این روزها کمتر کسی است که از شرایط نامطلوب اقتصادی گلهمند نباشد. کافی است یک روز در شهر به گردش درآییم. مواجهه با هر صاحب کسبوکاری همراه با ابراز ناراحتی از شرایط رکودی پیشآمده بهویژه پس از حمله اسرائیل به ایران است. با هر دوست، آشنا، متخصص، استاد دانشگاه، کارمند، کارگری که صحبت میکنی، بحث…
پلمب ساختمان انجمن صنفی روزنامهنگاران تهران در آخرین روزهای هفته گذشته بازتاب بسیاری پیدا کرد. این نهاد صنفی با انتشار بیانیهای به این موضوع اعتراض کرد و برخی اعضای شورای شهر نیز در حمایت از اهالی رسانه به موضوع واکنش نشان دادند.
پس از فروکش کردن التهابات ناشی از معرفی هوش مصنوعی و مشخص شدن قابلیتهای آن، اکنون بازار بررسی آن گرم شده است. در گام نخست، بزرگترین سوال این است که هوش مصنوعی دقیقا چه حوزههایی از زندگی ما را متاثر میسازد و ابعاد این تاثیر چقدر است.
کارشناسان شاید انتظار نداشته باشند که ترکیدن حباب بازار سهام به بحرانی مالی بینجامد؛ اما اگر در اشتباه باشند چه؟ با انباشت بدهی در بخشهای گوناگون نظام مالی و همبستگی شدید در حرکت قیمت داراییها، نظام مالی کنونی ایالات متحده بیش از هر زمان دیگر به جعبهای از باروت شباهت دارد که تنها منتظر جرقهای برای انفجار است.
با وجود تمام شور و شوق پیرامون هوش مصنوعی که بیتردید تواناییهای چشمگیری از خود نشان داده است، پیام نهفته در بازار اوراق قرضه نشان میدهد که سرمایهگذاران هنوز قانع نشدهاند این فناوری بتواند رشد پایدار و فراگیر ایجاد کند، چه رسد به پیامدهای مثبت یا منفی افراطیتر. پرسش این است که چه چیزی سبب این شکاف در برداشتها شده است؟
تحلیل کمیِ چگونگی تاثیر هوش مصنوعی بر زندگی حرفهای ما، سلامت ساختارهای سازمانی و حتی تواناییهای شناختی انسان، ضرورتی بنیادین برای بهرهگیری درست از قدرت فناوریهای نوین است.