ریشه‌های خشونت

 با این حال، چند ماه بعد، در اکتبر ۲۰۱۹، یک نخست‌وزیر غیرنظامی برای اداره دولت موقت انتخاب شد تا در کنار ارتش، کشور را اداره کند. این وضعیت تا دو سال دوام آورد، تا اینکه در ۲۰۲۱نظامیان دوباره قدرت را یکسره در دست گرفتند؛ در کودتایی به رهبری دو ژنرال پرنفوذ: عبدالفتاح البرهان از ارتش و محمد حمدان دقلو - معروف به حمیدتی - از شبه‌نظامیان «نیروهای پشتیبانی سریع».

در هفته‌های اخیر، اختلاف میان این دو فرمانده بالا گرفت و به نبردی تمام‌عیار در سراسر کشور بدل شد. نیروهای مسلح سودان به فرماندهی برهان، و نیروهای پشتیبانی سریع به فرماندهی حمیدتی، شهرها را به میدان جنگ تبدیل کرده‌اند. صدها غیرنظامی کشته و هزاران نفر زخمی شده‌اند و آینده‌ آتش‌بس اعلام‌شده در‌هاله‌ای از ابهام است. برای بررسی زمینه‌های این بحران، نیویورکر با «مای حسن»، استاد علوم سیاسی دانشگاه ام‌آی‌تی، گفت‌وگو کرده است؛ کسی که سال‌ها درباره ساختار قدرت و چرخه‌های کودتا در سودان پژوهش کرده و این تحلیل بنا بر آن مصاحبه تهیه شده است.

 میراث «کودتاپرهیزی» بشیر

ریشه اصلی بحران کنونی در سیاستی نهفته است که بشیر در دوران حکومتش در پیش گرفت؛ سیاستی که او و دیگر دیکتاتورها برای مصون ماندن از کودتا دنبال می‌کنند و «کودتاپرهیزی» (coup-proofing) نام دارد. هدف این سیاست ایجاد مراکز قدرت رقیب در درون دستگاه امنیتی است تا هیچ نیرویی نتواند به‌تنهایی حکومت را سرنگون کند.

 در سودان، علاوه بر ارتش رسمی - موسوم به نیروهای مسلح سودان (SAF) - بشیر در دهه ۲۰۰۰ تصمیم گرفت از شبه‌نظامیان عرب موسوم به «جنجوید» در دارفور برای اجرای سیاست زمین سوخته و سرکوب استفاده کند. اما این سیاست در نهایت ضد خودش عمل کرد. در ۲۰۱۹، اقتصاد کشور در آستانه فروپاشی بود و اعتراض‌ها سراسر سودان را فراگرفت. ارتش و RSF که هر دو از وضعیت ناپایدار بشیر و خطر تهدید منافع خود آگاه شده بودند، برای حفظ جایگاهشان با هم متحد شدند و خود او را برکنار کردند.

 گذار نیم‌بند و کودتای تازه

پس از سقوط بشیر، نظامیان و غیرنظامیان توافق کردند که قدرت را در قالب شورای انتقالی تقسیم کنند. برهان به‌عنوان رهبر موقت این شورا برگزیده شد و قرار بود پس از ۲۱ ماه، قدرت را به دولت غیرنظامی واگذار کند. اما در اکتبر ۲۰۲۱، او توافق را نقض کرد و بار دیگر با کودتا همه قدرت را قبضه کرد.

در فاصله‌ کوتاه میان ۲۰۱۹ تا ۲۰۲۱، دولت غیرنظامی به نخست‌وزیری عبدالله حمدوک تلاش کرد اصلاحات اساسی انجام دهد؛ اما دولت حمدوک ضعیف‌تر از آن بود که بتواند ساختار ریشه‌دار حکومت بشیر را برچیند. پس از کودتای ۲۰۲۱، بحران اقتصادی شدت گرفت. کشورهای غربی در اعتراض، کمک‌های مالی را قطع کردند و همین، وضعیت را بحرانی‌تر ساخت. به گفته حسن، درون جامعه نیز شکافی فزاینده میان کمیته‌های مقاومت مردمی - گروه‌های محلی خودجوش که اعتراضات را هدایت می‌کردند - و احزاب و نهادهای رسمی مخالف ایجاد شد. مقاومت‌های محلی ساختاری افقی و غیرمتمرکز داشتند و همین باعث شد در برابر نفوذ و سرکوب مقاوم باشند، اما در مذاکرات سیاسی، نداشتن رهبری واحد مانع از آن شد که صدای واقعی خیابان به میز قدرت برسد.

