وعدهها محقق میشوند؟

دستور کار اجلاس بر اساس بیانیه نهایی آن، بر محکومیت شدید «حملات خصمانه اسرائیل» از جمله جنایتهای جنگی، پاکسازی قومی و محاصره در غزه تمرکز داشت و رهبران بر لزوم بازنگری روابط دیپلماتیک و اقتصادی با اسرائیل، پیگیری اقدامات قانونی در دادگاههای بینالمللی و فعالسازی مکانیسمهای دفاعی شورای همکاری خلیج فارس تاکید کردند.
این رویداد که با حضور نمایندگانی از جهان عرب و سازمان همکاری اسلامی همراه بود، نشاندهنده بیداری جمعی در برابر سیاستهای تجاوزکارانه نتانیاهو است که نهتنها غزه را به ویرانهای غیرقابل سکونت تبدیل کرده، بلکه امنیت کل منطقه را تهدید میکند. بااینحال عدم اتخاذ اقدامات ملموستر مانند قطع کامل روابط یا تحریمهای اقتصادی، انتقادهایی را برانگیخته و سوالاتی را در مورد تعهد واقعی قدرتهای عربی در خصوص سرنوشت فلسطینیان مطرح کرده است؛ اجلاسی که میتوانست نقطهعطفی برای پایان سکوت در برابر نسلکشی باشد، اما همچنان به وعدههای کلامی محدود ماند.
بیانیه نهایی این اجلاس با تاکید بر محکومیت «اقدامات خصمانه» اسرائیل و اشاره به جنایات جنگی و محاصره غیرانسانی غزه، حاکی از نزدیکی مواضع سیاسی در سطح گفتمانی است. این همسویی بهویژه در سایه حضور ایران و کشورهای عربی که گاه اختلافات عمیقی داشتهاند، نشانهای از امکان ائتلاف منطقهای علیه سیاستهای توسعهطلبانه اسرائیل بود.
بااینحال به نظر می رسد، این نشست نتوانست به ائتلافی منسجم و عملیاتی منجر شود. فقدان تعهدات ملموس، نظیر قطع روابط دیپلماتیک یا اعمال تحریمهای اقتصادی علیه اسرائیل و تکیه بر بیانیههای کلامی نشاندهنده شکاف میان گفتار و عمل در نشست دوحه است.
برخی تحلیلگران معتقدند که تفاوتهای راهبردی، ازجمله وابستگی اقتصادی برخی کشورهای عربی به غرب و تردید در تقابل مستقیم با دولت نتانیاهو مانع از شکلگیری جبههای متحد شده است. تهران با تاکید بر حمایت از محور مقاومت، در این نشست تلاش کرد نقش محوری خود را برجسته کند، اما نبود اجماع منطقهای برای اقدامات قاطع، مانند فعالسازی مکانیسمهای نظامی شورای همکاری خلیج فارس یا پیگیری جدیتر در محاکم بینالمللی نشان داد که نزدیکی گفتمانی هنوز به اتحاد راهبردی تبدیل نشده است.
نکته جالبتوجه آن است که حتی برخی از اعضای پیمان ابراهیم مانند امارات و بحرین حاضر به اقدامات ملموس سیاسی - اقتصادی در حمایت از یکی اعضای شورای همکاری خلیج فارس نشدند. این ناکامی پرسشهایی درباره اراده واقعی کشورهای عربی برای مقابله با اسرائیل و نیز تاثیرگذاری ایران در ایجاد همافزایی منطقهای مطرح میکند. اجلاس دوحه هرچند گامی در مسیر همگرایی بود، اما بدون اقدامات عملی، در حد نمایش وحدت باقی می ماند و نمی تواند انتظارات حامیان عدالت فلسطینی را برآورده سازد.
