اهداف چین چیست؟
اما شرایط امروز جهان موقعیتی به وجود آورده است که هوشمندی تصمیمگیران ایرانی در ایجاد همگرایی میان منافع در دسترس ایران در SCO با اهداف کلان این سازمان و خصوصا توجه به نقش محوری چین را طلب میکند. همانطور که شکاف میان قدرتهای بزرگ و تشدید تنش میان ایالاتمتحده با روسیه و چین، راه ایران را برای عضویت دائم در SCO هموار کرد، تصمیم چین مبنی بر تقویت بازوی اقتصادی و پررنگ کردن روابط و سازوکارهای تجاری میان اعضای SCO و تبدیل بیش از پیش ماهیت آن از یک سازمان صرفا سیاسی-امنیتی به یک بلوک اقتصادی که در سخنرانی شی جینپینگ رهبر چین در نشست ۱۰ شهریور سران سازمان در بندر تیانجین متجلی بود، فرصتی بینظیر در اختیار ایران قرار میدهد تا از فشار سنگین تحریم بر خود بکاهد و ضمنا مانع از ایجاد انزوای بینالمللی علیه خود شود.
این طور به نظر میرسد که قدم اول چنان که در اخبار هم بازتاب داشت، مطلوب برداشته شده است. خروجی پایانی نشست به وضوح فراتر از یک بیانیه مشترک است که مصوبات کلیدی خصوصا در زمینه زیرساختی اعم از حملونقل هوایی و ریلی در آن بسیار برجسته بود. علاوه بر این طیف گستردهای از مسائل از جمله گسترش و تعمیق همکاریها در زمینههایی مانند اقتصاد دیجیتال، انرژی، هوش مصنوعی، فرهنگ و گردشگری و آموزش و بهداشت هم مورد بررسی قرار گرفت. تاکید اعضا بر رفع موانع برای پیوستن بانکهای مجاز ایرانی به کنسرسیوم بین بانکی SCO، پیوستن ایران به توافقنامه بین دولتهای عضو در تاسیس و بهرهبرداری از دانشگاه SCO و همچنین حمایت سازمان از تفسیر حقوقی چین و روسیه مبنی بر انقضای قطعنامه ۲۲۳۱ سازمان ملل و تاکیدشان بر مخالفت با اقدامات یکجانبه اجبارکننده مغایر با هنجارهای حقوق بینالملل و منشور سازمان ملل، توفیقات قابلتوجهی دستکم در عرصه دیپلماتیک برای ایران است. اما به عقیده نگارنده، پیشنهادهای ایران که از سوی اعضا پذیرفته و در متن بیانیه پایانی گنجانده شدهاند حاوی نکتهای کلیدی است که موید توفیق قدم اول است.
طبق گزارش ایرنا، چندین پیشنهاد کلی و جزئی از طرف ایران ارائه شده است که ایجاد آژانس ایمنی هوانوردی SCO، اتحادیه بیمهگران اعتبار صادراتی و سرمایهگذاری SCO، مرکز استراتژیک مطالعات امنیتی، کمیته فناوریهای نوظهور تحولآفرین در چارچوب سازمان و همچنین همافزایی در همکاریهای علمی و فناوری در حوزه حملونقل ریلی از جمله این پیشنهادها بوده است. نوع پیشنهادهای ارائه شده خبر از درک این ضرورت توسط تصمیمسازان و تصمیمگیران کشور دارد که پیگیری اهداف کشور در سازمان شانگهای باید در راستا و ذیل اهداف کلی سازمان و قدرتهای محوری آن تعریف شود.
چنان که گفته شد، عضویت موفق و پرثمر در سازمان شانگهای متضمن شروط و ملاحظاتی است. مهمترین این ملاحظات درک روح این سازمان است. سازمان همکاریهای شانگهای امروز خود را در قالب بستری جامع برای همکاریهای چندجانبه و مسیری برای شکلگیری جهانی چندقطبی معرفی میکند که اعضای آن فارغ از تفاوت نظامهای سیاسی و سیاست خارجی خود، بر طبق اصولی اساسی نظیر اعتماد، منافع متقابل، برابری و احترام به تمدنهای متنوع، عملگرایانه اولویتهای راهبردی مشترکی مانند تقویت امنیت جمعی، رشد و توسعه و ترویج استفاده از ارزهای ملی در تجارت متقابل را دنبال میکنند. چارچوب یادشده در کنار تاکید بیانیه مشترک بر «شکلدهی جهان چندقطبی عادلانهتر، برابرتر و نمایندهمحورتر با مرکزیت نقش هماهنگکننده سازمان ملل» دستور کار SCO را به روشنی بیان کرده است.
