پیروزی کمپین ممدانی

بررسی مسیر انتخاباتی او نشان می‌دهد که نقطه کلیدی موفقیتش استفاده هوشمندانه از وعده‌هایی بود که مستقیما به فشارهای زندگی روزمره مردم پاسخ می‌دادند؛ شعارهایی با محوریت کاهش فوری هزینه زندگی، ارائه حمایت مالی مستقیم به خانوارها، توسعه خدمات شهری با قیمت پایین و بازتوزیع منابع به نفع طبقات آسیب‌پذیر. ممدانی با تاکید بر این رویکرد توانست توجه و اعتماد بخش بزرگی از شهروندان آمریکایی را جلب کند.

در فضای اقتصادی نیویورک که اجاره مسکن سرسام‌آور، هزینه حمل‌ونقل بالا، خدمات عمومی گران و افزایش قیمت کالاهای اساسی، تهدیدی جدی برای زندگی خانوارهای متوسط و کم‌درآمد ایجاد کرده است، ممدانی شعارهایی در کمپین خود مطرح کرد که دقیقا در بطن این نیازها قرار داشتند؛ مانند وعده «انجماد اجاره‌بها برای مستاجران»، «افزایش حداقل دستمزد»، «راه‌اندازی فروشگاه‌های دولتی برای کنترل قیمت کالاهای اساسی»، «کاهش هزینه اتوبوس‌های شهری» و «ارائه خدمات مراقبت از کودک و تحصیل عمومی با هزینه بسیار کم یا رایگان». این مجموعه شعارها به‌وضوح بازتابی از الگوی پوپولیسم اقتصادی هستند: اولویت دادن به رفاه فوری و ملموس.

در چارچوب نظری پوپولیسم اقتصادی، سه عنصر بارز دیده می‌شود: نخست، تمرکز بر رفاه فوری و ملموس برای طبقات بحران‌زده؛ دوم، بازتوزیع یا کاهش فشار اقتصادی برای شهروندانی که احساس می‌کنند هزینه زندگی‌شان بالاست؛ سوم، ارتباط مستقیم با شهروندان به‌واسطه شعارهایی که از زبان ساده و قابل‌فهم بهره می‌گیرند. ممدانی دقیقا این سه عنصر را در پیام‌های انتخاباتی خود لحاظ کرد. با وعده‌هایی که «کاهش محسوس هزینه زندگی» را مطرح می‌کردند، مخاطبان او توانستند رابطه‌ای مستقیم با دغدغه‌های خود ببینند و احساس کنند که فردی دارد با زبان آنها سخن می‌گوید. این احساس هدف‌گیری و مرتبط بودن با زندگی روزمره، موتور اصلی انگیزه آنها برای رای دادن شد.

در عین حال، شعارهایی نظیر افزایش مالیات بر درآمدهای بالا و شرکت‌ها برای تامین منابع وعده‌ها، عنصر بازتوزیعیِ پوپولیستی را به‌وضوح نمایش داد. وقتی ممدانی اعلام کرد که افراد با درآمد بالا و شرکت‌های بزرگ باید سهم بیشتری از بار مالی بپردازند، پیامش این بود که دولت شهری در کنار مردم و علیه منافع انحصاری قدرتمندان ایستاده است. این رویکرد احساس دیرینه‌ای را تقویت کرد که «دولت باید با ما و برای ما باشد».

از منظر کارکرد انتخاباتی، این ترکیب شعارها و وعده‌ها باعث شد کمپینی هماهنگ برای جلب حمایت طبقات متوسط و پایین شکل بگیرد. شعارهایی که مستاجران شهری، کارگران حمل‌ونقل عمومی، خانواده‌های پایدار کم‌درآمد، دانشجویان و والدینی که مراقبت از فرزندان برایشان چالش‌ساز شده بود، به طور مستقیم با آنها ارتباط برقرار می‌کردند. ممدانی نه یک نامزد صرفا تکنوکرات، بلکه صدای معیشتی بود که به‌صورت نمادین و آشکار گفت: «ما مشکلاتتان را می‌دانیم و برای حل فوری آنها می‌آییم.» این زبان مستقیم و ارتباط‌محور، جایگزینی بود برای گفت‌وگوهای پیچیده سیاستگذاری که معمولا از دغدغه‌های روزمره فاصله می‌گیرند.

بدون آنکه بخواهیم عملکرد آینده ممدانی را پیش‌بینی کنیم، باید تاکید کرد که عامل برجسته در موفقیت انتخاباتی او، نه لزوما تعهد به ساختارهای عمیق اقتصادی، بلکه شفافیت در وعده‌های معیشتی، زبان قابل فهم و احساس فوریت بود. وقتی رأی‌دهنده شهری از فشار اجاره، بهای خدمات، کالاها و حمل‌ونقل خسته شده است، سیاست‌هایی که سریعا «کاهش هزینه» را نوید می‌دهند، نه تنها جذابیت دارند، بلکه به ابزار انتخاباتی مهمی تبدیل می‌شوند و این دقیقا همان مکانیسمی است که پوپولیسم اقتصادی پیشنهاد می‌کند: سیاست متوجه فشار معیشتی روزمره باشد و هدف قرار گرفتن طبقات متوسط و آسیب‌پذیر باشد، نه صرفا تئوری‌پردازی بلندمدت.

 تجربه انتخاباتی زهران ممدانی نشان داد که پوپولیسم اقتصادی حتی در محیط‌های شهری بزرگ و پیچیده می‌تواند ابزار قدرتمندی برای کسب حمایت اجتماعی باشد. زمانه‌ای که هزینه زندگی بالاست و امید به تغییر واقعی کاهش یافته، شعارهایی که فوریت را می‌فروشند، بازتوزیع را وعده می‌دهند و احساس همراهی با مردم را منتقل می‌کنند، قابلیت تبدیل شدن به عامل انتخاباتی تعیین‌کننده را دارند. آنچه در کمپین ممدانی اتفاق افتاد، بازتولید دقیق همین الگو بود: شعارهایی که فوری بودند، معیشتی بودند، برای مردم بودند و از این منظر، می‌توان نتیجه گرفت که یکی از عوامل اصلی پیروزی او، بهره‌برداری از پوپولیسم اقتصادی بوده است.

* دانش‌آموخته اقتصاد