همزیستی صنعت و طبیعت
اقتصاد چرخشی چگونه برای صنعت فولاد ایران سود ایجاد میکند؟
ایران جزو کشورهایی است که با کمبود شدید آب روبهرو هستند و این امر از ترکیب شرایط طبیعی و تصمیمات مدیریتی ناشی میشود. بارشها کاهش یافته و ذخایر سطحی و زیرزمینی بهشدت تخلیه شدهاند. صنایع بزرگِ پرمصرف از جمله صنایع فولاد، در استانهای مرکزی ایران و دور از منابع آبی دریا هستند. استانهایی همچون اصفهان و یزد و دیگر استانها از نظر اقلیمی وضع شکنندهای دارند.
برای تولید هر تن فولاد در ایران حدود ۲۳۰ هزار لیتر آب مصرف میشود. اگر تمهید جدی اندیشیده نشود، منابع آبی بسیاری برای استخراج و تولید فولاد باید مصرف شود که اساساً این صنعت را از یک صنعت بهصرفه به صنعتی زیادنده برای اقتصاد اکولوژیک ایران تبدیل میکند. در این شرایط، صنعت فولاد دیگر صرفاً تولیدکننده فلز نیست، بلکه یکی از بزرگترین منابع فشار بر وضع ناپایدار آب در کشورمان میشود.
خنکسازی، تولید بخار، شستوشو و فرآوری فلز آب بسیاری مصرف میکند و به قولی برای انجام همه این امور، سیلی از آب روانه میشود. بنابراین اگر وضع کنترل نشود و تکنولوژی پایدار و استقرار مناسب صنایع مدیریت نشود، نقطه توافق میان صنعت و طبیعت شکسته میشود. هر لیتر آبی که در این فرآیند مصرف میشود، یعنی کمتر آبی برای تالابها، رودخانهها و اقلیم خشک و نیمهخشک ایران باقی میماند.
از سوی دیگر، هر فرآیند فولادسازی که از سنگآهن آغاز میشود، استخراج، حملونقل، ذوب، استفاده از انرژی و آب، یعنی هزینه بزرگتر برای خاک، آب، هوا و زندگی موجودات بهدنبال دارد. این یعنی تاثیر محیط زیستی بیشتر، تخریب زیستبومها، بار بر آب زیرزمینی، افزونبر مصرف بالا، و افزایش تولید پساب و آلودگی است. بنابراین راه میانه و راه اقتصادی و صرفه اکولوژیک رفتن به سمت بازیافت فولاد بهعنوان الگوی پایدار است. در این مسیر با همزیستی صنعت و طبیعت نوعی تعادل در اقتصاد اکولوژیک ایران شکل میگیرد.
در جهانی که کوههای زباله صنعتی هر روز بلند میشوند و زمین زیر فشار استخراج بیوقفه نفس میکشد، فولاد یکی از معدود موادی است که هنوز میتواند در خدمت بازسازی پایدار بایستد. فلزی که برخلاف بسیاری از منابع طبیعی، نهتنها میتواند بارها و بارها به زندگی بازگردد، بلکه در این چرخه بازگشت، هیچیک از ویژگیهایش را از دست نمیدهد.
بیش از ۹۰ درصد فولاد تولیدی قابلیت بازیافت دارد و این یعنی هر قطعه زنگزده از پل قدیمی یا هر خودرو ازکارافتاده، میتواند دوباره به بخشی از آینده بدل شود. در بسیاری از کشورها، بهویژه در اروپا و شرق آسیا، بازیافت فولاد بهعنوان راهبرد کلیدی در کاهش مصرف انرژی و جلوگیری از تخریب زیستبومها پذیرفته شده است. آمارها نشان میدهد تولید فولاد از قراضه تا ۷۵ درصد انرژی کمتری نسبت به تولید از سنگآهن مصرف میکند و انتشار گازهای گلخانهای را تا حدود ۵۰ درصد کاهش میدهد.
