راهکارهای جبران
اما طی سه تا پنج سال اخیر، نشانههایی از «کاهش شتاب رشد» یا حتی «افول نسبی» در این زیستبوم دیده میشود؛ نشانههایی مانند کاهش ارزشگذاریها، توقف دورهای سرمایهگذاری، مهاجرت نیروهای کلیدی، و احتیاط جدی سرمایهگذاران. افول اکوسیستم استارتآپی ایران ریشهای تکعاملی ندارد؛ بلکه مجموعهای از عوامل اقتصادی، نهادی، رفتاری و ساختاری باعث شکلگیری آن شدهاند. این یادداشت تلاش میکند این عوامل را بهصورت دقیق فهرست کرده، وضعیت ایران را با جهان مقایسه کند و در پایان راهکارهایی ارائه دهد که در ظرف اقتصاد و سیاستگذاری کشور قابل اجرا باشد.
دلایل اصلی افول اکوسیستم استارتآپی ایران
ناپایداری اقتصادی و کاهش پیشبینیپذیری، نخستین و شاید مهمترین مانع رشد کسبوکارهای نوآور بوده است. تورم مزمن، نوسانهای شدید نرخ ارز و نااطمینانی نسبت به آینده، امکان برنامهریزی بلندمدت را از استارتآپها گرفته و باعث شده سرمایهگذاران ریسک ورود به حوزههای نوآورانه را نپذیرند و منابع مالی خود را به بازارهای مالی یا داراییهای غیرمولد منتقل کنند. حتی شرکتهای موفق نیز ناچار شدهاند بخش قابلتوجهی از انرژی مدیریتی خود را به جای نوآوری صرف مدیریت بحران کنند.
در کنار این شرایط، محدودیت سرمایهگذاری خارجی و دشواری تامین مالی نیز ضربه مهم دیگری بوده است. درحالیکه بیشتر اکوسیستمهای نوآور جهان در مراحل رشد به سرمایههای خارجی وابستهاند، تحریمها، ریسک بالای نقلوانتقال مالی و نبود ابزارهای بینالمللی عملا جریان سرمایه خارجی را برای ایران مسدود کرده است. در نتیجه، سرمایهگذاری داخلی که به طور طبیعی ظرفیت محدودی دارد، تنها منبع تامین مالی باقی مانده و این امر باعث کوچکتر شدن دورهای سرمایهگذاری، کاهش ارزشگذاریها، افزایش احتیاط سرمایهگذاران و حرکت استارتآپها از توسعه به سمت تلاش برای بقا شده است.
چالش دیگر، نگاه مالکانه برخی سرمایهگذاران به استارتآپها و اختلالی است که این نگاه در مدیریت چابک ایجاد کرده است. بسیاری از سرمایهگذاران، به جای ایفای نقش شریک خطرپذیر، مانند مالک یک شرکت سنتی وارد جزئیات مدیریتی شدهاند، در تیمها تغییر ایجاد کردهاند و ساختارهای بوروکراتیک تحمیل کردهاند؛ روندی که استقلال تیمها را کاهش داده و روح «اجایل» را بهشدت آسیب زده است.
درحالیکه در اکوسیستمهای بالغ، سرمایهگذار همراه تیم است نه حاکم آن، در ایران اختلافات مدیریتی و مالکیتی بسیاری از پروژهها را از مسیر توسعه خارج کرده است.عدم بلوغ اکوسیستم به دلیل نبود منتورینگ و آموزش حرفهای نیز یکی از ضعفهای اساسی است. در کشورهای پیشرفته، شتابدهندهها تیمهای متخصص دارند و منتورها خود کارآفرینانی هستند که تجربه عملی شکست و موفقیت را پشت سر گذاشتهاند؛ اما در ایران بسیاری از منتورها تجربه کافی ندارند، شتابدهندهها گاه تنها نقش فضای کار اشتراکی را ایفا میکنند و بنیانگذاران نیز در حوزههایی مانند مدلسازی مالی، مدیریت تیم و پایش شاخصهای رشد آشنایی محدود دارند.
نتیجه چنین وضعیتی، نرخ بالای شکست، اشتباهات بنیادین مدیریتی و ناتوانی در عبور از مراحل رشد است. یکی از بنیادیترین مشکلات اکوسیستم ایران، فقدان استراتژی خروج است. در جهان، مسیرهایی مانند عرضه اولیه در بورس، ادغام و تملیک یا خرید سهام توسط شرکتهای بزرگ، امکان نقدشوندگی سرمایه در افق چندساله را فراهم میکنند؛ اما در ایران تقریبا هیچیک از این مسیرها فعال نیست. نبود امکان خروج باعث کاهش انگیزه سرمایهگذاران، توقف تشکیل صندوقهای جدید و گرفتار شدن استارتآپها در وضعیتی شبیه «سرمایهگذاری نیمهکاره» شده است؛ وضعیتی که بدون اصلاح، هیچ چرخه سرمایهگذاری پایداری شکل نمیگیرد. افزون بر این عوامل، مهاجرت نیروی انسانی کلیدی نیز در چند سال گذشته ضربه دیگری بر پیکره اکوسیستم بوده است. خروج مهندسان، مدیران محصول و حتی برخی بنیانگذاران، تیمها را تضعیف کرده و هزینه جذب و جایگزینی نیرو را بالا برده است.