در این بین ایده «اسرائیل بزرگ» نتانیاهو که بر گسترش سرزمینی از نیل تا فرات تاکید دارد و اخیرا در مصاحبههای ۲۰۲۵ با « i۲۴» و انتشار نقشههای رسمی توسط دولت اسرائیل برجسته شده، هرچند محکومیتهای گستردهای از سوی ۳۱ کشور عربی و اسلامی و جهان عرب را برانگیخته، در نهایت به ایجاد ائتلاف منطقهای منسجم علیه اسرائیل منجر نخواهد شد. حمایت بیقیدوشرط دولت ترامپ بهعنوان ستون فقرات سیاست خارجی اسرائیل، هرگونه همگرایی ضدصهیونیستی را خنثی میکند. بر اساس گزارشهای وزارت خارجه آمریکا در آوریل ۲۰۲۵، واشنگتن بیش از ۳۹میلیارد دلار فروش تسلیحاتی فعال با اسرائیل دارد و شراکت استراتژیک «همچون آهن» را در برابر تهدیدهای منطقهای، از جمله محور مقاومت تایید کرده است.
علاوه بر این، امنیت کشورهای خاورمیانه به ساختارهای ناتو و سنتکام به گونهای گره خورده که طبق تحلیلهای شورای روابط خارجی، اولویتهای دفاعی را بر محور غربی-عربی-اسرائیلی متمرکز میسازد و مانع از تشکیل جبههای متحد در برابر تلآویو میشود.
کشورهای جنوب خلیجفارس، پس از جنگ غزه، به جای تقابل، بر پیوستن به پیمان ابراهیم و عملیاتیسازی کریدور اقتصادی «آیمک» تمرکز کردهاند؛ گزارشهای اخیر اندیشکدههای جریان اصلی نشان میدهد که امارات، بحرین و عربستان سعودی با حمایت ترامپ، مذاکرات گسترش پیمان را پیش میبرند و «آیمک» را بهعنوان ابزاری ژئواکونومیک برای اتصال هند به اروپا از طریق اسرائیل، با هدف کاهش وابستگی به چین و تقویت تجارت، پیگیری میکنند. این گرایشها، بهرغم تنشهای غزه، بر ثبات اقتصادی و همگرایی با غرب تاکید دارند و هرگونه ائتلاف ضداسرائیلی را تضعیف میکنند.
با توجه به چشمانداز پایان جنگ غزه و گسترش پیمان ابراهیم، اسرائیل شانس ادغام تدریجی در بافت منطقهای خاورمیانه عربی را دارد. پیمان ابراهیم با پشتیبانی معمار اصلی آن و مذاکرات فعال کشورهای حاشیه خلیج فارس مانند امارات و بحرین، بستری برای عادیسازی روابط با اسرائیل فراهم کرده است. کریدور اقتصادی هند-خاورمیانه-اروپا که اسرائیل را بهعنوان حلقهای کلیدی در اتصال تجاری هند به اروپا قرار میدهد، جایگاه ژئواکونومیک تلآویو را تقویت کرده و با اولویتهای اقتصادی کشورهای عربی همخوانی دارد. این روند با تمرکز اعراب بر ثبات و توسعه تجاری، زمینهساز تبدیل اسرائیل به بازیگر اصلی در منطقه خواهد شد.
در مقابل، ایران با حضور پزشکیان تلاش کرد تا نقشی برجسته در ایجاد همافزایی گفتمانی علیه تجاوزات اسرائیل ایفا کند. تهران با تاکید بر مقاومت فلسطین و محکومیت جنایات غزه، کوشید وحدت اسلامی را ترویج دهد. بااینحال فقدان اقدامات عملی و منسجم منطقهای، نفوذ ایران را محدود کرد و نتوانست مانع پیشبرد روند عادیسازی روابط برخی کشورهای عربی با اسرائیل شود.
علی لاریجانی، دبیر شورای عالی امنیت ایران، پیش از برگزاری اجلاس دوحه در حساب رسمی خود در شبکه اجتماعی ایکس نوشت: «هشدار به دولتهای اسلامی! تشکیل اجلاس کنفرانس اسلامی پر از سخنرانی و بدون نتیجه عملی (همانند نشست شورای امنیت) مساوی است با سفارش تجاوز جدید به رژیم صهیونیستی!» شاهد هستیم که این تذکر ایران با حمله مجدد اسرائیل به سوریه رنگ واقعیت به خود گرفت!
* پژوهشگر مسائل خاورمیانه