دگردیسی تجددگرایی در ایران

 بعد از جنگ جهانی دوم و فضای دو قطبی جنگ سرد نوع جدیدی از روشنفکری ظهور کرد.  روشنفکران چپ‌گرا که ظهور و هژمونی آنها در اولین کنگره نویسندگان ایران در تیر ماه ۱۳۲۵ تثبیت شد. 

احسان طبری، بزرگ علوی و نوشین نویسندگان حزبی در این کنگره لحنی تهاجمی داشتند و افکار آنها برای نسل جوان نویسندگان و شاعران جاذبه بیشتری داشت. ملک الشعرای بهار، عباس اقبال، ابراهیم پورداوود، حمیدی شیرازی، پرویز ناتل خانلری، لطفعلی صورتگر، علی‌اصغر حکمت، فروزانفر، عبدالعظیم خان قریب، محمد قزوینی (نویسندگان ایران‌گرا و مخالف چپ)، به عنوان مدافعان اندیشه کهن در کنگره حالت 

تدافعی داشتند!  در یک چرخش تاسف بار روشنفکری ایرانگرا و طرفدار مدرنیسم بعد از اشغال ایران در جنگ جهانی دوم و هژمونی افکار بلشویکی در ایران و جهان، مغلوب روشنفکری انترناسیونالیست، ضد ملی و ضد مدرنیسم شد(موضع حزب توده و روشنفکران حزبی در مقابل فرقه دموکرات آذربایجان).  تقسیم ملت به طبقات متخاصم‌، ضدیت با غرب امپریالیست و ضدیت با سرمایه‌داری و ارزش‌های لیبرالی مانند حق مالکیت، قانون‌گرایی، آزادی‌های فردی، حقوق فردی و مدرنیزاسیون (آنها برای تحقیر مدرنیسم را شبه مدرنیسم می‌نامیدند) و… پارادایم روشنفکری ایران شد. 

در کنار روشنفکران چپ‌گرا که فضای عمومی فرهنگی و نشر کتاب و‌مجله را در انحصار خود داشتند، در دهه‌های ۴۰ و ۵۰ جریان دیگری از روشنفکری (احسان نراقی، داریوش شایگان، جلال آل احمد و…) ظهور کردند که در عین مخالفت با تفکرات لنینیستی دنبال اتوپیایی به نام «بازگشت به خویش »و برچیدن مدرنیسم بودند.

 نقطه تلاقی روشنفکران لنینیست و روشنفکران طرفدار بازگشت به خویش و مذهبیون، دکتر علی شریعتی بود که افکارش برای نسل جوان جاذبه زیادی داشت.