چینیها علاقهای به طالبان ندارند

اما آمار و ارقامِ بیش از سه سال و نیم گذشته، تصویری متفاوت را به نمایش میگذارد: چین با شور و اشتیاق وارد این میدان نشده است. واردات چین از افغانستان بیشتر روندی کاهشی داشته و حجم سرمایهگذاریهایش حتی از یک دهه پیش نیز کمتر است. اکنون طالبان که با توافقهای محدود و پروژههای نیمهکاره روبهروست، برای تامین نیازهای اقتصادی خود به گزینههای دیگری چشم دوخته است.
این خوشبینی زمانی آغاز شد که یک سرهنگ ارشد سابق ارتش چین استدلال کرد پکن میتواند خلأ ناشی از خروج آمریکا را پر کند. پس از آنکه طالبان قدرت را به دست گرفت، این گروه چین را «مهمترین شریک» خود نامید و اعلام کرد که برای بازسازی کشور روی سرمایههای چینی حساب باز کرده است. با این حال، با گذشت بیش از سه سال، نهتنها واردات چین از افغانستان رشد چندانی نداشته، بلکه سرمایهگذاریها نیز در سطحی پایینتر از سالهای ۲۰۱۲ تا ۲۰۱۴ راکد مانده است. تعداد انگشتشماری از پروژههای جدید به مرحله امضای نهایی رسیدهاند. با در نظر گرفتن شرایط پیچیده افغانستان، از جمله شکافهای داخلی و تهدیدهای امنیتی مداوم، به نظر میرسد دولت چین همچنان با احتیاط گام برمیدارد و همین امر، طالبان را ناگزیر به جستوجوی شرکای دیگر کرده است.
تشدید نابرابری در تراز تجاری
دادههای گمرک چین (GACC) نشان میدهد که حجم کل تجارت دوجانبه، پس از یک دوره رکود، با روی کار آمدن طالبان بهشدت افزایش یافته است. اما این رشد، کاملا یکطرفه بوده است؛ صادرات چین به افغانستان بین سالهای ۲۰۲۱ تا ۲۰۲۴ بیش از دو برابر شد، درحالیکه واردات از افغانستان در همین بازه زمانی، بیشتر کاهش یافت تا افزایش. کسری تجاری افغانستان در برابر چین که پیش از طالبان رو به کاهش بود، پس از سال ۲۰۲۱ روندی صعودی به خود گرفت و تا سال ۲۰۲۴ بیش از سه برابر شد.
واردات چین از افغانستان که بین سالهای ۲۰۱۸ تا ۲۰۲۰ رشدی سهساله را تجربه کرده بود، در سالهای ۲۰۲۱، ۲۰۲۲ و ۲۰۲۴ دوباره کاهش یافت. تنها یک جهش موقتی در سال ۲۰۲۳ به لطف افزایش ناگهانی واردات جلغوزه (چلغوز) رخ داد. نگرانی طالبان از این نابرابری فزاینده باعث شد در مارس ۲۰۲۵، برای تشکیل یک کارگروه مشترک جهت رسیدگی به این موضوع تلاش کند. سبد صادراتی چین به افغانستان بسیار متنوع است و شامل ماشینآلات سنگین و برقی و انواع منسوجات میشود.
در مقابل، چین به غیر از جلغوزه، کالای قابلتوجه دیگری از افغانستان نمیخرد. سرمایهگذاری در بخش معادن نیز تاثیر محسوسی بر ترکیب واردات چین نداشته است. طبق آمار گمرک چین، در سال ۲۰۲۴ هیچگونه فلز گرانبها، نیمهگرانبها یا فرآورده نفتی از افغانستان وارد نشده است. در حوزه مواد معدنی استراتژیک نیز، تنها واردات «روی» (زینک) از صفر در سال ۲۰۲۰ به حدود ۱.۳میلیون دلار در سال ۲۰۲۴ رسید. حتی واردات جلغوزه پس از رشد چشمگیر در سالهای ۲۰۱۹ و ۲۰۲۰، با نوسانات زیادی همراه بوده و در سالهای ۲۰۲۱، ۲۰۲۲ و ۲۰۲۴ کاهش یافته است. میزان واردات این محصول در سال ۲۰۲۴ نسبت به سال ۲۰۲۰ بیش از ۱۵میلیون دلار کمتر بود؛ این رقم معادل ۳۴درصد از کل واردات چین از افغانستان در آن سال است.