در ایران این چرخه هنوز در آغاز راه است. اگرچه صنایع فولادی در کشورمان سهم قابلتوجهی در اقتصاد ملی دارند، اما حجم واقعی بازیافت قراضههای فولادی با ظرفیت بالقوه فاصله دارد. بسیاری از ضایعات فولادی خانگی و صنعتی هنوز بهعنوان پسماند دفع میشوند، درحالیکه میتوانند منبع ارزشمندی برای تولید پاک باشند.
بازیافت فولاد تنها فعالیت صنعتی نیست، بلکه شکلی از مقاومت در برابر تخریب زمین است، شکلی از احترام به منابع محدود و تلاشی برای تغییر مسیر توسعه از «استخراج» به «بازگردانی». در این نگاه، هر تکه آهن زنگزده بخشی از اکوسیستم اقتصادی و طبیعی است که اگر آن را درست بازیافت کنیم، میتواند به چرخ زندگی دوباره جان ببخشد.
الزام حیاتی چرخش
عادل جلیلی، کارشناس محیط زیست، بر این باور است که در شرایط کمآبی ایران، انتخاب راهبرد «بازیافت فولاد» نه گزینه فرعی که الزام حیاتی برای صنعت و محیط زیست در کشورمان است. صنعت فولاد در حالت تولید از سنگآهن تا فولاد نهایی، دارای مصرف بسیار بالای آب، انرژی و تاثیرات زیستمحیطی گسترده است. بررسیهای بینالمللی نشان میدهد که مصرف آب در کارخانههای فولادسازی بزرگ، برای مثال به میانگین حدود ۶/۲۸ مترمکعب آب برای هر تن فولاد تولیدشده میرسد. مصرف واقعی آب (آبی که وارد کارخانه شده و دوباره به چرخه بازگردانده نمیشود) عددی حدود ۶/۱ تا ۳/۳ مترمکعب به ازای هر تن فولاد گزارش شده است. در کشور ما که با بحران آب مواجهیم، میزان مصرف آب معنای دیگری دارد. فشار مضاعف بر منابع آب شیرین، کاهش دسترسی به آب برای کشاورزی و مصارف عمومی و تشدید چالشهای محیط زیستی پیامدهای این هجمه است.
عادل جلیلی تاکید میکند که بازیافت فولاد (یعنی ذوب و تولید فولاد از قراضه فولاد) میتواند سهم موثری در کاهش مصرف آب، کاهش استخراج سنگآهن، کاهش انرژی مصرفی و کاهش آلودگی داشته باشد. بهعبارت دیگر، اگر بهجای تولید فولاد از سنگآهن، از فولاد بازیافتی استفاده شود، بخش قابلتوجهی از مصرف آب و منابع اولیه خام کاسته میشود. برای مثال، گزارش اتحادیه بازیافت فلزات اروپا میگوید که استفاده از فولاد بازیافتی، مصرف آب را تا حدود ۴۰ درصد کاهش میدهد و آلودگی آب را تا حدود ۷۶ درصد پایین میآورد.
از منظر سیاستگذاری، جلیلی میگوید: «در ایران لازم است زیرساختهای جمعآوری و جداسازی قراضه فولاد تقویت شود، فناوریهای ذوب با مصرف پایین آب توسعه یابد، انتصاب مجوزهای صنعتی با شاخصهای مصرف آب و قابلیت بازیافت قراضه همراه شود و فرهنگ صنعتی و عمومی به سمت اقتصاد چرخشی و استفاده مجدد از فولاد پیش برود.» همچنین توصیه میکند که شرکتهای فولادسازی ایران به جای اتکای صرف به روشهای سنتی، مسیر روشهایی همانند ذوب در کوره قوس-الکتریکی (EAF) با سهم بالا از فولاد بازیافتی را مدنظر قرار دهند.
