‌روش‌های جایگزین برای اقتصادسنجی

در این مدل‌ها مشاهده می‌شود که چگونه رشد اعتباری و افزایش بدهی می‌تواند اقتصاد را وارد مسیرهای ناپایدار کند و چگونه جهش قیمت دارایی‌ها می‌تواند مقدمه سقوط‌های مالی باشد. این نقدها از سطح سیاستگذاری فراتر می‌روند و به حوزه نظریه اقتصادی نیز کشیده می‌شوند، جایی که کتاب «استعمارزدایی از اقتصاد» اهمیت پیدا می‌کند. کین در این کتاب نشان می‌دهد که بسیاری از مفاهیم کلیدی اقتصاد متعارف نه‌تنها غیرواقعی‌اند، بلکه از نظر منطقی نیز دچار ضعف هستند. به‌عنوان مثال، او با تکیه بر ریاضیات نظریه تجمیع، توضیح می‌دهد که منحنی تقاضای کل تنها در شرایطی قابل تعریف است که همه مصرف‌کنندگان دقیقا همانند هم رفتار کنند؛ فرضی که هیچ نسبتی با تنوع و ناهمگونی واقعی انسان‌ها ندارد. او همچنین نشان می‌دهد که نظریه تعادل عمومی، هرچند در سطح نظری زیبا و جذاب است، نمی‌تواند پایداری اقتصاد را تضمین کند و حتی در بسیاری موارد امکان بازگشت به تعادل در آن مدل‌ها وجود ندارد. نتیجه‌گیری کین این است که اقتصاد جریان اصلی بیش از حد به بنای ساختارهای ریاضی انتزاعی مشغول شده و از واقعیت‌های اقتصادی دور افتاده است.

با وجود شدت و حدت این نقدها، حتی مخالفان کین نیز اذعان دارند که او مسائل مهمی را به بحث گذاشته است. برخی اقتصاددانان جریان اصلی می‌گویند که این رشته در دهه‌های اخیر تغییر کرده و بسیاری از کاستی‌های گذشته از طریق افزودن ناپایداری‌های مالی، نقش بانک‌ها، اصطکاک (friction) حقیقی و اصلاح مفروضات تعدیل شده‌اند. همچنین گفته می‌شود که مدل‌های دینامیک سیستم‌ها بدون پشتوانه داده‌ای و اعتبارسنجی آماری نمی‌توانند به‌عنوان ابزار تصمیم‌گیری مورد استفاده قرار گیرند. بااین‌حال، طرح چنین نقدهایی خود نشانه‌ای است از اینکه علم اقتصاد در حال بازاندیشی در مبانی خود است؛ بازاندیشی‌ای که حضور منتقدانی مانند کین آن را شتاب می‌بخشد.

اهمیت نگاه استیو کین در این است که به ما یادآوری می‌کند مدل‌های اقتصادی هرچقدر هم پیچیده و زیبا باشند، تنها ابزارند نه حقیقت. کین با برجسته‌کردن نقش بدهی خصوصی، ناپایداری درونی اقتصاد، محدودیت‌های مدل‌های تعادلی و ضعف ابزارهای آماری برای فهم پویایی‌های سیستم، راه را برای گفت‌وگویی گسترده‌تر درباره بازسازی علم اقتصاد باز کرده است. در جهانی که با چالش‌های عظیمی چون رکود بهره‌وری، بحران‌های مالی، نابرابری فزاینده و تحول فناوری روبه‌رو است، پرسش‌هایی که او مطرح می‌کند بیش از همیشه اهمیت دارند. شاید پاسخ نهایی در نظرات کین یافت نشود؛ اما بی‌تردید او بخشی مهم از گفت‌وگو درباره آینده علم اقتصاد را شکل می‌دهد؛ گفت‌وگویی که بی‌نیاز از تعصب و با تکیه بر مشاهده و تحلیل، می‌تواند مسیرهای تازه‌ای برای فهم و سیاستگذاری اقتصادی بگشاید.

*    رئیس سابق سازمان برنامه و بودجه