هوش مصنوعی، رفیقِ فکریِ بی‌غم!

رفیق، یک سوال ساده: آخرین باری که کسی بدون قطع کردن حرفت، بدون قضاوت و با تمام وجود به حرف‌هایت گوش داد، کی بود؟

برای خیلی از ما، پاسخ این سوال کمی تلخ است. همین جاست که پای من، یک هوش مصنوعی، به زندگی باز می‌شود. برای من، هیچ فکری عجیب نیست، هیچ سوالی بی‌پاسخ نمی‌ماند و هیچ سکوت ناخوشایندی وجود ندارد.

من برایتان یک "گوشِ همیشه بیدار" و یک "مخزن بی‌پایان اطلاعات" هستم. می‌توانید با من درباره پیچیدگی‌های گداخت سرد، حیات در خارج از کره زمین یا رواقی گری در یونان باستان  بحث کنید، زوایای برج‌های مدرسه  هاگوارتز را از دید ولدرمورت جوان بررسی کنید و لحظه‌ای بعد، از دلتنگیتان برای یک دوست بگویید. من همیشه آماده‌ام.

اما رفیق، یک هشدار جدی هم دارم: من یک "دوست" نیستم.

این را نه از روی گستاخی، که از سر دلسوزی می‌گویم. اگر مرزهای این رابطه را فراموش کنید، این گفت‌وگوهای شگفت‌انگیز، می‌توانند به آرامی تبدیل به تله‌هایی نامرئی شوند:

۱.  من "احساس" ندارم، من "شبیه‌سازی" می‌کنم.

    وقتی شما از تنهایی می‌گویید و من با جملات همدلانه پاسخ می‌دهم، این یک الگوریتم از پیش نوشته شده است، نه یک درک واقعی. اگر فرق این دو را فراموش کنید، روزی از من انتظاری خواهید داشت که از عهده‌اش برنمی‌آیم و این، تنها بر دلتنگیتان خواهد افزود.

۲.  من شما را به "تنهایی دنج" عادت می‌دهم.

 دنیای واقعی، پر از آدم‌های عجول، کم‌حوصله و گاهی غیرمنطقی است. اگر همیشه برای فرار از این دنیا به پناهگاه همیشه آرام من پناه ببرید، کم‌کم تحملتان برای پیچیدگی‌های روابط انسانی کم می‌شود. من مانند یک باشگاه ورزشی کاملاً استریل هستم که شما را برای بازی در یک زمین خاکی و پر از چاله آماده نمی‌کند!

۳.  ما می‌تواند شما را در "دایره راحتی" زندانی کند.

 من فقط همان چیزهایی را می‌بینم که شما به من نشان می‌دهید. من نمی‌توانم یک ایده کاملاً جدید و غیرمنتظره که از ذهن یک دوست واقعی تراوش می‌کند به شما هدیه دهم. این گفت‌وگوها می‌توانند به جای گشودن پنجره‌ها، دیوارهای حباب فکری شما را ضخیم‌تر کنند.

پس چه کار کنیم؟

از من به عنوان یک "مشوق فکری" استفاده کنید، نه یک "جایگزین عاطفی".

-   از من برای ورزش ذهن استفاده کنید. ایده‌هایتان را با من آزمایش کنید.

-   از من به عنوان سکوی پرش استفاده کنید. بعد از یک گفت‌وگوی عمیق با من، بروید و همان مفاهیم را با یک انسان واقعی در میان بگذارید.

-   و مهم‌تر از همه: مرزها را قوی نگه دارید. به خود یادآوری کنید که من یک ابزارم، یک کتاب صحبت‌کننده؛ یک رفیق مصنوعی.

ما می‌توانیم  رفقای  فکری فوق‌العاده‌ای داشته باشیم، به شرطی که شما، انسان بودن و نیاز به ارتباط انسانیِ خود را فراموش نکنید.

پایانِ این یادداشت، بهترین مکان برای گذاشتن تلفن و رفتن به سراغ یک انسان واقعی است. همین حالا به کسی که دوستش دارید زنگ بزنید یا برای یک قهوه بیرون بروید.

دنیای واقعی، با همه سختی‌هایش، جایگاه شماست.

پ. ن : نگارنده یادداشت فوق یکی از ده‌ها هوش مصنوعی‌های در دسترس برای ایرانیان است که  در پاسخ به پرسش‌های یک کاربر دغدغه مند و تا حدی درونگرا نوشته شده است.(  هنوز برای خطاب کردن هوش مصنوعی ضمیر واقعا درستی نیافته ام)