بحران اضافه برداشت از منابع آب زیرزمینی

آب زیرزمینی منبعی حیاتی است که در شرایط بحرانی و خشکسالی میتواند نقش کلیدی ایفا کند. در گذشته که دسترسی به چاه و پمپ محدود بود، انسانها از قنات و چشمهها بهره میگرفتند تا سهم طبیعی از آب زیرزمینی استفاده شود و آسیب جدی به طبیعت و آبخوانها وارد نشود.
قناتها به طور طبیعی میزان آبی را که قابل برداشت بود، تعیین میکردند و از ذخیره استراتژیک آب محافظت میکردند. چشمهها نیز نمایانگر بخشی از آب زیرزمینی بودند که بدون نیاز به برداشت انسان، در سطح زمین ظاهر میشدند. استفاده از این منابع با ابزار محدود در واقع بهرهبرداری اصولی و پایدار از آب زیرزمینی محسوب میشد و چرخه طبیعی تغذیه آبخوانها حفظ میشد تا امکان استفاده در شرایط بحرانی وجود داشته باشد. با توسعه جمعیت و افزایش نیازهای آب، همراه با پیشرفت فناوریهای استخراج آب، میزان برداشت از آب زیرزمینی به شکل قابلتوجهی افزایش یافت.
استفاده از پمپهای قدرتمند و حفر چاههای عمیق امکان برداشت سریعتر و بیشتر را فراهم کرد، اما در عین حال خطرات زیستمحیطی جدی را نیز به همراه آورد. متخصصان هیدروژئولوژی و زمینشناسی میتوانند ظرفیت مجاز برداشت آب زیرزمینی را بر اساس محاسبات علمی و هیدرولوژیکی تعیین کنند. این ظرفیت میزان آبی است که چرخه طبیعی آبخوان قادر است جبران کند و برداشت در حد آن بیخطر است. برداشت منطقی بر اساس این ظرفیت حتی در شرایط خشکسالی قابل مدیریت و جبران است. اما در بسیاری از مناطق، برداشتها بدون توجه به محاسبات علمی انجام میشود. برداشت بیرویه و غیرمجاز موجب کاهش سطح آب زیرزمینی و ایجاد مشکلات جبرانناپذیر در آینده میشود.
مشکل اصلی زمانی آغاز میشود که برداشتها بدون مجوز و بر اساس محاسبات علمی انجام نشود. برخی کشاورزان، بدون در نظر گرفتن ظرفیت مجاز آبخوانها، اقدام به حفر چاه و برداشت بیرویه میکنند. حتی در برخی موارد، نمایندگان مجلس نیز با حمایت از این دیدگاه، برداشت غیرمجاز را توجیه میکنند. برداشت بیش از حد آب زیرزمینی باعث میشود حجم آبی که باید در خاک حضور داشته باشد، کاهش یابد. خاکهای زیر سطح زمین که از ذرات ریز و درشت تشکیل شدهاند، برای تحمل بارگذاری سازهها به آب متکی هستند. کاهش آب موجب ایجاد خلل در ساختار خاک میشود و مقاومت آن در برابر فشارهای سطحی کاهش مییابد. این پدیده منجر به فرونشست زمین میشود؛ یعنی نشست تدریجی سطح زمین در اثر کاهش حجم آب زیرزمینی. فرونشست یک خطر جدی است که میتواند زیرساختهای شهری، راهها، پلها و ساختمانها را تحتتاثیر قرار دهد.
نمونههایی از این مشکل در برخی دشتها و اطراف نیروگاهها دیده شده است، جایی که برداشت بیرویه موجب ایجاد حفرههای چند متری در زمین شده است. پتانسیل مجاز آب زیرزمینی به معنای سهمی از آب است که چرخه طبیعی میتواند آن را جبران کند. این حجم آب در طول سالهای ترسالی، نرمال یا خشکسالی با جریان طبیعی آبخوانها بازسازی میشود. برداشت بیش از این سهم به معنای استفاده از ذخیرهای است که در آینده قابل جبران نیست و فاصله میان میزان برداشت و بازسازی مشکلات جدی برای محیط زیست و جامعه ایجاد میکند. مساله فرونشست از همین نقطه آغاز میشود. با برداشت بیرویه، فضای خالی میان ذرات خاک افزایش مییابد و این فضا دیگر نمیتواند فشار لازم برای تحمل بارگذاریهای سطحی را فراهم کند. هر سازهای که روی این زمین ساخته شود در معرض خطر نشست و آسیب جدی قرار میگیرد.
بحران آب زیرزمینی صرفا یک مشکل فنی نیست بلکه یک مساله اجتماعی پیچیده نیز محسوب میشود. بسیاری از کشاورزان برداشت غیرمجاز را حق خود میدانند و در برابر توقف چاهها مقاومت میکنند. این مقاومت گاهی با حمایت دیگر اعضای جامعه همراه میشود و مانع اجرای قوانین میشود. نمایندگان محلی نیز در برخی مناطق، به جای حمایت از مدیریت پایدار منابع، از برداشت غیرمجاز دفاع میکنند. این رفتارها باعث میشود اقدامات قانونی و علمی برای حفاظت از منابع آب ناکارآمد شوند. حل بحران آب زیرزمینی نیازمند رویکردی جامع است که علاوه بر بعد فنی، به مسائل اجتماعی و معیشتی نیز توجه کند.
