نقش حیاتی استعداد انسانی در اقتصاد جهانی؛
عصر استعدادهای فوقستاره

گسترش هوش مصنوعی بهویژه پیشبینی میشود که سلطه افراد نخبه را در بخشهای بیشتری از اقتصاد گسترش دهد؛ چراکه لایههای میانی نیروی کار حذف و راهاندازی شرکتهای کوچک خلاق آسانتر خواهد شد. این پدیده برای نخبگان و اقتصاد جهانی سودمند است؛ زیرا در شرایط پیر شدن جمعیت جهان، رشد آینده بدون نوآوری امکانپذیر نخواهد بود. با این حال، بخش بزرگی از استعدادهای بالقوه هرگز به فرصت شکوفایی نمیرسند. در کشورهای در حال توسعه، دانشآموزان بااستعداد از ادامه مسیر بازمیمانند و حتی در کشورهای پیشرفته، شکافهای طبقاتی، جنسیتی و نژادی مانع از پرورش نوآوران میشود.
سیاستهای ناکارآمد مهاجرتی یکی از موانع کلیدی است. دانشگاهها و شرکتها به جذب استعداد جهانی نیاز دارند؛ اما مقررات سختگیرانه جریان ورود نخبگان را محدود کرده است. در آمریکا، افزایش هزینه ویزا و محدودیتهای جدید دانشگاهی ظرفیت علمی این کشور را تهدید میکند؛ درحالیکه رقبایی مانند چین، بریتانیا و فرانسه سیاستهای فعالتری برای جذب پژوهشگران اتخاذ کردهاند. با وجود مخزن عظیم استعداد در جهان، شناسایی و پرورش آن همچنان پراکنده و ناکافی است. نتیجه این است که عمدتا ثروتمندان از مسیرهای شناسایی و حمایت بهرهمند میشوند و دیگران به شانس فردی متکی میمانند. پرسش اصلی اینجاست که سیاستمداران چه زمانی درمییابند که موتور اصلی رشد آینده نه تنها سرمایه و فناوری، بلکه استفاده کارآمد از استعدادهای انسانی است.