انتخاب تاریخی

 بخش‌هایی از دولت درباره امکان‌سنجی و مزایای انتقال بخش‌هایی از مرکز تصمیم‌گیری کشور به منطقه مکران (نقطه‌ای ساحلی در جنوب شرقی که به آب‌های آزاد و موقعیت ترانزیتی دسترسی دارد) سخن گفته‌اند و در مقابل گروهی از مخالفان  معتقدند که تهران هویت ملی و هویت سیاسی دولت را نمایندگی می‌کند و شهری است که بسیاری از شهرها و قومیت‌های مختلف را در خود جای داده است. تصمیم‌گیری در مورد این مساله تنها انتخاب ساده از میان دو گزینه موجود نیست، بلکه انتخاب میان دو گزینه بسیار پرهزینه و البته دارای عواقب بسیار است. ادامه حیات تهران به عنوان پایتخت، مستلزم هزینه‌های بسیار برای نوسازی، تامین انرژی، رفع آلودگی هوا و ترافیک و میزان قابل‌توجهی از مسائل دیگر است.

تهران؛ پیوند ملی و شهروندسازی

تهران طی یک سده گذشته محل تلاقی قومیت‌ها، زبان‌ها و سبک‌های مختلف زندگی بوده است. این شهر بیش از آنکه مالک قومی یا محلی داشته باشد، زیستگاه یک تجربه مشترک ملی است؛ تجربه‌ای که افراد را فارغ از تبارشان به مفهوم شهروندی و شهرنشینی پیوند می‌دهد. در این فرایند، بسیاری از نهادهای فرهنگی، دانشگاهی و رسانه‌ای که شکل‌دهنده هویت مدرن ایران‌اند در آن متمرکز شده‌اند. 

از این منظر، هرگونه جابه‌جایی پایتخت باید تبعات فرهنگی و هویتی را در نظر گیرد؛ چرا که پایتخت صرفا قرارگاه نهادهای دولتی نیست، بلکه نماد یک هویت اجتماعی خاص است، همان‌طور که در نمونه‌های تاریخی، جابه‌جایی پایتخت چنین پیامدهایی در پی داشته است. تاریخ سیاسی معاصر نشان می‌دهد تهران نه فقط محل سیاست‌ورزی، که محل تولد و شکل‌گیری گفتمان‌های ملی بوده است. بنابراین تضعیف مکانِ نمادینِ تهران می‌تواند به تضعیف رسانه‌ها، نهادهای مدنی و جریان‌های اجتماعی منجر شود که برای تداوم انسجام ملی حیاتی‌ هستند.

هشدارها و واقعیت‌ها

با این همه، تهران با مشکلاتی روبه‌روست که نمی‌توان و نباید نادیده گرفته شوند. کاهش سطح آب‌های زیرزمینی، خشکسالی و فرونشست زمین در نواحی اطراف پایتخت تهدیدی واقعی است. ادامه برداشت بی‌رویه از سفره‌های زیرزمینی، پایداری سکونت و زیرساخت‌ها را تحت فشار قرار می‌دهد. 

ساختار شهری و حمل‌ونقل، تراکم جمعیت، افزایش خودروها، ناکافی بودن حمل‌ونقل عمومی کارآمد و آلودگی هوا کیفیت زندگی را پایین آورده و بهره‌وری را کاهش داده است. تمرکز نهادهای دولتی و بسیاری از فعالیت‌های اقتصادی در تهران، به شکل‌گیری نابرابری‌های منطقه‌ای دامن زده و تابع مکان‌محوری شده است. بخش قابل‌توجهی از مشکلات معاصر محصول تصمیمات ناصحیح و سیاست‌ورزی‌هایی است که در دهه‌های اخیر اجرا شده‌اند؛ از توزیع رانت تا نادیده گرفتن مدیریت شهری بلندمدت. این مجموعه مسائل سبب شده گروهی از سیاستگذاران و تحلیلگران، انتقال پایتخت را به‌عنوان گزینه‌ای برای کاهش «خطر تمرکز» مطرح کنند. اما پاسخ درست به این پرسش که «آیا انتقال راه‌حل است؟» ساده و قطعی نیست و نیازمند تحلیل دقیق هزینه و فایده، و توجه به پیامدهای اقتصادی، اجتماعی و نمادین است.