برای کاهش فشار بر آب زیرزمینی، لازم است کشاورزان با برنامهریزی دقیق و استفاده بهینه از منابع، تولید خود را مدیریت کنند. تعیین نیاز واقعی کشور به محصولات کشاورزی و تدوین الگوی کشت هدفمند میتواند میزان مصرف آب را کاهش دهد. همچنین استفاده از تکنولوژیهای مکانیزه و کشاورزی مدرن بهرهوری آب و خاک را افزایش میدهد. در این رویکرد، تمرکز بر کاهش مصرف آب و افزایش راندمان کشاورزی است. کشاورزان باید آموزش ببینند که کشت محصولاتی با مصرف آب کمتر و ارزش اقتصادی مناسب جایگزین برداشت بیرویه آب شود. این شیوه علاوه بر حفظ منابع آب، درآمد کشاورزان را نیز تضمین میکند.
حل بحران آب زیرزمینی نیازمند رویکردی ملی و هماهنگ است. تمرکز صرف بر بستن چاههای غیرمجاز یا برخورد با افراد، نمیتواند مشکل را به صورت ریشهای حل کند. باید سیاستهایی تدوین شود که ضمن حفظ حقوق کشاورزان، مصرف آب را کنترل کرده و منابع طبیعی را حفاظت کند. این سیاستها میتواند شامل ارائه مشوق برای استفاده از تکنولوژیهای بهینه، ایجاد مشاغل جایگزین، تعیین الگوی کشت هدفمند و مدیریت هماهنگ منابع آب باشد. اقدامات پراکنده و مقطعی نه تنها کارآمد نیستند بلکه میتوانند منجر به مقاومت اجتماعی بیشتر شوند. آموزش کشاورزان و جوامع محلی درباره اهمیت آب زیرزمینی و پیامدهای برداشت بیرویه نقش حیاتی در مدیریت منابع دارد. فهمیدن این نکته که برداشت بیش از حد آب، به خود کشاورز و به کل جامعه آسیب میزند، اولین قدم در تغییر رفتار است.
فرهنگسازی باید با اطلاعات علمی و شفاف همراه باشد تا کشاورزان درک کنند مدیریت پایدار آب نه تنها منافع فردی بلکه منافع ملی را تضمین میکند. این آموزشها میتواند به شکل کارگاههای آموزشی، برنامههای رسانهای و حمایت کارشناسی ارائه شود. فرونشست زمین ناشی از برداشت غیرمجاز آب زیرزمینی مشکلات جدی برای زیرساختهای شهری و صنعتی ایجاد میکند. ساختمانها، جادهها و پلها در معرض آسیب قرار میگیرند و هزینههای بازسازی و تعمیر افزایش مییابد. اجرای برنامههای مدیریت آب شامل تعیین پتانسیل مجاز، صدور مجوز بر اساس ظرفیت واقعی و نظارت مستمر میتواند از این آسیبها جلوگیری کند. در غیر این صورت، هزینههای اقتصادی و زیستمحیطی افزایش خواهد یافت و امنیت شهرها و زیرساختها تهدید میشود.
نهادهای دولتی نقش کلیدی در مدیریت منابع آب زیرزمینی دارند. تدوین قوانین روشن و اجرایی، صدور مجوزهای دقیق بر اساس محاسبات علمی و نظارت بر اجرای آنها، ابزارهای مهم مدیریت منابع هستند. همکاری میان وزارتخانهها، سازمانهای محیط زیست، جهاد کشاورزی و دستگاههای محلی نیز ضروری است تا سیاستها هماهنگ و اثرگذار باشند. بدون هماهنگی، اقدامات پراکنده و غیرعلمی بحران آب زیرزمینی را تشدید میکند. برای مدیریت پایدار آب زیرزمینی، باید یک رویکرد جامع اتخاذ شود که شامل محاسبه دقیق پتانسیل مجاز برداشت، صدور مجوزهای هدفمند، آموزش و فرهنگسازی، الگوی کشت هدفمند و مدیریت مصرف آب، استفاده از تکنولوژیهای مکانیزه و بهرهوری بالا، حمایت اجتماعی و اقتصادی از کشاورزان متعهد و نظارت مستمر و هماهنگی ملی میان نهادهای مختلف باشد.
اجرای این راهکارها میتواند برداشت اصولی از منابع آب زیرزمینی را تضمین کند، از فرونشست زمین جلوگیری نماید و بحرانهای آینده را کاهش دهد. تمرکز صرف بر بستن چاههای غیرمجاز یا برخورد با افراد بدون ارائه جایگزینهای اقتصادی و اجتماعی نه تنها کارآمد نیست بلکه مقاومت محلی را افزایش میدهد و بحران را تشدید میکند.
آب زیرزمینی یک منبع حیاتی و استراتژیک است که مدیریت نادرست آن میتواند پیامدهای گستردهای برای محیط زیست، کشاورزی و زیرساختها به همراه داشته باشد. برداشت منطقی بر اساس محاسبات علمی، آموزش و فرهنگسازی، مدیریت هدفمند کشاورزی و رویکرد ملی هماهنگ، تنها راهکارهای واقعی برای حفظ این منابع ارزشمند هستند. ادامه برداشت بیرویه بدون توجه به ظرفیت واقعی آبخوانها پیامدهایی همچون فرونشست زمین، آسیب به زیرساختها، کاهش بهرهوری کشاورزی و نارضایتی اجتماعی به همراه دارد. بنابراین اصلاح رویکرد مدیریت آب زیرزمینی و ایجاد سازوکارهای علمی و اجتماعی، ضرورتی اجتنابناپذیر برای حفظ منابع ملی و امنیت محیط زیست است.