آیا مقاومت در برابر هوش مصنوعی فایده دارد؟

علاوه بر این، غیر از یک اکانت لینکدین که گاهی برای پیدا کردن همکارهای قدیمی از آن استفاده میکنم، در هیچ شبکه اجتماعی دیگری نیستم. زندگیام کاملا خوب و نرمال است و با دوستان و خانواده و همسایهها به تفریح و سفر میروم.
همین هم باعث میشود بیشتر مطمئن شوم که اکثر این تکنولوژیها، واقعا هیچ کاربردی ندارند. امسال هم که هوش مصنوعی حسابی سر و صدا کرده. رئیسم فکر میکند هوش مصنوعی میتواند همه مشکلات دنیا را حل کند و حسابی بابتش هیجان دارد. شرکت هم دائم به کارکنان ایمیل میفرستد که به دنبال داوطلبانی برای بررسی ابزارهای هوش مصنوعی و پیدا کردن راه استفاده از آنها در حوزه کاری ما هستند. طبیعتا من گزینه خوبی برای این کار نیستم. به نظرم شرکت دارد منابعش را خرج ابزاری میکند که هنوز امتحانش را پس نداده و معلوم نیست آخرش چطور از آب دربیاید.
با این حال، دوست ندارم آن تصویری که از من در ذهن همکارها هست - یعنی یک آدم حرفهای و خوشاعتبار - خراب شود و همه فکر کنند یک غرغروی از دنیا عقبم. فعلا سعی کردهام خودم را قاطی ماجرا نکنم و اگر از من درخواستی در این زمینه شود مودبانه آن را رد میکنم. البته این اتفاق بارها افتاده. اخیرا دارم به این فکر میکنم که شاید بهتر است بروم سراغ کار در یک زمینه دیگر. یا به یک شرکت کوچکتر بروم که بودجه این کارها را ندارد. خوشحال میشوم نظرتان را بدانم که چطور میتوانم ۱۰ سال آینده تا بازنشستگی را به خیر بگذرانم. آیا راهی هست که بین این دو رویکرد، تعادل پیدا کنم؟
پاسخ: دیدگاهها درباره هوش مصنوعی در محیط کار معمولا دو دسته هستند: یک عده طرفدارهای دو آتشه که هر کجا میروند تبلیغش میکنند و انگار میخواهند خودشان را به قطار هوش مصنوعی آویزان کنند. و یک عده محتاط (مثل تو و خود من) که نگران خطراتش هستند؛ مخصوصا با این احتمال که هوشمصنوعی در نهایت، جای نیروی انسانی را بگیرد.
این یک داستان علمی تخیلی نیست. «کوین کانترا» یکی از مخاطبان ما از نیومکزیکو، خودش داوطلبانه سراغ هوش مصنوعی رفت تا در کارش از آن استفاده کند. اما در آخر فهمید که دارد هوش مصنوعی را آموزش میدهد که جای خودش را بگیرد. یعنی داشت کسی را که قرار است جای خودش را بگیرد تربیت میکرد. کوین ۱۷ سال در یک شرکت فناوری آموزشی کار کرده بود و از مهارتهایش به عنوان نویسنده، پژوهشگر و مورخ استفاده میکرد.
او در ایمیلش به من گفت: «وقتی مدلهای زبانی بزرگ رواج پیدا کردند، معادلات به هم ریخت.» ابتدا او و همکارانش شوق داشتند که از چتجیپیتی و سپس کوپایلت مایکروسافت استفاده کنند تا تحقیقات و تولید محتوایشان را راحتتر کنند. او میگوید: «برای من به عنوان یک نویسنده، هوش مصنوعی یک ابزار فوقالعاده بود. مدل زبانی بزرگ را مثل همکارم میدانستم. بهرهوریام به اوج رسیده بود.» او یاد گرفت که دستورات درست به هوش مصنوعی بدهد تا جوابها دقیق و مرتبط باشند. و همیشه نتیجهها را مرور و ویرایش و بازنویسی میکرد تا از کیفیتشان مطمئن شود. به نظر میرسید که آدم و ماشین، یک همکاری خوب با هم دارند.