فرصت‌ها و محدودیت‌ها

مکران و بندر چابهار از دید استراتژیک مزیت‌هایی دارند؛ دسترسی به آب‌های آزاد، قرار گرفتن در مسیرهای تجاری جنوب و نزدیکی به بازارهای آسیای جنوبی و شرق میانه. در شرایطی که کشور دنبال توسعه مراودات تجاری و کاهش انزواست، تقویت سواحل جنوبی می‌تواند مفید باشد. از نظر لجستیکی، توسعه چابهار می‌تواند پلی برای تقویت تجارت و ترانزیت منطقه‌ای باشد. با‌این‌حال، کم نیستند موانع فنی و سیاستی که بر سر این راه قرار دارند؛ ساخت پایتختی جایگزین راهی سرمایه‌بر است، نه فقط برای ساختمان‌های اداری، بلکه برای شبکه آب، انرژی، حمل‌ونقل، آموزش و بهداشت. این پروژه‌ها با برآوردهای کلان روبه‌رو هستند که می‌تواند صرف مقاوم‌سازی و اصلاح تهران یا توسعه چند قطب اقتصادی کشور شود. از طرف دیگر مناطق ساحلی جنوب شرق ایران دارای منابع آب شیرین محدودند و تامین پایدار آب برای جمعیتی بزرگ نیازمند طرح‌های پیچیده شیرین‌سازی یا انتقال آب است که هزینه و پیامد زیست‌محیطی دارد. مشکل دیگر مجاورت با مسیرهای دریایی پرتنش و مرزهای آبی است که می‌تواند ریسک‌های نظامی و سیاسی به همراه آورد، موضوعی که مدیریت آن پرهزینه است. جابه‌جایی پایتخت ممکن است با مقاومت بخشی از جامعه روبه‌رو شود، به‌خصوص اگر این تصمیم‌ بزرگ بدون مشارکت عمومی و شفافیت گرفته شود و این به معنای زنگ خطری برای مشروعیت نظام سیاسی است. 

بنابراین، مکران ظرفیت‌هایی دارد ولی تبدیل آن به معنای واقعی پایتخت نیازمند تغییرات گسترده و همزمان در سیاست خارجی، جذب سرمایه و اصلاحات اقتصادی است تا زیرساخت و اقتصاد محلی توانایی میزبانی از نقش‌های پایتخت را پیدا کنند.

تجربه‌های جهانی

تغییر پایتخت در برخی کشورها تجربه شده است؛ برزیل از ریودوژانیرو به برازیلیا، نیجریه از لاگوس به ابوجا، و نمونه‌های دیگر. این تجربه‌ها نشان می‌دهد که پایتخت جدید گاهی در جذب فعالیت‌های اداری موفق بوده اما لزوما مرکز اقتصادی و فرهنگی اصلی کشور نشده است. شهرهای قدیمی همچنان به عنوان قطب‌های اقتصادی باقی می‌مانند. در بسیاری از موارد، هزینه انتقال بالا و بازده اقتصادی محدود بوده است، مگر آنکه اصلاحات ساختاری و اقتصادی و نهادسازی هم‌زمان رخ داده باشد. گذشته از این، تجربه موفق شهرهای بندری خلیج فارس نشان می‌دهد عامل اصلی رشد دُبی، ابوظبی یا دوحه تنها جغرافیا نبوده؛ بلکه سیاست‌های باز اقتصادی، جذب سرمایه، چارچوب‌های مقرراتی قابل اعتماد و تعامل سازنده با بازیگران بین‌المللی بوده است. تعمق در این تجربه‌ها به ما می‌آموزد مشکلاتی را که در تهران وجود دارد نمی‌توان با جابه‌جایی مکانی از بین برد و تنها تغییر مکان‌ موفقیت‌آمیز نخواهد بود.

