این روزها کمتر کسی است که از شرایط نامطلوب اقتصادی گلهمند نباشد. کافی است یک روز در شهر به گردش درآییم. مواجهه با هر صاحب کسبوکاری همراه با ابراز ناراحتی از شرایط رکودی پیشآمده بهویژه پس از حمله اسرائیل به ایران است. با هر دوست، آشنا، متخصص، استاد دانشگاه، کارمند، کارگری که صحبت میکنی، بحث…
پلمب ساختمان انجمن صنفی روزنامهنگاران تهران در آخرین روزهای هفته گذشته بازتاب بسیاری پیدا کرد. این نهاد صنفی با انتشار بیانیهای به این موضوع اعتراض کرد و برخی اعضای شورای شهر نیز در حمایت از اهالی رسانه به موضوع واکنش نشان دادند.
با در نظر گرفتن روندهای اخیر در پرونده هستهای ایران و افزایش فاصله میان تهران و سه کشور اروپایی (E۳) به همراه آمریکا، احتمال استفاده از مکانیسم اسنپبک دوباره در دستور کار برخی بازیگران غربی قرار گرفته است.
آنچه امروز در سیاست خارجی جاری ایران در اولویت قرار دارد، احتمال به کار افتادن سازوکار حلوفصل اختلافات برجام، موسوم به اسنپبک است. اگر از مبنا قرار دادن این موضوع برای کشاکشهای سیاست داخلی که مورد توجه نگارنده نیست بگذریم، سوالهای اصلی پیرامون چرایی وجود اسنپبک، احتمال اجرای آن، مشروعیت و صلاحیت طرفهای اروپایی برای اجرای مکانیسم و نهایتا شرایط پیش رو در صورت اجرایی شدن این سازوکار است. با توجه به توضیحاتی که نویسنده و نیز دیگر اهالی سیاست خارجی در روزها و هفتههای گذشته در خصوص بیشتر این پرسشها و محورها نوشته و گفتهاند، امر را در یادداشت حاضر بر آخرین محور دائر کردهایم.
در دهه ۸۰ خورشیدی پرونده هستهای ایران با ارجاع آن توسط آژانس بینالمللی انرژی اتمی به شورای امنیت، وارد مرحله جدیدی شد. در این دوره، چند قطعنامه علیه ایران صادر شد که همگی ذیل ماده ۴۱ فصل هفتم منشور سازمان ملل متحد بودند.