تکنولوژی از نگاه بازار
گمانهزنی درباره پیامدهای اجتماعی هوش مصنوعی به نقطه اوج خود رسیده است. درحالیکه سم آلتمن، یکی از بنیانگذاران OpenAI، از آیندهای با «وفور رادیکال» سخن میگوید، برخی دیگر از جمله ایلیا سوتسکِوِر، دیگر همموسس این شرکت، نسبت به خطرات وجودی هشدار میدهند. در همین حال، اقتصاددانان هنوز بر سر این مساله اختلاف دارند که آیا هوش مصنوعی دوران شکوفایی بیسابقهای را رقم خواهد زد یا موجی از بیکاری گسترده ایجاد خواهد کرد.با این پیشزمینه از پیشبینیهای متناقض، چه میتوان دریافت؟ اگرچه آینده را نمیتوان بهطور قطع دانست، اما میتوان بررسی کرد کسانی که در بازار سرمایه «دستی در بازی دارند» چه باوری دارند. بازارهای مالی بازتاب دیدگاه جمعی انبوهی از سرمایهگذاران حرفهای هستند که بر اساس باور خود ریسک میکنند. اگر آنان واقعا معتقد بودند هوش مصنوعی اقتصاد را دگرگون خواهد کرد، این امر باید در قیمت داراییها آشکار میشد.
در برخی جهات، بازار سیگنال روشنی داده است. ارزش بازار شرکت انویدیا از مرز چهار تریلیون دلار گذشته و شرکتهای بزرگ فناوری مانند مایکروسافت، گوگل، آمازون و دیگران سالانه صدهامیلیارد دلار در زیرساختهای مرتبط با هوش مصنوعی سرمایهگذاری میکنند. ارزشگذاریهای سرسامآور شرکتهای فعال در این حوزه نشان میدهد که سرمایهگذاران انتظار سودهای هنگفت دارند.
اما پرسش اینجاست که در نهایت چه کسانی و از چه طریقی از این روند سود خواهند برد؟ آیا بازارها بر این باورند که هوش مصنوعی موجب افزایش کلی بهرهوری و ارتقای سطح زندگی در سراسر جامعه میشود، یا تصور میکنند که این فناوری سودهایی عظیم اما متمرکز ایجاد میکند، بدون آنکه رشد فراگیری در پی داشته باشد؟ نظریههای اقتصادی پیشنهاد میکنند که پاسخ را میتوان در بازار اوراق قرضه جستوجو کرد. اگر سرمایهگذاران واقعا انتظار رشد چشمگیر درآمدهای آینده ناشی از افزایش بهرهوری داشته باشند، باید امروز کمتر پسانداز کنند و در نتیجه نرخ بهره اوراق بلندمدت افزایش یابد.
به این شکل میتوان موضوع را ساده کرد: اگر مطمئن باشید که طی ۳۰ سال آینده ثروتمند خواهید شد، تمایل کمتری برای پسانداز زیاد در حال حاضر خواهید داشت و برای واگذاری مصرف امروز، از وامگیرندگان بلندمدت جبران بیشتری طلب خواهید کرد. به همین ترتیب، اگر هوش مصنوعی احتمال بروز سناریوهای افراطی – از نابودی انسان تا اقتصادی بینیاز از کمیابی که در آن تمام نیازهای مادی برآورده میشود – را افزایش دهد، باز هم نرخهای بلندمدت باید بالا رود، زیرا ارزش مصرف آینده نسبت به امروز کاهش مییابد. در هر دو حالت، پیامد منطقی این است که اوراق قرضه باید بازده بیشتری عرضه کنند تا سرمایهگذاران را به چشمپوشی از مصرف فعلی ترغیب کنند.
در پژوهش تازهای، ما این پیشبینیها را با بررسی بازده اوراق خزانهداری آمریکا در دورههای رونمایی از مدلهای عمده هوش مصنوعی در سالهای ۲۰۲۳ و ۲۰۲۴ آزمودیم. هر بار که OpenAI، گوگل، Anthropic، xAI یا DeepSeek یک مدل شاخص تازه منتشر کردند، بازارها اطلاعات ملموسی درباره تواناییها و سرعت پیشرفت این فناوری دریافت کردند. نتایج شگفتانگیز بود: بهجای افزایش بازده، نرخ اوراق بلندمدت (۱۰، ۲۰ و ۳۰ساله) در این دورهها کاهش یافت و معمولا بیش از ده واحد پایه پایینتر رفت.
اگر سرمایهگذاران نسبت به رشد اقتصادی ناشی از هوش مصنوعی خوشبینتر شده بودند، نظریه اقتصادی چنین واکنشی را پیشبینی نمیکرد. این افت نرخها برای هفتهها پس از هر اعلام ادامه یافت و الگوهای مشابهی در اوراق شرکتی و اوراق دولتی محافظتشده در برابر تورم نیز دیده شد - یعنی تورم عامل اصلی نبود. افزون بر این، تغییرات یادشده بسیار بیشتر از نوسانات معمول پس از رویدادهایی چون نشستهای کمیته بازار آزاد فدرالرزرو بود.