بر این مبناست که SCO دارای اعضای ناظر، همکاری و شرکای گفتوگوی متنوعی است که اتفاقا برخی از آنها روابطی بسیار مستحکم با غرب دارند و تصور سازمان شانگهای به عنوان یک بلوک ضدغرب (تصور بیاساسی که گاهی درباره سازمان بریکس هم مطرح میشود) جز آنکه پس از مدتی ایران را به عضوی منفعل و ناهمراه سازمان تبدیل کند و از پیگیری اهداف خود بازدارد، آوردهای برای کشور نخواهد داشت. خود اعضای این سازمان هم روابط گستردهای با مهمترین متحدان آمریکا دارند که مشخصا در منطقه غرب آسیا میتوان به روابط چین، روسیه و هند با عربستان سعودی، امارات و رژیم صهیونیستی اشاره کرد. این روابط گسترده مهر تاییدی بر این نکته است که سازمان شانگهای قصد دارد تا با انعطافپذیری بالا و برجستهسازی اشتراکات، سهم بیشتری از کیک امنیت، تجارت و فناوری جهان را از آن خود کند و در پی تعارض با بخشی دیگر از اعضای نظام بینالملل نیست.
نکته کلیدی دیگر، درک سوگیری سیاست خارجی چین و اهداف این کشور بیرون و درون سازمان است. چین نقطه اشتراک قدرتهای سیاسی(مشترک با روسیه) و اقتصادی(مشترک با هند) سازمان شانگهای است و منویات آن به عنوان یگانه قدرت در حال تبدیل به یک قدرت بزرگ، دستور کار و خطمشی سازمان را ریلگذاری میکند، چنان که گسترش روابط تجاری و مسائل اقتصادی در سازمان شانگهای هم به میل چین و بهرغم تمایل روسیه اتفاق افتاد. فارغ از اینکه چین توانایی یا قصد به چالش کشیدن جدی آمریکا و معرفی خود به عنوان قطب جدید را دارد یا خیر، آنچه مسلم است آنکه در آینده کوتاهمدت و میانمدت چنین اتفاقی رخ نخواهد داد. برعکس، ظهور ترامپ این فرصت را به چین داد که خود را به عنوان پرچمدار چندجانبهگرایی معرفی کند و در این بین حقوق بینالملل و سازمانهای بینالمللی را هم در خدمت پیشبرد این هدف به کار گیرد. نقطه تلاقی منویات چین و سازمان شانگهای، طرح ابتکار حکمرانی جهانی از سوی رهبر چین در اجلاس سران SCO بود و دو اصل اساسی از مجموع پنج اصل مطروح در این ابتکار یعنی پایبندی به حاکمیت قانون بینالمللی و پایبندی به چندجانبهگرایی موضوعی است که در بیانیه نشست اخیر با تاکید بیشتر در دستور کار SCO قرار گرفت.
این دو اصل روشن میسازد که اولا هدف چین در حال حاضر بازی در زمینی است که آمریکای پسااوباما آن را خالی گذاشت و نه تبدیل شدن به شوروی دوم و ثانیا تصریح میکند که چین به دنبال تقویت نهادهای مجری قوانین بینالمللی است. بیانیه مشترک مهم دفاتر نمایندگی چین، روسیه و ایران درباره انقضای قطعنامه ۲۲۳۱ را نیز باید از همین دریچه نگریست.
چین تفسیر حقوقی قدرتهای غربی را ناقض قوانین بینالمللی و رویههای حقوقی شورای امنیت میداند و اهمیت این بیانیه برای چین در درجه اول دفاع از این قوانین است، چنان که پیش از این به هر شش قطعنامه ضد ایرانی رای مثبت داده بود و آن قطعنامهها را هم در جهت تحکیم قوانین بینالملل میدانست. از نگاه چین حتی کاهش استفاده از دلار و افزایش سهم ارزهای داخلی برای مراودات بینالمللی هم نه از بابت مقابله با آمریکا و ضربه زدن به غرب بلکه به عنوان تقویت فضای چندقطبی و عادلانهتر و جلوگیری از تخریب این فضا از طرف ایالاتمتحده تفسیر میشود. به علاوه اینکه چین پیش از این صراحتا هر اقدامی را که باعث احیای فضای جنگ سردی شود مذموم دانسته بود. لذا اصرار بر طرح موضوعاتی نظیر ایجاد NPT جدید با تجمیع اعضای شانگهای نه تنها مسموع نخواهد بود بلکه با مخالفت چین که از قضا در ایران پراهمیتترین همکار سیاسی اقتصادی امنیتی کشور تلقی میشود روبهرو خواهد شد و حاصلی جز برهم خوردن تمرکز داخلی نخواهد داشت.
با در نظر گرفتن ضروریات و شروط عنوان شده و با توجه به پیشنهادهای ایران و بستر فراهم شده در توافقات میان اعضای سازمان، میتوان امیدوار بود که کشور در سطح کلان نگاه درست به این سازمان مهم و اثرگذار را یافته و میتواند بر این اساس گامهای موثر و مثبتی در جهت کسب حداکثری منافع ایران در عرصه سازمان همکاری شانگهای بردارد.
* پژوهشگر مطالعات چین