حتی خروج یک عضو کلیدی در یک تیم کوچک میتواند یک پروژه را به طور کامل زمینگیر کند و همین موضوع باعث کاهش اعتماد سرمایهگذاران به ثبات تیمها شده است.اگرچه اکوسیستم جهانی نیز به واسطه بحران کرونا، رکودهای مالی و افزایش نرخ بهره در سالهای اخیر با چالشهایی روبهرو شد، اما تفاوت ایران در این است که مشکلات اقتصادی جهانی تنها بخشی از فشارهاست و بخش مهمتری از بحران، ریشه در ساختارهای داخلی دارد.
مقایسه با تجربه هند این مساله را روشنتر میکند. هند با وجود بحرانهای اقتصادی و سیاسی، توانست مسیر رشد استارتآپی خود را حفظ کند؛ زیرا با ثبات نسبی مقررات، فعال نگهداشتن بازار سرمایه و فراهم آوردن امکان عرضه اولیه برای استارتآپها، پذیرش مدلهای مالکیتی مدرن، بهرهگیری از منتورهای بینالمللی و اجرای سیاستهای بازگشت نیروی انسانی، زمینههای لازم برای مقاومت در برابر شوکهای جهانی را فراهم کرد. درحالیکه هند با ابزارهای داخلی، رکود جهانی را خنثی کرد، ایران همچنان با نبود استراتژی خروج، محدودیت سرمایه خارجی و ناپایداری اقتصادی دستوپنجه نرم میکند.
راهکارهای قابلاجرا برای بازسازی اکوسیستم استارتآپی ایران
با این حال بازسازی اکوسیستم ایران ناممکن نیست. بازطراحی نقش سرمایهگذار و فاصله گرفتن از نگاه مالکانه ضروری است. باید استانداردهای جهانی سرمایهگذاری خطرپذیر در اساسنامهها و قراردادها رعایت شود و استقلال مدیریت به رسمیت شناخته شود.
ایجاد صندوقهای مشترک عمومی-خصوصی با شفافیت مالی، گزارشدهی دورهای و عدم دخالت در مدیریت میتواند به تامین سرمایه در مراحل رشد کمک کند. اصلاح مقررات حضور استارتآپها در بورس، فعالسازی بازار ثانویه فناوری و در نظر گرفتن مشوقهای مالیاتی برای ادغام و تملیک، مسیرهای خروج را بازسازی خواهد کرد. همچنین ساختن نسل جدید منتورها و مراکز آموزش کارآفرینی با بهرهگیری از تجربههای واقعی، همکاری دانشگاهها و شرکتها در آموزش بنیانگذاران و تعریف استانداردهای جهانی برای آموزش کارآفرینی، یکی دیگر از ضرورتهای جدی است. برای حفظ و بازگرداندن نیروی انسانی نیز باید سازوکارهایی مانند سهام تشویقی، تسهیل همکاری ایرانیان خارج از کشور و توسعه پروژههای مشترک با شرکتهای بینالمللی در نظر گرفته شود.
در نهایت، ایجاد محیطهای آزمایشی تحت نظارت یا همان سَندباکسهای نوآوری میتواند به استارتآپها امکان دهد بدون خطرات سنگین قانونی، خدمات جدید را آزمایش و توسعه دهند.
جمعبندی
افول استارتآپها در ایران نتیجه ترکیب پیچیدهای از عوامل اقتصادی، ساختاری و رفتاری است. ناپایداری اقتصادی، مسدود بودن سرمایه خارجی، عدم بلوغ اکوسیستم به دلیل ضعف منتورینگ و آموزش، نگاه مالکانه سرمایهگذاران، نبود استراتژی خروجپلان و مهاجرت نیروهای کلیدی، یکدیگر را تقویت کردهاند و چرخه رشد را مختل کردهاند. اما این وضعیت غیرقابلاصلاح نیست. تجربه کشورهایی مانند هند نشان میدهد که با سیاستگذاری پایدار، ایجاد مسیرهای خروج، توانمندسازی بنیانگذاران و اصلاح رابطه سرمایهگذار و تیم، حتی در شرایط اقتصادی سخت نیز میتوان مسیر رشد را بازیابی کرد. اکوسیستم استارتآپی ایران همچنان ظرفیت بالقوه عظیمی دارد؛ اما برای شکوفایی دوباره نیازمند مجموعهای از اصلاحات هماهنگ و شجاعانه است.
* رئیس هیاتمدیره انجمن شرکتهای فناور هوش مصنوعی و اقتصاد دیجیتال ایران