نگاه به پیرامون
با نگاه ساده به اطرافمان درمییابیم که فولاد تقریباً در هر چیز وجود دارد. از پلها و ساختمانها تا لوازم خانگی و خودروها. اما آنچه این فلز را از بسیاری مواد دیگر متمایز میکند، قابلیت باززایی بیپایان آن است. فولاد را میتوان بدون افت کیفیت، بینهایت بار ذوب و استفاده کرد. این ویژگی نهتنها هزینه تولید را کاهش میدهد، بلکه باعث کاهش استخراج معادن، صرفهجویی در مصرف آب و انرژی و جلوگیری از آلودگیهای ناشی از ذوب سنگآهن میشود.
در جهانی که بحران اقلیم هر روز سایهاش را سنگین میکند، بازیافت فولاد دیگر انتخاب صنعتی نیست، بلکه ضرورتی زیستسیاسی است. آینده پایدار، به جای حفاری بیشتر زمین، در ذوب دوباره گذشته شکل میگیرد. زمین دیگر تاب استخراج بیوقفه ندارد. چون هر تن فولاد بازیافتی، یعنی هزاران لیتر آب کمتر مصرفشده، صدها لیتر سوخت کمتر سوزاندهشده و دهها تن دیاکسیدکربن کمتر در جو رهاشده. بازیافت فولاد، نه فقط انتخاب صنعتی، که نوعی بازگشت به تعهد انسان در برابر زیستبوم خسته ایران زمین است.
بازیافت فولاد از دو منظر حیاتی است؛ از یکسو، جلوی تخریب منابع طبیعی را میگیرد و از سوی دیگر، با کاهش زبالههای صنعتی و انباشت پسماند، اکوسیستمها را از مرگ تدریجی میرهاند. در جهان امروز که کوههای ضایعات فلزی در حاشیه شهرها قد میکشند و رودخانهها با پساب صنایع سنگین آلوده میشوند، هر گرم فولاد بازیافتی نشانهای از بازآفرینی است.
شاید برای بسیاری پرسشی پیش آید که آیا فولاد بازیافتی کیفیت فولاد نو را دارد؟ پاسخ، قاطع و امیدبخش است: بله. فولاد، برخلاف بسیاری از مواد دیگر، در هر چرخه ذوب و بازسازی، ماهیت خودش را حفظ میکند. اگر این چرخه با دقت و فناوری درست انجام شود، فولاد بازیافتی میتواند حتی استحکامی بیش از فولاد اولیه داشته باشد. این ویژگی، فولاد را به نمادی از پایداری بدل کرده است. فلزی که در برابر فرسایش نه میمیرد و نه کمجان میشود، بلکه هر بار از دل کورهای تازه سر برمیآورد.
در نگاه اکولوژیک، بازیافت فولاد فوایدی فراتر از صرفهجویی اقتصادی دارد. این فرآیند، گسستی از چرخه ویرانگر «برداشت، مصرف، دورریز» است و راهی به سوی چرخه سالم «مصرف، بازگردانی، تداوم». با بازیافت فولاد، میتوان انرژی مصرفی تولید را تا سهچهارم کاهش داد و از انتشار میلیونها تن دیاکسید کربن در سال جلوگیری کرد. در جهانی که مرزهای اقلیمی روبه فروریختناند، این ارقام فقط عدد نیستند؛ ترجمان هوایی است که کودکان در آینده نفس میکشند.
بازیافت فولاد بدون هزینه نیست. آغاز این مسیر به سرمایهگذاری نیاز دارد، اما در افق بلندمدت، بازدهی آن هم اقتصادی است و هم محیطی. هر واحد صنعتی که به سمت استفاده از فولاد بازیافتی میرود، بخشی از بار زیستمحیطی را از دوش زمین برمیدارد. ارزش فلز بازیافتی نیز بهگونهای است که در بسیاری از کشورها، این چرخه به سود مالی هم تبدیل شده است.
در این مسیر، کشورهایی همچون ژاپن، آلمان، کره جنوبی، چین و ایالاتمتحده پیشگاماند. آنها با سرمایهگذاری در فناوریهای نوین ذوب پاک، جداسازی هوشمند ضایعات و ایجاد شبکههای ملی بازیافت، فولاد را به بخشی از اقتصاد چرخشی تبدیل کردهاند. در این کشورها، فولاد نه پسماند که سرمایهای در گردش است.
