این روزها کمتر کسی است که از شرایط نامطلوب اقتصادی گلهمند نباشد. کافی است یک روز در شهر به گردش درآییم. مواجهه با هر صاحب کسبوکاری همراه با ابراز ناراحتی از شرایط رکودی پیشآمده بهویژه پس از حمله اسرائیل به ایران است. با هر دوست، آشنا، متخصص، استاد دانشگاه، کارمند، کارگری که صحبت میکنی، بحث…
پلمب ساختمان انجمن صنفی روزنامهنگاران تهران در آخرین روزهای هفته گذشته بازتاب بسیاری پیدا کرد. این نهاد صنفی با انتشار بیانیهای به این موضوع اعتراض کرد و برخی اعضای شورای شهر نیز در حمایت از اهالی رسانه به موضوع واکنش نشان دادند.
نوبل اقتصاد امسال به سه اقتصاددان، جوئل موکیر، فیلیپ آگیون و پیتر هاویت، برای «تبیین رشد اقتصادی مبتنی بر نوآوری» اعطا شد. گرچه روایت این اقتصاددانان در تلاش است تا نحوه پیشرفت کشورهای توسعهیافته را توضیح دهد، اما برای ما ایرانیها و شرایط امروز کشورمان درسهای ارزشمندی دارد. نوبل امسال پیوند تنگاتنگ نوآوری با توسعه را نشان میدهد و از تاثیر متقابل فرهنگ و مناسبات اجتماعی بر رشد میگوید. تحقیقات این سه نوبلیست بر ما آشکار میسازد که نوآوری و اجازه به رویش کسبوکارهای نو و ورشکستگی بنگاههای ناکارآمد پیشین، نه یک انتخاب، بلکه ضرورت انکارناپذیر رشد است. در این پرونده از باشگاه اقتصاددانان، در تلاشیم نسبت نوبل امسال با رشد اقتصادی در ایران، الگوهای بدیل رشد و برخی موانع تحقق آن را بررسی کنیم.
تصمیم آکادمی سلطنتی علوم سوئد برای اعطای جایزه نوبل اقتصاد در سال ۲۰۲۵ به جوئل موکیر، فیلیپ آگیون و پیتر هاویت، بیش از یک تقدیر علمی، یک بیانیه فکری بود. این جایزه که بهدلیل «تبیین رشد اقتصادی مبتنیبر نوآوری» اهدا شد، مهر تاییدی بر این ایده است که موتور واقعی پیشرفت ملتها نه انباشت صرف سرمایه، بلکه فرآیند پرتلاطم و بیوقفه «تخریب خلاق» و توانایی یک جامعه در تولید و بهکارگیری «دانش مفید» است.
فرهنگستان سلطنتی علوم سوئد امسال جایزه نوبل اقتصاد را به سه اقتصاددان برجسته، جوئل موکیر، فیلیپ آگیون و پیتر هاویت، برای «تبیین رشد اقتصادی مبتنی بر نوآوری» اعطا کرد.
ما در روزهایی از این روزگار درحال تجربه زیستی خود هستیم که شاهد سریعترین روند رشد، پیشرفت و توسعه در تکنولوژی و علوم مختلف در این دوره بودهایم؛ از شبکههای اجتماعی گرفته تا هوش مصنوعی و فناوریهای پوشیدنی عینکهای هوشمند و ساعت و حتی فرایندهای اتوماسیون ادارات ما را بیش از پیش به اینترنت و شبکههای جهانی اطلاعات وابسته کرده؛ به طوری که بنا به گزارش datareportal تا سال ۲۰۲۳ حدود ۵.۳۵میلیارد کاربر در این کره خاکی به اینترنت دسترسی داشتند که حدود ۶۶درصد از کل جمعیت دنیا را به خود اختصاص میدهد که سهم ایران از آن ۷۰میلیون کاربر است.
وقتی جان مینارد کینز میگوید: «این اندیشهها هستند، نه منافع تثبیتشده، که برای خیر یا شر خطرناکاند»، نکتهای بسیار مهم را مطرح میسازد؛ بهویژه هنگامی که درباره نقش رویکردها و پارادایمهای سیاستی در شکلدهی به جهانی که در آن زندگی میکنیم میاندیشیم؛ این جمله آغازین کتابی است با عنوان «اجماع لندن: اصول اقتصادی برای قرن بیستویکم»، که درصدد تدوین یک الگوی جدید سیاست اقتصادی است تا جایگزین اجماع قدیمیتر واشنگتن شود.