اما بعد از مدتی در تابستان امسال، با این که رئیسش مرتب به او اطمینان میداد که هوش مصنوعی جای او را نخواهد گرفت، کوین و چند نویسنده دیگر اخراج شدند و هوش مصنوعی جایشان را گرفت.
کوین برایم نوشت: «مطمئنم سعی میکنند چیزی که از هوش مصنوعی میگیرند را بررسی کنند تا گافی نداده باشد. اما میدانم تعداد زیادی از متخصصهای واقعی را از دست دادند. تصور این که بدون تضمین کیفیت یا بازبینی واقعی توسط یک کارشناس خبره، به خروجی هوش مصنوعی اعتماد میکنند واقعا وحشتناک است.»
حتی اگر این ترس که «هوش مصنوعی جای ما را میگیرد» بیاساس باشد باز هم چیزهای زیادی هست که باید وسط انفجار هوش مصنوعی، مراقبشان باشیم. اولا سریعتر همیشه بهتر نیست. در ثانی، تقلید طوطیوار و پیشبینی الگوهای زبانی هرگز با خلاقیت و نوآوری یکی نیست. گرچه وعده داده شده که «هوش مصنوعی، کارهای تکراری و کمارزش را حذف میکند»، اما همین حالا بسیاری از افراد و شرکتها بیشتر از آن به عنوان یک میانبر استفاده میکنند تا مجبور نشوند بازیگر، نویسنده یا هنرمند حرفهای استخدام کنند و جالب اینجاست که کار بعضی از همین هنرمندها برای آموزش این ابزارها دزدیده شده. نگرانیهایی هم درباره اشتباهات مدلها، دادههای ناقص و سوءاستفادههای عمدی برای فریب مخاطبها وجود دارد. تازه، اثرات زیستمحیطی همه مراکز داده که برای پشتیبانی این نوآوری مورد نیاز هستند و آب و برق زیادی مصرف میکنند را هم به لیست نگرانیها اضافه کن.
با این حال، به نظر میرسد مقاومت بیفایده باشد. «غول هوش مصنوعی» از چراغ بیرون آمده و دارد آرزوها را برآورده میکند. با این سرعت پیشرفت، فرصت ۱۰ ساله برای سنجیدن مزایا و اخت شدن با آن را نخواهی داشت. حتی اگر به یک محیط کاری دیگر بروی، احتمالش زیاد است که هوش مصنوعی زودتر از تو به آنجا رسیده باشد! من به عنوان یک پیر غرغرو به تو میگویم که شاید وقتش رسیده کمی درباره این تکنولوژی کنجکاو باشیم، فقط برای اینکه بتوانیم فرق بین مفید بودن و هیاهوی بیمورد را تشخیص دهیم.
بهتر است به هوش مصنوعی به عنوان یک ابزار نرمافزاری دیگر نگاه کنی که باید با آن آشنا شوی تا کارت را راحتتر انجام دهی. ببین کجاها خوب عمل میکند و کجاها بد، تا بتوانی رهنمونهای اخلاقی و مفید استفاده از آن را به دیگران نیز پیشنهاد دهی. یاد بگیر چطور «آرزوهایت» را طوری بیان کنی که جوابهای دقیق بگیری. مثل «انسانی در حلقه» باش که دارد یک کارآموز مجازی را مدیریت میکند.
ببین که هوش مصنوعی چطور میتواند به تو و همکارانت کمک کند. شاید بتواند از میان وظایفت، کارهای کوچکی را انجام دهد که همیشه دلت میخواست به یک دستیار بسپاری. تبدیل اتوماتیک صدا به متن و یادداشتهای جلسه میتواند برای همکاری که مشکلات پردازش شنیداری دارد، یک موهبت بزرگ باشد.
نمیتوانم تضمین کنم که با از دور دستی بر آتش داشتن، شغلت را حفظ خواهی کرد. اما مطمئنم انکار کردن و فرار از آن، کمکی نمیکند. و اگر تصمیم گرفتی که شغلت را عوض کنی، داشتن کمی دانش و تجربه در زمینه هوش مصنوعی باعث میشود گزینه جذابتری برای شرکتها باشی، حتی اگر هیچوقت مجبور نباشی از آن استفاده کنی.
منبع: Washington Post