چه می‌توان کرد؟

با در نظر گرفتن مزایا و معایب، می‌توان مجموعه‌ای از راهکارهای متعادل ‌و متوازن را پیشنهاد کرد که هم تاب‌آوری پایتخت و کشور را افزایش ‌دهد و هم هزینه مالی و اجتماعی ادامه مسیر را به حداقل برساند. نخستین پیشنهاد تقویت تاب‌آوری تهران در کوتاه‌مدت با توسل به برنامه ملی برای مدیریت آب، کنترل فرونشست، توسعه حمل‌ونقل عمومی و بازسازی بافت‌های فرسوده خواهد بود. هزینه‌های این اقدامات، به‌مراتب کمتر از هزینه جابه‌جایی کامل است و اثرات مستقیم بر کیفیت زندگی و تولید خواهد گذاشت.

در ادامه می‌توان دست به انتقال تدریجی نهادها، به‌جای جابه‌جایی یک‌باره زد، بخشی از نهادهای عملیاتی و وزارت‌خانه‌ها را به‌صورت گزینشی و مرحله‌ای به شهرهای میانی منتقل کرد. این کار موجب رشد چندقطبی، کاهش فشار بر تهران و آزمایش سازوکارهای جدید می‌شود بدون آنکه شوک بزرگ به نظام اداری وارد شود.

با سیاست‌های تشویقی، اصلاحات مقرراتی و جذب سرمایه، چابهار، بندرعباس و نقاط با پتانسیل دیگر را به مراکز تجاری و لجستیکی تبدیل کنیم. این راه مستلزم تدوین چارچوب‌های قابل اعتماد برای سرمایه‌گذاری و تضمین امنیت حقوقی است که در نهایت این کار سبب تقویت قطب‌های اقتصادی منطقه‌ای می‌شود. همچنین باید در نظر گرفت که هر اقدامی برای توسعه مکران باید همراه با تغییرات در سیاست خارجی اقتصادی و بازکردن فضای همکاری بین‌المللی باشد؛ جذب سرمایه، انتقال فناوری و تعامل اقتصادی با منطقه تنها با تدابیر اقتصادی ممکن است. این از پیش‌شرط‌های سیاسی و اقتصادی برای توسعه مکران است که نمی‌توان آن را نادیده گرفت. اجرای طرح‌های بزرگ باید با مطالعات زیست‌محیطی، اقتصادی و اجتماعیِ مستقل همراه باشد و نتایج در دسترس عموم قرار گیرد. مشارکت جامعه مدنی و کنشگران محلی، از مقاومت‌ها و موانع اجتماعی جلوگیری می‌کند و مشروعیت نظام سیاسی و به تبع آن تصمیم سیاستگذاران را افزایش می‌دهد.

 هزینه‌های مورد نیاز برای اجرای این پروژه باید برآورد شده و تامین منابع مالی آن نیز تضمین شود و طرح‌ها بر اساس برنامه‌هایی محافظه‌کارانه در بخش‌های کوچک و آزمایشی پیاده شوند تا از پروژه‌های سنگین و ناکارآمد جلوگیری به عمل آید. در پایان؛ پایتخت، نماد هویت ملی و دارای کارکردهای فراوان سیاسی، اجتماعی و اقتصادی است؛ این واقعیتی است که نمی‌توان آن را به‌سادگی نادیده گرفت و تغییر داد. با این حال، مشکلات فنی و محیطی تهران واقعیت‌هایی غیرقابل انکار هستند که اگر جدی گرفته نشوند، هزینه‌ای فراتر از هر جابه‌جایی بر کشور تحمیل خواهند کرد. راه متعادل و هوشمندانه آن است که از هر دو عرصه حفاظت کنیم: از هویت و سرمایه اجتماعی تهران پاسداری کنیم و هم‌زمان تاب‌آوری و توزیع کارکردها را در دستور کار قرار دهیم. 

از سوی دیگر نیز توسعه مکران باید به‌عنوان یک فرصت اقتصادی دیده شود نه علاجِ فوریِ مشکلات تهران. اگر هدف ما، ساختن آینده‌ای پایدار و عادلانه برای ایران است، باید تصمیم‌ها را آگاهانه، مرحله‌ای و شفاف بگیریم، تصمیم‌هایی که نسل‌های بعد هم از آن بهره‌مند شوند.

* کارشناسی ارشد اقتصاد انرژی