این روزها کمتر کسی است که از شرایط نامطلوب اقتصادی گلهمند نباشد. کافی است یک روز در شهر به گردش درآییم. مواجهه با هر صاحب کسبوکاری همراه با ابراز ناراحتی از شرایط رکودی پیشآمده بهویژه پس از حمله اسرائیل به ایران است. با هر دوست، آشنا، متخصص، استاد دانشگاه، کارمند، کارگری که صحبت میکنی، بحث…
پلمب ساختمان انجمن صنفی روزنامهنگاران تهران در آخرین روزهای هفته گذشته بازتاب بسیاری پیدا کرد. این نهاد صنفی با انتشار بیانیهای به این موضوع اعتراض کرد و برخی اعضای شورای شهر نیز در حمایت از اهالی رسانه به موضوع واکنش نشان دادند.
کارشناسان پیشبینی میکنند که با ادامه روند سیاستهای اقتصادی کنونی، احتمالا تا همین ۱۰ سال آینده، نهتنها مجبور به واردات بنزین شویم بلکه حتی گاز و برق یا بقیه میعانات را هم وارد کنیم. آن هم در کشوری که دومین دارنده بزرگ منابع گازی در جهان است. از سوی دیگر فعالان حوزه برق نیز گلایه دارند که اگر نمیتوان برق را به همه مشترکان فروخت، حداقل شرکت توزیع برق و توانیر دست از واسطهگری بردارد تا تولیدکنندگان خودشان، برق را به مشترکان پرمصرف و صنایع بفروشند.
با امعان نظر به تعریف کلی فرآیند اقتصادی Economic Process که به معنای زنجیرهای از اقدامات و تصمیمها که به تولید، توزیع و مصرف کالا و خدمات در یک نظام اقتصادی منجر میشود، قرار است در این مقال با توجه به ویژگیها و شرایط فعلی حاکم بر صنعت برق کشور، نابسامانیهای مهم این فرآیند به شرح ذیل بیان شود.
در شرایطی که ایران با بحرانهای فزاینده آب، چالشهای زیستمحیطی، ناپایداری منابع انرژی فسیلی و توسعه محدود انرژیهای تجدیدپذیر روبهروست، ساختار حاکم بر مدیریت این حوزههای حیاتی همچنان پراکنده و جزیرهای است. تشکیل یک وزارتخانه جامع با محوریت «انرژی، آب و محیط زیست» میتواند پاسخی راهبردی به این وضعیت باشد.
اگر در ساعاتی از روز نمیتوانید با هیچ قیمتی به برق دسترسی داشته باشید، اگر بدون توجه به اینکه آیا قبض آب را پرداخت کردهاید یا نه در روزهایی از هفته آب منزل شما قطع میشود، اگر نمیتوانید با هیچ قیمتی بیش از ۳۰ لیتر بنزین بزنید، اگر اینترنت... در چنین شرایطی این کالاها دیگر نهتنها ارزان نیستند، بلکه غیر قابل قیمتگذاری (priceless) به شمار میروند. این وضعیت نشان میدهد که ارزش واقعی یک کالا یا خدمت، فراتر از قیمتی است که برای فروش آن تعیین میشود.