۵ تکنیک هدفگذاری شفاف در سازمان

هدفگذاری درست و دقیق این امکان را برای سازمانها فراهم میآورد تا در مسیر درست و مشخصی قرار بگیرند و روی ریل مطمئنی به حرکت خود ادامه دهند.
علاوه بر این، کارکنان نیز با انگیزه و اطمینان خاطر بیشتری در راستای تحقق اهداف تعیین شده گام برمیدارند و در برخورد با چالشها و موانع، دچار تزلزل و سردرگمی نخواهند شد. از سویی دیگر، هدفگذاری بهینه و قاعدهمند باعث میشود تمام ارکان سازمان به این نتیجه برسند که حرکت در چارچوب اهداف تعیین شده به معنای محدود شدن حوزه اختیارات و از بین رفتن ابتکار عمل و عاملیت آنها نیست و کارکنان این امکان را دارند تا در چارچوب اهداف تعیین شده دست به نوآوری و خلاقیت بزنند و هراسی از شکست خوردن و به نتیجه نرسیدن نداشته باشند.
در واقع، هدفگذاری در هر سازمانی باعث میشود کارکنان هم احساس نکنند که تحت کنترل مدیران هستند و دامنه تصمیمگیری محدودی دارند، هم به این اطمینان میرسند که میتوانند اهداف خاص مورد نظر خود را در چارچوب اهداف کلان سازمان انتخاب و دنبال کنند. آنها میتوانند بهجای تاثیرپذیری از عوامل بیرونی و پیشبینینشده، کنترل اوضاع را خودشان به دست بگیرند و کارها را در مسیری پیش ببرند که از نگاهشان درست و مناسب است.
هدفگذاریهای صورتگرفته از جانب مدیریت سازمان، نهتنها مانعی بر سر راه انعطافپذیری سازمانی نیست، بلکه به کارکنان این اجازه را میدهد تا در قالب چارچوبهای مشخصی دست به خلاقیت و نوآوری بزنند و در عرصه عمل از خود انعطافپذیری قابلتوجهی نشان دهند.
از سویی دیگر، وجود اهداف تعیین شده از طرف رهبری سازمان که احاطه بیشتری بر شرایط سازمان و تحولات بازارها و رقبا دارد باعث میشود جلوی تصمیمگیریهای عجولانه و مقطعی در سازمان گرفته شود و تردید در تصمیمگیری در میان کارکنان به حداقل برسد و کارکنان به این توانایی برسند تا در برخورد با چالشهای غیرمنتظره با اعتماد به نفس بیشتر و دیدی بازتر عمل کنند و غافلگیر نشوند.
در ادامه به پنج تکنیک موثر و کاربردی برای هدفگذاری مطلوب و درست اشاره خواهد شد که بهکارگیری آنها برای تمام مدیران - بهویژه مدیرانی که بهتازگی وارد دنیای مدیریت و رهبری سازمان شدهاند - مفید خواهد بود.
تکنیک شماره ۱: همیشه به کارکنان یادآوری کنید که هدفگذاری به آنها آزادی عمل خواهد داد
یکی از نکاتی که مدیران سازمان باید به طور مداوم به کارکنانشان یادآوری کنند این است که وجود اهداف مشخص و تعیینشده توسط رهبری سازمان باعث بسته شدن دست آنها و از بین رفتن آزادی عملشان نخواهد شد.
برعکس، هدفگذاری باعث میشود آنها با خاطری آسوده و آزادانه در چارچوب اهداف مشخص عمل کنند و نگران این نباشند که تصمیمهای کاریشان و اقداماتی که انجام میدهند با اهداف و خواستههای کلان سازمان در تضاد باشد و موجب توبیخ شدن آنها شود.
بنابراین یکی از اولویتهای مدیران باید این باشد که پس از تعیین هر هدفی برای سازمان به تمام کارکنان این آگاهی و اطمینان را بدهند که اجازه دارند با آزادی عمل کامل و در قالب تحقق هدف مورد نظر دست به نوآوری بزنند و هیچگونه محدودیت آزاردهندهای در این مسیر برای آنها وجود ندارد.
