آسیا چینی میشود؟
این همان بلوک اقتصادی است که بهزودی میتواند چهارمین اقتصاد بزرگ دنیا شود: آسهآن. اما امروز این بلوک میان دو قدرت در حال شکاف، یعنی ایالات متحده و چین، گرفتار شده است. دونالد ترامپ در دور دوم ریاستجمهوریاش، در نخستین سفر آسیایی خود به مالزی رفت؛ سفری پرزرقوبرق که در ظاهر با توافقنامه صلح میان تایلند و کامبوج همراه بود، اما در واقع نمایش تازهای از دیپلماسی معاملاتی او محسوب میشد. پس از چند ساعت گفتوگو و امضای تفاهمنامهها، بارانی از قراردادهای تجاری و معدنی میان آمریکا و اعضای آسهآن امضا شد.
ترامپ در نشست کوالالامپور با لحنی قاطع گفت: «پیام ما روشن است؛ ایالات متحده ۱۰۰درصد کنار شماست و شریک بلندمدت شما خواهد بود.» اما در پشت این وعدهها، واقعیتی دیگر نهفته است.کشورهای جنوب شرق آسیا که از سالها پیش شریک اقتصادی و نظامی واشنگتن بودهاند، حالا خود را در برابر سیاستهای حمایتگرایانه آمریکا آسیبپذیر میبینند. تعرفههای موسوم به «روز آزادی» ترامپ که با هدف مهار چین طراحی شده بود، صنایع و صادرات ویتنام، کامبوج و مالزی را نیز بهشدت تحت فشار قرار داد. بسیاری از این کشورها که کارخانههای جایگزین چین در راهبرد «چین + یک» محسوب میشدند، اکنون با تعرفههایی ۲۰ تا ۵۰درصدی روبهرو هستند.
بازگشت سایه چین
درحالیکه بیاعتمادی نسبت به واشنگتن افزایش یافته، پکن فرصت را غنیمت شمرده تا نفوذ خود را در منطقه تحکیم کند. چین از سال ۲۰۰۹ بزرگترین شریک تجاری آسهآن بوده و با طرح «کمربند و جاده» زیرساختهای گستردهای از خطوط ریلی و بنادر در جنوب شرق آسیا ساخته است. در مقابل، آمریکا درگیر جنگ تعرفهها و قطع کمکهای توسعهای شده است. تصمیم ترامپ برای کاهش بودجه آژانس توسعه بینالمللی آمریکا (USAID) که سال گذشته بیش از ۸۰۰میلیون دلار به پروژههای بهداشتی و آموزشی در آسهآن اختصاص داده بود، ضربهای سنگین به قدرت نرم آمریکا وارد کرد. برای بیش از شش دهه، همین کمکها ابزار اصلی واشنگتن برای مقابله با نفوذ چین بود. اما شاید بزرگترین نقطه چرخش، تصمیم ترامپ در آغاز نخستین دوره ریاستجمهوریاش برای خروج از پیمان تجارت آزاد اقیانوس آرام (TPP) بود؛ توافقی که قرار بود محور راهبرد اقتصادی آمریکا در آسیا باشد. با کنار رفتن واشنگتن، کشورهای عضو از جمله مالزی، ویتنام و سنگاپور به همراه چین، ژاپن و استرالیا به سمت شکلدهی بزرگترین پیمان تجاری تاریخ رفتند: «شراکت اقتصادی جامع منطقهای» (RCEP). اگرچه این توافق در ابتدا ابتکار آسهآن بود، اما بهتدریج چین در آن به قدرت مسلط بدل شد و حضور آمریکا به حاشیه رفت.
چرخش در مرکز ثقل منطقهای
دولتهای جنوب شرق آسیا اکنون با دو واقعیت روبهرو هستند؛ نخست، چین شریکی قدرتمند، سریع و پیشبینیپذیر است؛ دوم، آمریکا هرچه بیشتر به معاملهگری کوتاهمدت و تعرفهمحور گرایش یافته است. برای کشورهایی مانند ویتنام و مالزی که اقتصادشان به صادرات صنعتی وابسته است، این چرخش خطرناک است. گائوراو گنگولی، اقتصاددان موسسه مودی، میگوید: «در کوتاهمدت، تعرفههای انتقالی آمریکا زنجیره تامین منطقه را دچار بحران خواهد کرد. جنوب شرق آسیا نمیتواند بهراحتی وابستگی خود به مواد اولیه چینی را قطع کند.»
بااینحال، منطقه همچنان یکی از بزرگترین گیرندگان سرمایهگذاری مستقیم خارجی از آمریکاست؛ بیش از ۷۴میلیارد دلار در سال ۲۰۲۳، یعنی حدود یکسوم کل ورودی سرمایه. اما احساس بیاعتمادی در حال گسترش است. مقامات آسهآن نگراناند که سیاستهای ترامپ بیش از آنکه مبتنیبر همکاری باشد، ابزاری برای فشار و امتیازگیری در مذاکرات دوجانبه است.
آسهآن؛ بلوکی میان دو غول
آسهآن که در سال ۱۹۶۷ توسط اندونزی، مالزی، فیلیپین، سنگاپور و تایلند برای مقابله با کمونیسم تاسیس شد، در دهههای بعدی به بستری برای همکاری اقتصادی و سیاسی میان شرق و غرب تبدیل شد. برای آمریکا، این سازمان ابزاری برای مهار نفوذ چین بود و برای چین، پلی برای نفوذ نرم و تجاری در همسایگان جنوبیاش. در دوران اوباما، ایالات متحده حضور پررنگی در نشستهای آسهآن داشت و سیاست «چرخش به آسیا» عملا بر پایه تقویت روابط با همین کشورها شکل گرفت. اما پس از اوباما، حضور رؤسایجمهور آمریکایی در اجلاسهای منطقهای بهندرت اتفاق افتاده است. این غیبت نماد کاهش اهمیت جنوب شرق آسیا در سیاست خارجی واشنگتن است؛ درست در زمانی که چین بهصورت بیوقفه در حال گسترش نفوذ اقتصادی، فناورانه و فرهنگی خود است.
