌دهد خصوصی‌سازی شاخص‌سازی نه‌تنها امکان‌پذیر است، بلکه برای توسعه ابزارهای مالی و افزایش کارآیی بازار ضروری است.

ایجاد فضای رقابتی برای شاخص‌سازی در ایران می‌تواند مزایای متعددی داشته باشد؛ تنوع بیشتر شاخص‌ها، سرعت بالاتر در پاسخگویی به تغییرات بازار، ارتقای کیفیت و شفافیت شاخص‌ها، ایجاد ابزارهای مالی متنوع مبتنی بر شاخص‌های جدید. البته باید چارچوب نظارتی مشخصی برای جلوگیری از تضاد منافع و تضمین شفافیت وجود داشته باشد، اما اصل مشارکت نهادهای خصوصی به غنای بازار کمک خواهد کرد.

شاخص‌ها زیربنای بسیاری از ابزارهای مالی مدرن هستند. هر شاخص معتبر می‌تواند پایه‌ای برای ایجاد یک صندوق شاخصی (ETF) یا قرارداد مشتقه باشد. توسعه شاخص‌ها در عمل به معنای توسعه ابزارهای مالی است. در آمریکا بیش از ۵۰درصد سرمایه صندوق‌های مشترک در قالب صندوق‌های شاخصی قرار دارد. 

در مقابل، در ایران محدود بودن شاخص‌ها باعث شده صندوق‌های شاخصی نیز بسیار کم باشند. بنابراین، توسعه شاخص‌ها نه تنها به بهبود شفافیت کمک می‌کند بلکه عملا لازمه توسعه ابزارهای مالی جدید و افزایش عمق بازار سرمایه است.

* مدیر سرمایه‌گذاری و کارشناس بازار سرمایه