این دادهها معمایی واقعی پیش روی ما میگذارند. افت بازده اوراق بلندمدت نشان میدهد که سرمایهگذاران انتظارات خود را کاهش دادهاند - چه از نظر نرخ رشد مصرف در آینده و چه از نظر احتمال بروز رویدادهای افراطی. با این حال، این نتیجه در تضاد با شور و اشتیاق موجود در بازار سهام فناوری و تواناییهای چشمگیر مدلهای جدید است.
اگرچه میتوان این تغییرات را با مدلهای اقتصادی استاندارد تفسیر کرد، اما ترجمه کمی آن مستلزم فرضهایی درباره ترجیحات ریسک سرمایهگذاران است. بر اساس این فرضها، یافتههای ما نشان میدهد که در پی هر رونمایی از مدل جدید، بازارها رشد سالانه مورد انتظار مصرف را بین ۰.۰۴ تا ۰.۲ واحد درصد کاهش دادهاند (بسته به میزان ریسکگریزی فرضی سرمایهگذاران) یا احتمال سالانه وقوع تحولی بنیادی را حدود ۰.۲واحد درصد پایینتر آوردهاند.
نکته مهم آن است که شواهد اندکی وجود دارد مبنی بر اینکه افزایش عدم قطعیت نسبت به رشد آینده محرک اصلی این الگو باشد. بهعکس، تغییرات مشاهدهشده بیشتر ناشی از تعدیل در انتظارات رشد است تا افزایش نگرانی از عدم اطمینان.
آیا میتوان این نتایج را با عملکرد کمتر از انتظار هوش مصنوعی توضیح داد؟ بعید است. دادههای بهدستآمده از پلتفرم Metaculus - جایی که کاربران زمان تحقق دستاوردهای هوش مصنوعی را پیشبینی میکنند - نشان میدهد که پیشبینیکنندگان پس از انتشار هر مدل، بهطور کلی بر سرعت پیشرفت تاکید بیشتری داشتهاند، نه کمتر.
بنابراین باید در جستوجوی توضیح دیگری بود. شاید سرمایهگذاران نگراناند که هوش مصنوعی موجب آشفتگی و جابهجایی در بازار کار شود، بیآنکه رشد چشمگیری ایجاد کند. یا تصور میکنند منافع اصلی آن نصیب شرکتهای فناوری و سهامدارانشان میشود، درحالیکه هزینهها - از دست رفتن شغل، فشار نزولی بر دستمزدها و افزایش نابرابری - به طور گسترده در جامعه توزیع میشود و در نهایت مصرف کل را کاهش میدهد، هرچند برخی بخشها سودهای هنگفت به دست آورند.
احتمال دیگر این است که بازار به رویدادهای دیگری واکنش نشان داده که همزمان با رونمایی مدلهای هوش مصنوعی رخ دادهاند. اگرچه نمیتوان این احتمال را کاملا رد کرد، اما هر توضیح جایگزین باید قادر باشد کاهشهای بزرگ و پایدار نرخهای بلندمدت را دقیقا در همان تاریخها توضیح دهد - الگویی که خود به تحلیل جداگانهای نیاز دارد.
یافتههای ما درواقع لایهای از واقعگرایی به این گمانهزنیها میافزاید. بازارهای مالی آشکارا پتانسیل اقتصادی هوش مصنوعی را جدی گرفتهاند، زیرا واکنشهای ثبتشده نهتنها از نظر اقتصادی چشمگیر بلکه از نظر آماری نیز معنادارند. بااینحال، پیام بازار اوراق قرضه نشان میدهد سرمایهگذاران متقاعد نشدهاند که هوش مصنوعی بتواند رشد پایدار و فراگیر ایجاد کند یا پیامدهای افراطیتری رقم بزند، حتی اگر بازار سهام بر سودآوری شرکتهای خاص تاکید داشته باشد.
به بیان دیگر، بازارها چنین میپندارند که مسیر میان تواناییهای چشمگیر هوش مصنوعی و شکوفایی اقتصادی فراگیر به آن سادگی که روایتهای خوشبینانه ترسیم میکنند، نیست. درک اینکه آیا این احتیاط سرمایهگذاران ناشی از نگرانی نسبت به آشفتگی، نابرابری یا عوامل دیگر است، برای طراحی سیاستهای درست اهمیت اساسی دارد. گمانهزنی درباره تاثیر هوش مصنوعی بر اقتصاد بیتردید ادامه خواهد داشت و احتمالا شدت خواهد گرفت؛ اما با توجه به آنچه بازارها نشان میدهند، چشمانداز واقعی پیچیدهتر - و شاید نگرانکنندهتر - از آن چیزی است که تیترها بازتاب میدهند.
* استاد اقتصاد دانشگاه MIT
** استاد مالی دانشگاه MIT