دیپلماسی معاملهای ترامپ
ترامپ در دومین دوره ریاستجمهوریاش کوشید با استفاده از بحران نظامی میان تایلند و کامبوج خود را «رئیسجمهور صلح» معرفی کند. او با تهدید به قطع مذاکرات تجاری، دو کشور را به امضای آتشبس واداشت و سپس با تحسین رهبران منطقه روبهرو شد. اما ناظران معتقدند این اقدام بیش از آنکه نشانه رویکردی دیپلماتیک باشد، تلاشی برای کاهش تعرفهها به نفع متحدان موقت بود. چند هفته بعد، نرخهای تعرفهای تایلند، مالزی و کامبوج کاهش یافت؛ گامی که بیشتر رنگ و بوی معامله داشت تا تغییر سیاست.
این رویکرد معاملاتی در انتصابات دیپلماتیک او نیز آشکار بود. انتخاب افرادی مانند نیک آدامز، مفسر محافظهکار آمریکایی، برای سفارت در مالزی یا معرفی جراح ارتوپد فلوریدایی برای سفارت سنگاپور - بدون سابقه سیاسی یا شناخت منطقه - موجی از انتقادها در کشورهای میزبان برانگیخت. برای رهبران آسهآن، این پیام روشن بود: واشنگتن دیگر منطقه را جدی نمیگیرد.
افول نرم آمریکا،صعود نرم چین
در مقابل، چین در سالهای اخیر با ترکیبی از سرمایهگذاری، زیرساخت و گفتمان ضدحمایتگرایی توانسته است چهرهای باثباتتر از خود ارائه دهد. همزمان با اعلام تعرفههای جدید آمریکا در آوریل، شی جینپینگ سفر دورهای خود به ویتنام، مالزی و کامبوج را آغاز کرد. او در یادداشتی برای رسانههای ویتنامی نوشت: جنگ تعرفه و حمایتگرایی برندهای ندارد؛ ما مسیر دوستی و همکاری را با همسایگان ادامه خواهیم داد.
چین همچنین در حوزه مواد معدنی حیاتی و باتریهای خودروهای برقی سرمایهگذاری گستردهای در اندونزی و مالزی کرده است. در سفر اخیر شی به کوالالامپور، گفتوگو درباره همکاری در فرآوری عناصر کمیاب و سرمایهگذاری در استخراج داخلی به یکی از محورهای اصلی مذاکرات تبدیل شد. مالزی که ۱۳درصد نیاز جهانی به مواد معدنی حیاتی را تامین میکند، قصد دارد با استراتژی پنجسالهای، سالانه سهمیلیارد دلار درآمد از این حوزه کسب کند.
آسهآن و آزمون استقلال راهبردی
اکنون رهبران منطقه تلاش دارند تعادلی ظریف میان دو ابرقدرت برقرار کنند. سنگاپور با همراهی نیوزیلند و امارات، «ابتکار آینده سرمایهگذاری و تجارت» را پایهگذاری کرده تا مسیر جدیدی از همکاریهای آزاد و چندجانبه را بگشاید. اتحادیه اروپا نیز پس از نه سال مذاکره، بهدنبال امضای توافقهای تجاری با اندونزی و ویتنام است. در همین حال، اندونزی با پیوستن به بلوک بریکس و گفتوگو با کشورهای آمریکای لاتین و خلیج فارس در پی تنوعبخشی به روابط خود است.
به گفته کیشور محبوبانی، دیپلمات پیشین سنگاپوری، آسهآن یاد گرفته چگونه با تغییر بادهای ژئوپلیتیکی خم شود بیآنکه بشکند. انعطاف راز بقاست. اما کارشناسان هشدار میدهند که تکیه بیش از حد بر چین میتواند در بلندمدت استقلال سیاسی منطقه را تهدید کند، همانطور که سیاستهای متغیر آمریکا نیز اعتماد را فرسوده است. جنوب شرق آسیا ناچار است میان منافع اقتصادی کوتاهمدت و ثبات ژئوپلیتیکی بلندمدت تعادلی دشوار بیابد.
ترامپ در ظاهر میکوشد آسهآن را در کنار آمریکا نگه دارد، اما سیاستهای حمایتگرایانهاش عملا کشورهای منطقه را به سمت چین سوق میدهد. درحالیکه واشنگتن درگیر تعرفهها و رقابت داخلی است، پکن با رویکردی آرام و شبکهای از سرمایهگذاریهای پیوسته، در حال شکلدهی نظم جدیدی در جنوب شرق آسیاست.
شاید پیام نهایی این تحولات برای آسهآن چنین باشد: در جهانی چندقطبی، هیچ قدرتی را نباید محور قرار داد؛ بلکه باید بر پیوندهای متنوع، همکاریهای منطقهای و قدرت چانهزنی جمعی تکیه کرد. آینده آسهآن نه در دوگانه واشنگتن - پکن، بلکه در تواناییاش برای حفظ استقلال راهبردی رقم خواهد خورد.
* تحلیلگر فایننشال تایمز