سرمایهگذاری راکد و پروژههای معطل
حجم کل سرمایهگذاری چین در افغانستان از زمان روی کار آمدن طالبان تقریبا ثابت مانده است. به جز یک افزایش ۱۲میلیوندلاری کوتاهمدت در سال ۲۰۲۲، سطح سرمایهگذاری همچنان از دوران اوج خود در سالهای
۲۰۱۴-۲۰۱۲ پایینتر است. گزارشها نشان میدهد که چین تنها چند قرارداد جدید را نهایی کرده است:
- سرمایهگذاری ۳۱۰ تا ۳۵۰میلیوندلاری برای استخراج طلا در تخار.
- سه قرارداد معدنی دیگر با ارزش نامشخص.
- حدود ۱۳.۱میلیون دلار برای توسعه کارخانههای فرآوری جلغوزه.
- قرارداد ۳۰ساله به ارزش ۱۴۵میلیون دلار برای احداث یک کارخانه سیمان.
با وجود گزارشهای رسانهای فراوان درباره وعدههای سرمایهگذاری شرکتهای چینی، اغلب آنها در حد حرف باقی ماندهاند. برجستهترین نمونه، پیشنهاد ۱۰میلیارددلاری «شرکت گوچین» برای سرمایهگذاری در معادن لیتیوم بود که شرکت معروف چینی Gotion Energy هرگونه ارتباطی با آن را رد کرد. طالبان این پیشنهاد را نپذیرفت و تردید آنها با توجه به پیشرفت کند پروژههای فعلی، کاملا قابل درک است. برای مثال، پروژه توسعه میدان نفتی آمودریا که توسط یکی از شرکتهای تابعه غول نفتی چین (CNPC) اجرا میشود، پروژه جدیدی نیست و صرفا تمدید قراردادهای قبلی است. اگرچه گزارش شده که در ژوئن ۲۰۲۴، ۱۳۰هزار تن نفت خام از این میدان فروخته شده، اما این پروژه به هدف سرمایهگذاری ۱۵۰میلیوندلاری خود در سال ۲۰۲۳ نرسید؛ موضوعی که یک مقام طالبان هشدار داده بود میتواند به لغو قرارداد منجر شود. این پروژه پیش از این نیز در سال ۲۰۱۸ به دلیل عدم پیشرفت توسط دولت وقت افغانستان متوقف شده بود. درخواستهای مکرر طالبان در سال ۲۰۲۴ برای تسریع کار، نشان از ناامیدی عمیق آنها دارد.
معدن مس عینک، پروژه ناکام دیگر است. قرارداد این معدن در سال ۲۰۰۸ به یک شرکت چینی واگذار شد، اما پس از ۱۶ سال هنوز هیچ استخراجی صورت نگرفته است. پس از ماهها فشار از سوی طالبان، شرکت چینی نهایتا در ژوئیه ۲۰۲۴ عملیات ساخت یک جاده دسترسی ساده را آغاز کرد. در اکتبر همان سال، مقامات طالبان بار دیگر بر لزوم شروع عملیات کامل تاکید کردند که نشاندهنده نارضایتی آنها از این پیشرفت ناچیز است. این کندی، چشمانداز طرحهای بزرگی مانند گشایش «دهلیز واخان» را نیز تیرهوتار کرده است. این باریکه استراتژیک که افغانستان را به چین متصل میکند، نیازمند سرمایهگذاری پکن است؛ امیدی که مقامات طالبان در خفا به آن دل بستهاند اما تاکنون بینتیجه مانده است.
نگاه طالبان به سوی دیگران
رویکرد اقتصادی چین پس از خروج آمریکا، بسیار محتاطانهتر از آن چیزی بود که انتظار میرفت. تجارت نامتوازنتر شده، سرمایهگذاریها محدود مانده و پروژهها درجا میزنند. در شرایطی که چین از پر کردن کامل خلأ قدرت اقتصادی در افغانستان خودداری میکند، طالبان فعالانه به دنبال شرکای دیگری است؛ از جمله امارات متحده عربی و مهمتر از همه، هند. اخیرا رسانههای افغانستان در فهرستی از بزرگترین شرکای تجاری این کشور، پس از ایران و پاکستان، از هند نام بردند، اما اشارهای به چین نکردند. این نزدیکی به هند، تحلیلگران چینی را نگران کرده است، زیرا آنها از هماهنگی احتمالی آمریکا و هند در قبال افغانستان و تهدید منافع طرح «کمربند و راه» بیم دارند. چین باید پیش از آنکه طالبان به طور کامل برای حمایت به دیگران روی آورد، راهی میان منافع استراتژیک خود و رویکرد بیرغبت فعلیاش پیدا کند.
* استایمسون