مهاجرت نخبگان در ایران امروز، مسالهای ساختاری و حاصل یک چرخه معیوب در حکمرانی علم است. در نگاه نخست، بسیاری تصور میکنند که «دوست داشتن وطن» و «ملیگرایی» برای نگهداشت نخبگان کافی است یا سیاستهای نهادی بنیاد نخبگان قابلیت نگهداشت نیروهای کیفی را دارد. اما در جهان واقعی، عشق به وطن بدون آسایش، امنیت شغلی، امکان پیشرفت و منزلت حرفهای نمیتواند نیروی انسانی نخبه را در نظام علمی ثابت نگه دارد. تجربه حکمرانی دانشگاهی به ما میگوید که نگهداشت نخبگان دانشگاهی، در نهایت تابع فرصتهاست و این همان جایی است که سیاستگذاری علم در ایران دچار اختلال شده است.