مصائب فولاد
عوامل تهدیدکننده صنعت فولاد ایران چیست؟
یکی از مولفههای موثر در رشد پایدار اقتصادی، رشد بخش صنعت و معدن در کشور است. این موضوع از آن نظر بااهمیتتر است که این بخش دارای پتانسیلهای بالقوه بیشتری در مسیر رشد است. صنعت فولاد از آن جهت که محرک بسیاری از صنایع بالادستی و پاییندستی است بهعنوان صنعتی پایهای (صنعت مادر) شناخته میشود و همواره و در اغلب کشورهای توسعهیافته یا در حال توسعه به آن توجه ویژه شده است. رابطه مستقیم میان رشد اقتصادی در کشورها با جایگاه و رشد صنعت فولاد آنها و توجه به میزان سرانه مصرف فولاد، اهمیت این صنعت را نشان میدهد. وجود زنجیره ارزش وسیع با تنوع و تعداد زیادی از بنگاههای تولیدی و خدماتی و ایجاد اشتغال مستقیم و غیرمستقیم فراوان و تمرکز فرآیندهای تعریفشده بر تبدیل مواد خام خدادادی به محصولات با ارزش افزوده دلایل دیگری از اهمیت این صنعت در اقتصاد ملی است.
در این راستا شناسایی مولفههای مختلف در تحقق این ماموریت ضروری بوده و کمابیش به آن پرداخته شده است.
ابعاد و مولفهها
در بررسی ابعاد و مولفههای اقتصاد مقاومتی میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
در حوزه مسئولیت دولت: مردمی کردن اقتصاد، توسعه کارآفرینی، ثبات در برنامهها و قوانین مرتبط با حوزه اقتصاد، مدیریت بهینه منابع مالی (ارزی و ریالی)، توسعه اقتصاد دانشبنیان، حمایت از تولیدات ملی در حوزه مسئولیت بنگاهها و عامه مردم: استفاده بهینه از منابع، توسعه صادرات غیرنفتی، ارتقای فرهنگ کار، استفاده از محصولات تولید داخل، اصلاح الگوی مصرف.
با توجه به نقش صنعت فولاد در رشد اقتصاد ملی، تاثیر این صنعت در تحقق اهداف اقتصاد مقاومتی حائز اهمیت است. در این راستا و با توجه به مولفههای اقتصاد مقاومتی که گفته شد، تحلیلی جامع در مورد محیط کلان و رقابتی صنعت فولاد و عملکرد درونی بنگاههای تولیدی مربوطه ضروری به نظر میرسد. همانگونه که در الگوهای عمومی مدیریت استراتژیک، تحقق ماموریت و چشمانداز ترسیمشده از طریق تدوین استراتژیها و اهداف بلندمدت و کوتاهمدت انجام میشود، در راستای تدوین این استراتژیها یکی از اولین گامها شناسایی محیط کسبوکار و فرصتها و تهدیدهای آن است. همچنین شناسایی ضعف و قوتهای بنگاهها ما را در راستای تدوین استراتژی و اهداف مناسب یاری میرساند.
طی دو سال اخیر صنعت فولاد در سطح بینالمللی و ملی دچار چالشهای شدیدی شد که مدیریت آن را با دشواری همراه کرد. در سطح بینالمللی کاهش شدید قیمت محصولات فولادی و وجود مازاد عرضه موجب شد بسیاری از بنگاهها از جمله برخی از بزرگترین و مشهورترین تولیدکنندگان با بحرانهایی بیسابقه مواجه شوند. چین بهعنوان بزرگترین تولیدکننده فولاد با تولید نیمی از فولاد جهان با روانه کردن محصولات تولیدی خود به بازارهای جهانی با قیمتهای نازل اغلب کشورها را به واکنش واداشت. بسیاری از دولتها از جمله آمریکا و اتحادیه اروپا با وضع تعرفههای بیسابقه تلاش کردند تا بخشی از چالش ایجادشده را مدیریت کنند. در سطح ملی، وجود چالش بینالمللی در این صنعت همزمان با رکود بیسابقه اقتصادی و حمایت با تاخیر از صنعت موجب شده طی سال ۱۳۹۴ بخش زیادی از ظرفیت تولید فولاد کشور بدون استفاده بماند و حجم زیادی از محصولات تولیدی بهصورت سرمایه راکد در انبارهای تولیدکنندگان باقی بماند. این در حالی است که در همین سال با ورود بیش از ۵/۴ میلیون تن فولاد به کشور و بهرهبرداری ناصواب از شکاف قانون، صدها میلیارد تومان از درآمدهای دولت (از محل دریافت حقوق قانونی واردات کالا) عملاً محقق نشده و به سودهای هنگفت برای جمعی واردکننده تبدیل شده است. البته اقدام دولت محترم در رفع فرصتهای سوءاستفاده از قانون از ابتدای سال ۱۳۹۵ تا حدودی فضای کسبوکار این صنعت استراتژیک را به آرامش کشاند. با همه این تفاسیر، تحلیلی استراتژیک از فضای کسبوکار و شناسایی تهدیدها و ضعفهای این صنعت میتواند مسیر روشنتری را برای آینده ترسیم کند.