تکنیک شماره ۲: آنچه که واقعا میخواهید به آن دست یابید را به طور دقیق بنویسید
شفافیت یکی از اصول کلیدی فرآیند هدفگذاری برای سازمان است. مدیران باید به طور دقیق و با شفافیت حداکثری تمام آنچه را که از طریق تعیین یک هدف میخواهند به آن برسند، اطلاعرسانی کنند. آنها باید علاوه بر مشورتگرفتن از کارکنان در تدوین و تعیین اهداف، آنها را در جریان هدفگذاریهای سازمانی قرار دهند و از پنهانکاری و دوپهلو صحبتکردن در زمینه علل و ریشههای تعیین یک هدف بپرهیزند.
تکنیک شماره ۳: برنامه عمل چندوجهی ایجاد کنید
بهندرت پیش میآید که فقط یک راه و شیوه برای رسیدن به یک هدف وجود داشته باشد. تجربه نشان داده که از راههای مختلفی میتوان اهداف تعیین شده را تحقق بخشید. به همین دلیل هم هست که در بسیاری از شرکتها و کسبوکارهای موفق، بعد از تعیین اهداف سازمانی، جلسات بارش فکری و توفان مغزی با مشارکت کارکنان و مدیران برگزار میشود. در لابهلای همین جلسات است که شیوههای عمل و برنامههای عمل چندوجهی یا MAPs شکل میگیرند و ایدههای مبتکرانه و نوآورانه برای عملی ساختن اهداف تعیین شده از جانب کارکنان پیشنهاد میشود. تجربه نشان داده که کارکنان پیشنهاددهنده ایدههای نوآورانه، به بهترین شکل ممکن در مرحله تحقق اهداف مشارکت میکنند.
تکنیک شماره ۴: اولویتبندی، تعیین ضربالاجلها و پاسخگو سازی کارکنان را فراموش نکنید
در هر سازمانی، اهداف مختلف و متعددی تعیین و جهت اجرا به کارکنان ابلاغ میشوند. در نتیجه لازم است که مدیران با اولویتبندی اهداف و وزن دادن به آنها، به کارکنان این پیام را ارسال کنند که تحقق بعضی اهداف در مقایسه با اهداف دیگر اهمیت بیشتری دارد و افراد باید برای محقق ساختن برخی اهداف وقت و انرژی و توجه بیشتری صرف کنند. علاوه بر این، باید یک سری ضربالاجلهای کاری واقعبینانه برای تحقق اهداف از جانب رهبری سازمان تعیین شود و کارکنان نیز باید در قبال رعایت این ضربالاجلها و نتایج کارشان مسوولیتپذیر و پاسخگو باشند.
تکنیک شماره ۵: بررسیهای دورهای را با دقت انجام دهید و نتایج کسب شده را جشن بگیرید
مدیران و رهبران سازمانها و شرکتها باید به یاد داشته باشند که هدفگذاری، یک فرآیند یکمرحلهای و زودگذر نیست، بلکه پیوسته و چندمرحلهای است. تعریف و تدوین اهداف فقط مرحله اول آن است و بعد از آن نوبت میرسد به مرحله نظارت و بررسی عملکردها و بازخورد نشان دادن به کارکنان. یکی از کارکردهای اصلی مدیران میانی و ارشد سازمان پس از تعیین و ابلاغ اهداف سازمانی این است که ناظر فعالیت کارکنان در چارچوب تحقق اهداف تعیینشده باشند و نسبت به ضعفهای عملکردی کارکنان موضعگیری شفاف و قاطعانهای داشته باشند.
آنها باید عملکرد مطلوب و فراتر از انتظار کارکنان را به شکلهای مختلفی تحسین کنند و نتایج درخشان و دستاوردهای بزرگ را جشن بگیرند. از این طریق، میتوانند به کارکنان و مجریان اهداف تعیینشده، انگیزه کار بیشتر و بهتری بدهند.
منبع: Forbes