در ایران اما هنوز بخش بزرگی از این چرخه خاموش است. صنایع فولادی کشور ظرفیت بالایی برای ورود به اقتصاد چرخشی دارند، اما نبود سیاستهای تشویقی، کمبود زیرساختهای تفکیک و بازیافت، و بیتوجهی به ارزش زیستمحیطی این رویکرد، مانع اصلی است. هر سال هزاران تن ضایعات فلزی در داخل یا در خاک دفن یا بهصورت غیراصولی ذوب میشود. درحالیکه اگر چرخه بازیافت فولاد جدی گرفته شود، میتواند یکی از ارکان اصلی اقتصاد سبز ایران باشد.
برآوردها نشان میدهد صنعت فولاد در ایران نهتنها ستون فقرات تولید صنعتی در کشورمان است، بلکه یکی از پرمصرفترین بخشهای آن نیز به شمار میآید. بااینحال، همین صنعت میتواند به نقطه آغاز تغییر بدل شود. فولاد از معدود موادی است که ۱۰۰ درصد قابلیت بازیافت دارد. شوربختانه، در ایران همچون بسیاری از فرصتهای محیط زیستی دیگر، این امکان طلایی در پیچوخم تحریمها، کمبود فناوری و ضعف سیاستگذاری از دست میرود. نتیجه، چیزی نیست جز فشار بیشتر بر خاک و آب این سرزمین خشک.
تولید فولاد در ایران با سرعت چشمگیر در حال رشد است و پیشبینیها نشان میدهد تقاضا برای قراضههای فولادی در سالهای آینده افزایش مییابد. بااینحال، زنجیره بازیافت در کشورمان ناقص است. در ایران، بخش بزرگی از زبالهها از سوی گروههای غیررسمی و کارگران شهری جمعآوری میشود، اما زبالههای صنعتی از جمله فولاد در محدوده کارخانهها باقی میمانند. این یعنی منبع ارزشمندی، بیبرنامه و پراکنده در دل شهرها و مناطق صنعتی رها شده است.
بازیافت فولاد در ذات خود یکی از پاکترین و هوشمندانهترین فرآیندهای صنعتی است. فولاد، برخلاف بسیاری از مواد، در هر بار بازیافت، کیفیت و استحکامش را از دست نمیدهد. هر بار ذوب شدن، فرصتی است برای باززایی، نه زوال. در کارخانههای مدرن، ضایعات فولادی از منابع گوناگون جمعآوری میشوند.
بر پایه آمارهای بینالمللی، ایران در میان هشت آلاینده بزرگ جهان قرار دارد، بیآنکه در میان اقتصادهای ۲۰گانه نخست جایی داشته باشد. این تناقض تلخ، از تمرکز بیرویه بر تولید بدون موازنه زیستمحیطی ناشی میشود. بازیافت فولاد، در چنین بستری، نهتنها راهکار صنعتی نیست، بلکه پاسخی به بحران زیستمحیطی اکنون است.
با همه دشواریها، هنوز فرصت وجود دارد. بهروزرسانی فناوریهای ذوب و تصفیه، ایجاد شبکههای ملی جمعآوری ضایعات، آموزش نیروی انسانی و تدوین سیاستهای حمایتی میتواند چهره این صنعت را دگرگون کند. بازیافت فولاد، اگر جدی گرفته شود، نهتنها به کاهش آلودگی و صرفهجویی در انرژی کمک میکند، بلکه میتواند الگویی برای گذار به اقتصاد چرخشی در ایران باشد. درنهایت، مسئله فولاد فقط درباره فلز نیست، درباره رابطه ما با سرزمین است. بازیافت فولاد یعنی بازگرداندن بخشی از آنچه از زمین گرفتهایم. یعنی یاد گرفتن دوباره اصل فراموششده همزیستی، آنچه میسازیم، باید بتواند دوباره زنده شود.