سهم فولاد از تولید ناخالص داخلی حدود ۵/۱ درصد و سهم آن از اشتغال ۳ درصد است؛ همچنین دومین صنعت بزرگ ارزآور در کشورمان پس از پتروشیمی به شمار می‌رود. بااین‌حال، این صنعت استراتژیک درگیر «ناترازی ساختاری» در انرژی شده که هم تولید و هم سرمایه‌گذاری را تهدید می‌کند.

بحران فصلی تا بیماری مزمن

ناترازی گاز در ایران دیگر پدیده‌ای فصلی نیست. گزارش‌های رسمی و تحلیل‌ها نشان می‌دهد بحران انرژی در کشور به ضعف مزمن در حکمرانی انرژی تبدیل شده است.در زمستان، کمبود گاز صنایع را زمین‌گیر و در تابستان، خاموشی‌های گسترده برق تولید را متوقف می‌کند. به این ترتیب، صنعت ایران در ۱۱ ماه از سال با نوعی کمبود انرژی مواجه است و تنها در فروردین‌ماه می‌تواند بدون محدودیت تولید کند. میانگین سهم مصرف گاز در بخش‌های مختلف اقتصاد طی سال‌های ۱۳۹۶ تا ۱۴۰۱ چنین بوده است؛ نیروگاه‌ها حدود ۳۰ درصد، بخش خانگی و تجاری ۲۸ درصد و صنعت ۲۱ درصد. نکته مهم آن است که هرچند صنعت سهم کمتری از گاز دارد، اما در شرایط کمبود، نخستین بخشی است که با قطع یا کاهش سهمیه گاز روبه‌رو می‌شود.

قربانی بزرگ ناترازی

فولادسازی در ایران تنها صنعتی نیست که از ناترازی انرژی آسیب می‌بیند، اما شاید بیشترین زیان مستقیم و غیرمستقیم را متحمل می‌شود. برآوردها نشان می‌دهد در چهار سال گذشته، به دلیل محدودیت‌های انرژی (قطع گاز و برق)، حدود ۱۴ میلیارد دلار ارزش تولید از دست رفته است. مصرف گاز صنعت فولاد تنها پنج درصد از کل گاز کشورمان است، اما این صنعت تقریباً ۳۱ درصد هزینه گاز مصرفی را پرداخت می‌کند. به بیان دیگر، فولادسازان نه‌تنها یارانه نمی‌گیرند، بلکه گاز را بیش از سه برابر قیمت واقعی جهانی می‌خرند. از سال ۱۴۰۳ تا ۱۴۰۴، قیمت گاز تحویلی به صنعت فولاد ۱۳۰ درصد افزایش یافته، درحالی‌که رشد قیمت محصولات نهایی تنها ۱۵ تا ۲۰ درصد بوده است. نتیجه این شکاف، سقوط حاشیه سود از ۳۳ درصد به ۱۲ درصد و پیش‌بینی کاهش آن تا هشت درصد در پایان سال جاری است. با ادامه این روند، تحلیلگران هشدار می‌دهند، فولاد نیز به سرنوشت صنایعی همچون سیمان یا خودرو دچار می‌شود. صنایعی که روزگاری در اوج بودند و امروز با زیان انباشته، ظرفیت‌های بدون استفاده و بدهی بانکی دست‌وپنجه نرم می‌کنند.

اعداد و واقعیت‌ها

در افکار عمومی، فولاد یکی از صنایع «پرمصرف انرژی» و «آب‌بر» تلقی می‌شود، اما داده‌های واقعی تصویر متفاوتی ارائه می‌دهند. مصرف سالانه آب در کل صنعت فولاد در کشورمان حدود ۱۳۰ میلیون مترمکعب است، درحالی‌که مصرف سالانه آب بیش از ۱۰۰ میلیارد مترمکعب است. یعنی سهم فولاد از مصرف آب کل در کشورمان حدود ۱۳/۰ درصد است. حتی اگر دو غول فولاد ایران، یعنی فولاد مبارکه و ذوب‌آهن اصفهان را در نظر بگیریم، مجموع مصرف آنها تنها ۴۰ میلیون مترمکعب است؛ رقمی که در برابر ۹۰۰ میلیون مترمکعب مصرف آب کشاورزی تقریباً ناچیز است. در حوزه برق نیز واقعیت متفاوت است. صنعت فولاد حدود هفت درصد برق کشور را مصرف می‌کند، اما ۷۳ درصد برق موردنیازش را از طریق نیروگاه‌های اختصاصی تولید می‌کند. 

ریشه بحران

بحران ناترازی انرژی در ایران نه ناشی از کمبود مطلق منابع، بلکه حاصل سوءمدیریت، قیمت‌گذاری دستوری و نبود انگیزه برای بهره‌وری است. در بخش خانگی، انرژی تقریباً رایگان عرضه می‌شود و هیچ سازوکاری برای ارتقای بازده وسایل گرمایشی یا عایق‌بندی ساختمان‌ها وجود ندارد. در نتیجه، مصرف خانگی سهمی حدود ۲۸ درصد از گاز در کشورمان را می‌بلعد. در مقابل، صنایع بزرگ که می‌توانند ارزش افزوده و اشتغال ایجاد کنند، به دلیل محدودیت‌های انرژی، ناچار به کاهش تولید می‌شوند. نیروگاه‌های حرارتی با راندمان پایین (حدود ۳۳ درصد) بخش اعظم گاز را به برق تبدیل می‌کنند، اما به دلیل اتلاف بالا، در عمل بخش بزرگی از این انرژی از بین می‌رود. تا زمانی که ساختار حکمرانی انرژی اصلاح نشود و قیمت‌ها سیگنال درستی به مصرف‌کنندگان ندهند، ناترازی همچنان چه در گاز و چه در برق ادامه دارد.