 پای بازیگران خارجی

به‌رغم ظواهر، اختلاف برهان و حمیدتی چندان ایدئولوژیک نیست. هر دو بیشتر دغدغه‌ بقا و منافع دارند تا باور سیاسی. با‌این‌حال، کشورهای خارجی در این درگیری نقش‌های پنهان و آشکار دارند. مصر از ارتش رسمی حمایت می‌کند، چون آن را ضامن ثبات مرز جنوبی و کنترل بر سرچشمه‌های نیل می‌داند. قاهره علاقه‌ای به شکل‌گیری یک دموکراسی در همسایه جنوبی خود ندارد. در مقابل، امارات و تا حدی عربستان از حمیدتی پشتیبانی می‌کنند؛ زیرا او سال‌ها نیروهایش را به عنوان مزدور برای جنگ‌های لیبی و یمن در اختیارشان گذاشته بود. حضور روس‌ها نیز در سودان پررنگ است. گروه شبه‌نظامی واگنر در استخراج طلا با دولت سودان همکاری دارد و از سود این معادن برای دور زدن تحریم‌ها بهره می‌برد. به گفته حسن، روسیه چندان نگران آینده سیاسی سودان نیست؛ برایش مهم‌تر آن است که در هر سناریویی، متحد برنده باشد تا بتواند منابع سودان را در اختیار بگیرد.

 فشار غرب و اصلاحات امنیتی

به باور تحلیلگران، عامل فوری بروز درگیری‌های اخیر، بن‌بست در گفت‌وگوهای موسوم به «اصلاح بخش امنیتی» بود. پس از کودتای ۲۰۲۱، قدرت‌های غربی و سازمان ملل کوشیدند دو طرف را دوباره به میز مذاکره بازگردانند تا روند انتقال به دموکراسی احیا شود. اما اختلاف اصلی بر سر ادغام نیروهای حمیدتی در ارتش بود. برهان خواستار ادغام سریع در دو سال بود؛ حمیدتی می‌گفت این روند باید حداقل ده سال طول بکشد. فشار غرب برای دستیابی فوری به توافق، بدون حل اختلافات بنیادین و بدون مشارکت واقعی غیرنظامیان، به‌نوعی جرقه جنگ فعلی را زد.

 آینده‌ مبهم

اگرچه دو طرف بارها از آتش‌بس سخن گفته‌اند، اما یا کنترل کافی بر نیروهایشان ندارند، یا عمدا از توافق‌ها سر باز می‌زنند. او هشدار می‌دهد که با توجه به تاریخ طولانی جنگ‌های داخلی در سودان و وفور سلاح در سراسر کشور، خطر گسترش جنگ داخلی جدی است. به‌ویژه اگر کشورهای همسایه مانند چاد، جمهوری آفریقای مرکزی، مصر یا اتیوپی وارد مناقشه شوند، آتش منطقه‌ای شعله‌ور خواهد شد. در نگاه او، تنها راه جلوگیری از فاجعه، گفت‌وگو با رهبران قبایل و گروه‌های قومی است تا از ورودشان به جنگ جلوگیری شود و دو ژنرال در انزوای سیاسی قرار گیرند. این جنگ، جنگ مردم سودان نیست؛ جنگ دو نفر است که کشور را گروگان گرفته‌اند. باید اجازه داد درگیری آنها خود به خود فروبپاشد، هرچند این فروپاشی ممکن است زمان‌بر باشد.

* خبرنگار نیویورکر