نمایشگاه وعده‌های ناکام در اصفهان

این طرح که قرار بود زمان سفر بین پایتخت و دو قطب فرهنگی و اقتصادی کشور را به حدود دو ساعت کاهش دهد، در یک چرخه معیوب از وعده‌های مکرر دولتی و پیشرفت فیزیکی ناچیز (کمتر از ۱۰ درصد) گرفتار است. این وضعیت، نه‌تنها بار سنگینی از هزینه‌های ازدست‌رفته و فرصت‌های سوخته را بر دوش اقتصاد ملی قرار داده، بلکه اعتماد عمومی را نیز نسبت به توانایی دولت در اجرای طرح‌های بزرگ زیربنایی تضعیف کرده است.

عوامل کلیدی توقف این طرح را می‌توان در سه حوزه اصلی خلاصه کرد، مشکلات مالی و وابستگی به فاینانس خارجی که به دلیل تحریم‌ها و بوروکراسی داخلی ناکام مانده است؛ چالش‌های مدیریتی ناشی از تغییرات مکرر مجری و عدم ثبات در سطوح تصمیم‌گیری و ابهامات جدی در مورد توجیه اقتصادی طرح در مقایسه با گزینه‌های کم‌هزینه‌تر و با بازدهی بالاتر مانند راه‌آهن برقی.

برای خروج از این وضعیت، بازنگری در مدل مالی طرح، با تمرکز بر جذب مشارکت بخش خصوصی داخلی از طریق مدل‌هایی چون ساخت، بهره‌برداری، انتقال (BOT) و بررسی جدی جایگزینی طرح با راه‌آهن برقی ضروری به نظر می‌رسد. تنها با یک تصمیم‌گیری شجاعانه و خارج از چارچوب‌های سنتی، می‌توان این طرح را از سردرگمی نجات داد و منافع بلندمدت آن را برای کشور محقق ساخت.

طرح راه‌آهن سریع‌السیر تهران-قم-اصفهان، که به‌عنوان نخستین خط ریلی پرسرعت در ایران شناخته می‌شود، باهدف اتصال سه شهر استراتژیک کشور به یکدیگر، در دهه ۱۳۸۰ مطرح شد. این طرح ۴۱۰ کیلومتری شامل ۵ تونل، ۳۶پل بزرگ و ۶ ایستگاه فنی است و وعده کاهش زمان سفر از اصفهان به تهران به حدود دو ساعت را می‌داد. پیش‌بینی‌های اولیه حاکی از آن بود که این طرح در زمان بهره‌برداری می‌تواند سالانه ۷‌میلیون مسافر را جابه‌جا کند، که این رقم در افق ۲۰ساله به ۱۷‌میلیون مسافر در سال افزایش خواهد یافت. این اعداد نشان‌دهنده ابعاد عظیم و بلندپروازانه این طرح بود که قرار بود تحولی عظیم در حوزه حمل‌ونقل کشور ایجاد کند و به‌عنوان یک زیرساخت حیاتی برای توسعه اقتصادی، تجاری و فرهنگی عمل کند.

به‌رغم اهمیت و ابعاد کلان، تاریخچه این طرح بیشتر شبیه یک نمایشگاه از وعده‌های ناکام و تاخیرهای بی‌پایان است.

در این میان، تناقض در اظهارات مقامات رسمی به ابهام و سردرگمی عمومی دامن زده است. درحالی‌که اقبال شاکری، عضو کمیسیون عمران مجلس، در خرداد سال جاری از آغاز بررسی برای توقف کامل پروژه خبر داد، مقامات دولت سیزدهم و چهاردهم به‌صورت مکرر از راه‌اندازی مجدد و رفع موانع سخن گفته‌اند، این تضاد در اظهارات، نه‌تنها نشان‌دهنده عدم انسجام در تصمیم‌گیری‌های کلان است، بلکه یک طرح ملی را به یک موضوع سیاسی تبدیل کرده و باعث بی‌اعتمادی عمومی به روند پیشرفت آن شده است.

رئیس شورای شهر اصفهان، موانع را ناشی از «کارشناسی نادرست» در بدنه دولت، سازمان برنامه‌وبودجه و بانک مرکزی می‌داند، حتی با وجود حمایت سیاسی. این عدم هماهنگی و فقدان یک استراتژی منسجم، طرح را به یک «فوتبال سیاسی» تبدیل کرده که هر نهادی مسوولیت آن را به دیگری واگذار می‌کند.

برای نجات طرح قطار سریع‌السیر تهران-اصفهان از وضعیت بلاتکلیفی، یک تغییر بنیادین در رویکردها و سیاست‌های کلان ضروری است. راه‌حل‌ها باید به‌جای تمرکز بر علائم، ریشه‌های اصلی مشکل را هدف قرار دهند. تامین مالی پایدار، کلید حل مشکل است.