هشدار نوآورانه
این انتخاب نهتنها تجلیل از سه دهه پژوهش نظری و تاریخی است، بلکه پاسخی روشن به پرسش بنیادینی محسوب میشود که از آغاز علم اقتصاد تا امروز ذهن سیاستگذاران را درگیر کرده است: چرا برخی کشورها میتوانند مسیر رشد پایدار را طی کنند، درحالیکه دیگران در چرخه رکود و عقبماندگی گرفتار میشوند؟
از انقلاب صنعتی تا انقلاب دانایی
جوئل موکیر، تاریخنگار اقتصاد در دانشگاه نورثوسترن، در آثار خود نشان داده که ریشه رشد اقتصادی مدرن را باید در تحول فرهنگی و فکری اروپا در قرنهای هفدهم و هجدهم جستوجو کرد؛ دورانی که اعتماد به علم، تجربهگرایی و جستوجوی پیشرفت جای باور به تقدیر و سنتگرایی را گرفت. از دید موکیر، فرهنگ باور به پیشرفت علمی و ارزشگذاری اجتماعی بر نوآوری زمینهساز انقلاب صنعتی و در نتیجه رشد بلندمدت اقتصادی شد.
او با ترکیب تاریخ اقتصادی، جامعهشناسی دانش و نظریه رشد، نشان داد که حتی پیش از پیدایش ماشین بخار، نوعی «انقلاب در ذهنیت» اتفاق افتاده بود که انسان اروپایی را به ابداع، آزمایش و بهبود مستمر تشویق میکرد. در واقع موکیر به ما یادآوری میکند که رشد اقتصادی صرفا محصول فناوری یا سرمایه نیست، بلکه پیش از هر چیز نتیجه نگرش فرهنگی به علم، آزمون و شکست است. این بینش، برای کشورهای درحالتوسعه امروز نیز آموزنده است: تا زمانی که ارزش اجتماعی نوآوری و ریسکپذیری در جامعه نهادینه نشود، رشد پایدار محقق نخواهد شد.
رشد از مسیر «تخریب خلاق»
اما دو برنده دیگر نوبل، فیلیپ آگیون و پیتر هاویت، با الهام از نظریههای یوزف شومپیتر، چارچوبی ریاضی و نظری برای این ایده ارائه کردند: رشد پایدار از دل نوآوری و تخریب خلاق زاده میشود. در نظریه آنها که به «مدل رشد درونزای آگیون - هاویت» مشهور است، نوآوری نه پدیدهای بیرونی، بلکه فرآیندی درونی و تکرارشونده در اقتصاد است. شرکتهای نوآور، فناوریهای تازهای خلق میکنند که جای فناوریهای قدیمی را میگیرد.
این «تخریب خلاق» اگرچه ممکن است در کوتاهمدت منجر به بیکاری یا تغییر ساختار صنایع شود، اما در بلندمدت موتور اصلی رشد و بهرهوری است. در این چارچوب، دولتها برای دستیابی به رشد پایدار باید سیاستهایی اتخاذ کنند که رقابت، کارآفرینی، آموزش، تحقیق و توسعه (R&D) و آزادی ورود به بازار را تسهیل کند.برخلاف الگوهای سنتی که رشد را نتیجه سرمایهگذاری در ماشینآلات یا نیروی کار میدانستند، مدل آگیون و هاویت نشان میدهد که آنچه آینده اقتصادها را میسازد، سرمایه دانایی است.
پیوند میان فرهنگ و ساختار
ترکیب دیدگاههای موکیر با نظریه آگیون و هاویت، تصویر جامعتری از رشد اقتصادی ارائه میدهد. از یک سو، رشد بدون بستر فرهنگیِ پذیرای نوآوری ممکن نیست؛ و از سوی دیگر، حتی جامعهای با فرهنگ نوآوری در صورت فقدان نهادهای حمایتی، در دام رکود خواهد ماند. به بیان دیگر، فرهنگ نوآوری و نهادهای پشتیبان نوآوری، دو بال رشد پایدارند. درسی که از این نوبل میتوان گرفت، این است که توسعه تنها با تزریق سرمایه یا اجرای برنامههای کلان تحقق نمییابد. اگر نظام آموزشی، فضای کسبوکار و سیاستگذاری عمومی، جسارت اندیشیدن متفاوت و آزمودن مسیرهای تازه را تشویق نکند، موتور رشد خاموش خواهد ماند.
پیام نوبل برای اقتصادهای درحالتوسعه
در جهانی که رشد بهرهوری کند شده و بسیاری از اقتصادهای بزرگ درگیر چالشهای ساختاریاند، پیام نوبل اقتصاد ۲۰۲۵ بیش از همیشه معنادار است:
رشد پایدار نه از دل منابع طبیعی، بلکه از دل خلاقیت انسانی زاده میشود. برای کشورهایی نظیر ایران، این جایزه یادآور اهمیت ایجاد اکوسیستم نوآوری، حمایت از کارآفرینان، و تقویت پیوند میان دانشگاه و صنعت است.
سیاستگذار باید بداند که سرمایهگذاری بر ذهنهای خلاق و پژوهشهای علمی، در نهایت بازدهی بیشتری از پروژههای فیزیکی کوتاهمدت خواهد داشت. در دنیای امروز، رقابت میان کشورها رقابت بر سر منابع نیست، بلکه رقابت بر سر ایدهها و نوآوریهاست.
اقتصادهایی که بتوانند محیطی امن برای اندیشیدن، آزمودن و شکست خوردن فراهم کنند، همانهایی خواهند بود که رشد پایدار را تجربه میکنند. نوبل اقتصاد ۲۰۲۵ در واقع بازگشت به ریشههای اندیشه شومپیتر است: نوآوری نه یک انتخاب لوکس، بلکه ضرورت بقا در اقتصاد مدرن است و شاید بتوان پیام نهایی این جایزه را در یک جمله خلاصه کرد: آینده کشورها را نه ماشینها، بلکه ذهنهایی میسازند که جرات خلق آن ماشینها را دارند.
* پژوهشگر اقتصاد رفتاری و توسعه