تهدیدهای کلیدی
برخی از مهمترین تهدیدهای کلیدی در محیط کلان کسبوکار فولاد عبارتاند از:
کاهش قیمت جهانی محصولات فولادی بهگونهای که این چالش منتهی به کاهش درآمدهای شرکتهای تولیدکننده میشود. کاهش قیمتها تا سطح هزینه تمامشده تولید میتواند بسیاری از بنگاهها را به مرز خطر ورشکستگی و توقف تولید بکشاند.
افزایش واردات ناشی از افزایش حجم تولید در سطح بینالمللی، اشباع بازار و مازاد تولید بهخصوص در چین که این امر به عدم توان رقابت تولیدکنندگان داخلی و نهایتاً کاهش یا توقف تولید در بنگاههای داخلی منجر شده و علاوه بر هزینههای بالای اقتصادی موجب بیکاری هزاران نیروی کار در این صنعت میشود.
محدودیت در صادرات ناشی از نبود زیرساختهای لازم نظیر شبکه حملونقل جادهای، ریلی، دریایی و تسهیلات جانبی در آنها و در نتیجه افزایش هزینه حمل. همچنین عدم بهرهگیری از بازارهای هدف در منطقه به دلیل وجود ناامنیهای سیاسی و حضور گروههای تروریستی.
افزایش هزینه تمامشده تولید ناشی از افزایش هزینه انرژی، نیروی کار و...: متضاد با روند کاهشی قیمت فروش محصولات، هزینهها روند افزایشی را طی میکنند. در این راستا مولفههایی که به لحاظ فنی یا سیاسی در اختیار بنگاهها نیست، باید از سوی دولت موردتوجه و مدیریت قرار گیرد.
بالا بودن نرخ سود تسهیلات بانکی: با مروری بر اقتصاد و صنعت طی سالهای اخیر میتوان دریافت که متضاد با تعاریف اقتصاد اسلامی، این بانکها بودهاند که توانستهاند به جای ایجاد تسهیل برای حوزههای مختلف اقتصاد از جمله صنعت، به نوعی مالک بنگاههای صنعتی شوند. در اغلب بنگاهها سهم هزینههای مالی از بسیاری از هزینههای دیگر بیشتر است. این موضوع به ناصواب بودن روندهای طراحیشده اقتصادی دلالت دارد و لازم است اقتصاد را از مسیر خطای فعلی خارج کرد.
عدم توسعه زیرساختهای کشور متناسب با چشمانداز ترسیمشده صنعت فولاد: مطابق برنامه تدوینشده، در سال 1404، به میزان 55 میلیون تن محصولات فولادی تولید میشود. عدم برنامهریزی برای توسعه زیرساختهای لازم نظیر شبکه و ناوگان حملونقل (جادهای، ریلی، دریایی)، تامین انرژی (برق، گاز)، کمبود شدید منابع آب و... تحقق اهداف ترسیمشده را دچار تردید میکند.
ضعف فرهنگ کار و پایین بودن بهرهوری نیروی انسانی: نوع نگرش صنفی به کار در برخی لایههای جامعه موجب شده است که با وجود نیروی انسانی چند برابر استانداردهای جهانی در برخی بنگاهها، خروجی با مقادیر مورد انتظار اختلاف اساسی داشته باشد.
فقدان نقشه جامع توسعه صنعت (از جمله در بخش فولاد) به همراه اسناد پشتیبان: این امر موجب شده برخی سرمایهگذاریها در مناطق نامناسب انجام پذیرد. ضمن اینکه در بعضی بخشها با مازاد ظرفیت و برخی حوزهها کمبود ظرفیت سرمایهگذاری مواجه هستیم.
تحمیل برخی هزینههای اجتماعی غیرمرتبط بر بنگاهها: هر چند توجه به مسئولیتهای اجتماعی یک رویکرد مناسب در سطح بینالمللی است، اما آنچه در سطح کشور با آن مواجهیم در بسیاری از موارد متفاوت با فلسفه مسئولیتهای اجتماعی و بیارتباط با رویکرد خلق ارزش مشترک برای جامعه و بنگاه است. ضمناً در این زمینه فشارهای مختلف سیاسی و اجتماعی برخی مواقع، فرآیند کلی بنگاه را نیز دچار مشکل میکند.
محدودیتهای زیستمحیطی: برخی از این محدودیتها بهدرستی اعمال شده و برخی نیز ناشی از تلقی نادرست نسبت به صنعت و عدم توجه به جایگاه آن در توسعه ملی است. در هر صورت وجود الزامات سختگیرانه زیستمحیطی یکی از چالشهای صنعت فولاد است که باید به آن توجه لازم صورت پذیرد.
موارد فوق در سطح کلان اقتصاد و صنعت موردتوجه قرار میگیرد. ازاینرو لازم است در همان سطح در مورد برنامهریزی رفع این چالشها اقدام کرد. اما برخی دیگر از چالشها در حوزه رقابتی صنعت فولاد وجود دارد.
* مدیر تضمین کیفیت فولاد مبارکه اصفهان