این روزها کمتر کسی است که از شرایط نامطلوب اقتصادی گلهمند نباشد. کافی است یک روز در شهر به گردش درآییم. مواجهه با هر صاحب کسبوکاری همراه با ابراز ناراحتی از شرایط رکودی پیشآمده بهویژه پس از حمله اسرائیل به ایران است. با هر دوست، آشنا، متخصص، استاد دانشگاه، کارمند، کارگری که صحبت میکنی، بحث…
پلمب ساختمان انجمن صنفی روزنامهنگاران تهران در آخرین روزهای هفته گذشته بازتاب بسیاری پیدا کرد. این نهاد صنفی با انتشار بیانیهای به این موضوع اعتراض کرد و برخی اعضای شورای شهر نیز در حمایت از اهالی رسانه به موضوع واکنش نشان دادند.
تاریخ را که تورق کنیم دوران رونق صنعت در ایران، زمانی بود که ایران نقطه اتصال کشورهای دیگر بود و بعد از آن، تبدیل به تولیدکننده شد. این نکتهای است که تمام سفرنامههایی که در قرن ۱۷میلادی توسط سیاحان خارجی نگاشته شد، بارها به آن اشاره کردهاند. ایران به سبب جایگاه استراتژیک خود در چهارراه کریدوری جهان قرار گرفته است. پیش از این بارها درباره نقش موثر کریدورها برای توسعه اقتصاد کشور گفته شده است. حدود هزار و ۸۰۰ سال پیش، ایران در جاده ابریشم به تجارت میپرداخت.
در سالهای اخیر، بازتعریف مفاهیم امنیت ملی در پرتو تحولات ژئوپلیتیک، اقتصادی و فناورانه، ضرورت بازاندیشی در ابزارهای تولید و حفظ امنیت را برجسته کرده است. در این میان، کریدورهای ترانزیتی و اقتصادی بهعنوان یکی از سازوکارهای نوین تامین امنیت مطرح شدهاند؛ سازوکارهایی که نهتنها در خدمت رشد و توسعه اقتصادیاند، بلکه بهمثابه ابزاری برای تثبیت مرزها، تعمیق پیوندهای منطقهای و کاهش تنشهای ژئوپلیتیک عمل میکنند. از این منظر، کریدورها تنها خطوطی برای عبور کالا نیستند، بلکه زیرساختهای امنیتساز در سطح ملی و فراملی محسوب میشوند؛ زیرا همانطور که قدرت نظامی مرزها را محافظت میکند، قدرت اتصال آنها را معنا میبخشد.
ژئوپلیتیک ایران به گونهای است که بر اساس نظریههای بری و بحری جایگاه ویژهای را به خود اختصاص داده، به گونهای که در تقاطع جغرافیای این نظریهها قرار میگیرد؛ چراکه ایران محل اتصال اوراسیا و خلیج فارس و دریای عمران است و به لحاظ جغرافیایی جایگاهی استراتژیک دارد.
نقش و جایگاه کریدورها در نظم نوظهور بینالمللی از اهمیت ژئواستراتژیک برخوردار است. این اهمیت ناشی از ژئوپلیتیک رقابت قدرتهای جهانی و تعاملات ژئواکونومیکمحوری است که اهمیت تبادلات تجاری بر بستر جاده، ریل و دریا را به عرصه کنش-واکنشهای بازیگران تبدیل کرده است. در این فضا سه کانون «دریای سیاه»، «خلیج فارس- دریای سرخ» و «دریای چین جنوبی - تنگه تایوان» بخش عمدهای از این برهمکنش نظم را معطوف به خود کرده است.