در برابر تخریب نرم رئیس، چه باید کرد؟

این پدیده معمولا به جای ابراز خصومت آشکار، به صورت نامحسوس و به شکل تخریب نرمی انجام میشود که در پشت نقاب حرفهایگری پنهان است و آغاز آن با چیزهای کوچک است. مثلا رئیستان درباره ایمیلی حرف میزند که هرگز آن را دریافت نکردهاید، یا در موضوعی اطلاعات شما را بهروز نمیکند و به شما انگ «آماده نبودن» میزند، یا به ایدهای که در جلسه مطرح میکنید بیاعتنایی میکند.
در ابتدا شما این موارد را جدی نمیگیرید، اما هنگامی که در ساعات پایانی کار وظیفه مهمی با ضربالاجل غیرممکن محول میکند، کنایه میزند، انتقادهای مبهم و بیفایده میکند و مرتب انتظارات خود را تغییر میدهد، نشانههایی هستند که نمیتوان نادیده گرفت.
هر کدام از این حرکات به تنهایی ممکن است غیرعمدی انگاشته شوند، اما مجموعه آنها الگویی میسازد که میتواند اعتماد به نفس شما را از بین ببرد و از اعتبارتان بکاهد.
اینجا ممکن است شما خود را زیر سوال ببرید اما این مشکلات ناشی از عملکرد شما نیست، بلکه ریشه در شیوه تغییر مداوم انتظارات رئیستان دارد.
تمامیت خود را حفظ کنید
لحظهای که درمییابید مافوقتان به تضعیف شما مشغول است، به طور طبیعی احساس سرخوردگی میکنید.
در این لحظه ابراز خشم یا درد دل با همکاران قابل درک است، اما در بلندمدت کاری برایتان انجام نمیدهد.
قویترین پاسخ حفظ خونسردی است. اگر رئیستان از کار شما انتقاد میکند با او بحث نکنید و ضمنا عقبنشینی هم نکنید. با خونسردی سوالات مستقیم بپرسید،
مثلا بگویید: «میتوانید بگویید کدام بخشها باید تغییر کنند؟» این نشان میدهد که شما آماده دریافت بازخورد هستید و ضمنا میخواهید که بازخوردها بدون ابهام باشند.
همچنین لیستی خصوصی از دستاوردهایتان تهیه کنید تا به شما یادآوری کند که ارزشتان با اظهارنظر دیگران محو شدنی نیست. بر کارهایی که قادر به کنترل آنها هستید تمرکز کنید. اگر به طور مداوم مفید بودن خود را حفظ کنید و در عین حال خونسرد باشید، چنان شهرتی به هم میزنید که اگر کسی عمدا هم بخواهد نمیتواند آن را تخریب کند.
امنیت روانشناختی مهم است
امی ادموندسون، استاد دانشگاه هاروارد، امنیت روانشناختی را اینگونه تعریف میکند: باور به اینکه «میتوان بدون ترس از تنبیه شدن حرف زد، اشتباه کرد و ریسک کرد.» هنگامی که رئیستان زیرآب شما را میزند این احساس امنیت از بین میرود.
بنابراین دیگر ایدههایتان را به اشتراک نمیگذارید، چون انتظار دارید نادیده گرفته شوند و در پرسیدن سوالات خود تردید میکنید، چون میترسید که حمل بر بیکفایتی شما شود. در حقیقت سکوت به وسیلهای برای محافظت از شما تبدیل میشود.
اما موضوع به شما مربوط نیست، چون این وضعیت منعکسکننده یک اتمسفر کاری است که در آن اعتمادها شکننده شده و از اشتباه افراد به مثابه سلاحی علیه آنها استفاده میشود.
ردپای کاغذی ایجاد کنید
مستندسازی کار جذابی نیست اما یک ابزار دفاعی موثر است. سوابق ضربالاجلها، خروجیهای کاری و گفتوگوها را با جزئیات نگهداری کنید.
ایمیلهای حاوی توافقات را ذخیره و زمان تغییر دستورالعملها را یادداشت کنید. پس از جلسات یک ایمیل خلاصه برای گرفتن تایید مصوبات برای افراد ذیربط ارسال کنید تا از سوءتفاهم پیشگیری و سابقه مکتوبی ایجاد شود که نتوان آن را انکار کرد.
برای گفتوگوهای غیررسمی، تاریخ، ساعت و محتوای گفتوگو را در یک دفترچه خصوصی بنویسید.
پس از هفتهها یا ماهها این یادداشتها ممکن است الگوهایی را آشکار کنند که در لحظه قابل دیدن نیستند.
اگر زمانی لازم شد که از عملکرد خود دفاع کنید، شواهدی دارید که به جای حافظه میتوانید به آنها استناد کنید. اگر هم هرگز به کارتان نیاید حداقل به شما آرامش خاطر میبخشد.
متحدانی بیابید
همکاران مورد اعتماد و مربیانتان میتوانند کمک فکری بدهند و از شما حمایت کنند. البته نه شایعهپراکنان بلکه افرادی را انتخاب کنید که منش حرفهای دارند.
همتایان شما در سطح صنعت و مدیران سابق نیز میتوانند به شما یادآوری کنند که ارزش شما فراتر از محیط کار فعلیتان است و حتی ممکن است شما را به سوی فرصتهای جدید سوق دهند.
حرکت بعدی را برنامهریزی کنید
تخریب نرم ممکن است برای زمان معینی قابل تحمل باشد، اما نباید مسیر بلندمدت شما را تعریف کند. این تجربه را باید به سوختی برای رشد تبدیل کنید.
در دورههای آموزشی شرکت کنید و برای پروژههایی که تخصصتان را وسعت میدهد داوطلب شوید.
کسب هر مهارت جدید محرکی برای به پیش رفتن است.
همزمان برای جابهجا شدن خود را آماده کنید. به صورت چراغ خاموش شرکتهایی را پیدا کنید که به شفافیت و همکاری بها میدهند و بدانید خروج از سازمان به معنای شکست نیست بلکه همراستا کردن استعدادهایتان با مکانی است که برای آن ارزش قائل است.
قدر و ارزشتان را نه رئیستان بلکه مهارت و شبکه شما تعیین میکند. اگر حرفهای عمل کنید ماندگار خواهید شد.
منبع: Forbes