دوراندیشی استراتژیک

در این شرایط پیچیده و پر ابهام، برنامه‌ریزی سنتی دیگر پاسخگوی نیاز مدیران در مواجهه با محیط‌های غیرقابل پیش‌بینی و پرتغییر نیست (شیروانی و همکاران، ۱۴۰۳). تنها راهکار ممکن در این دنیای ناپایدار و نامطمئن، «دوراندیشی استراتژیک» است.

هرچند این تلاش با خطرپذیری همراه است، اما شرط عقل آن است که به جای نظاره‌گری، آینده را بسازیم (جنیدی و همکاران، ۱۳۹۸). دوراندیشی استراتژیک ابزاری است که سازمان‌ها در نبود قطعیت، آینده خود را با آن طراحی می‌کنند. با این حال، مطالعه قلی‌پور و مظفری (۱۳۹۸) اشاره دارد که سازمان‌های بسیار اندکی در ایران از دوراندیشی در برنامه‌ریزی و مدیریت خود بهره می‌گیرند. با توجه به وضعیت اقتصادی کشور، بهره‌گیری و گسترش دوراندیشی استراتژیک در شرکت‌ها و سازمان‌های ایران ضرورتی اجتناب‌ناپذیر است.

دوراندیشی استراتژیک چیست؟

از نظر برخی محققان، دوراندیشی استراتژیک مجموعه‌ای از روش‌هاست که به شرکت‌ها کمک می‌کند به موقعیت برتر در بازارهای آینده دست یابند. عده‌ای دیگر، دوراندیشی استراتژیک را فرآیند شناسایی مسیرهای عملی متمایز از استراتژی‌های متعارف و نوآوری‌های دوراندیشانه می‌دانند که با تحلیل پیامدهای محتمل آنها در چارچوبی مشخص همراه است. به بیان ساده‌تر دوراندیشی استراتژیک به سازمان‌ها کمک می‌کند که چشم‌اندازهای دوراندیشانه باکیفیتی خلق کنند و با بهره‌گیری از بینش‌های جدید، تهدیدها را شناسایی، سیاست‌ها را تنظیم، استراتژی‌های جدید را طراحی و فرصت‌های تازه را (در بازارها، محصولات و خدمات) کشف کنند.

به عقیده برخی از پژوهشگران، استفاده عملی از دوراندیشی استراتژیک در سازمان‌ها و ادغام آن در فرآیندهای نوآوری، کلید موفقیت سازمانی و تامین نیازهاست. محققان سه روش کلیدی برای ارتقای نوآوری از طریق دوراندیشی استراتژیک شناسایی کرده‌اند که عبارتند از:

 ۱. کشف حوزه‌های کسب‌وکار جدید با شناسایی فناوری‌های نوظهور و نیازهای مشتریان. ۲. افزایش تعداد ایده‌های نوآورانه و بازطراحی فرآیندهای داخلی برای دستیابی به اهداف.

 ۳. ارتقای کیفیت نوآوری از طریق پروژه‌های چالش‌برانگیز تحقیق و توسعه (R&D) و ارزیابی مستمر اقدامات. 

فرآیند دوراندیشی استراتژیک با تعیین هدف و محدوده مورد بررسی  (مثل شناسایی نیازهای مشتریان یا مدل‌های کسب‌وکار جدید) آغاز می‌شود. سپس پویش محیطی برای جمع‌آوری داده‌های کلیدی و شناسایی نیروهای محرک تغییر انجام می‌گیرد. 

در گام سوم، پیش‌بینی پیامدها از طریق سناریوسازی آینده‌های محتمل صورت می‌پذیرد. مرحله چهارم به چشم‌اندازسازی اختصاص دارد که در آن آینده مطلوب انتخاب و به طرح‌های عملیاتی تبدیل می‌شود. در گام پنجم، برنامه‌ریزی استراتژیک با تدوین راهکارها و برنامه‌های اقتضایی برای تبدیل چالش‌ها به فرصت انجام می‌شود. نهایتا در مرحله ششم که مرحله اقدام است، برنامه‌ها اجرا شده و با ماموریت سازمان پیوند می‌خورد.

 مزایای دوراندیشی استراتژیک در سازمان‌ها

استفاده از دوراندیشی استراتژیک در برنامه‌ریزی سازمان‌های صنعتی، غافلگیری در برابر رویدادهای غیرمنتظره را کاهش می‌دهد. این روش، دیدگاه تک‌بعدی مدیران درباره آینده را به تصویرهای گوناگون تبدیل کرده و سرعت واکنش و انعطاف سازمانی را افزایش می‌دهد. سازمان‌ها می‌توانند با این ابزار، برنامه‌های پایدارتری برای رویارویی با تغییرات صنعتی طراحی و تهدیدهای آتی را پیش‌بینی کنند. دوراندیشی با تشویق به اقدام پیش‌دستانه، به سازمان‌ها کمک می‌کند به جای واکنش منفعلانه آینده  را بسازند: از فرصت‌های محیطی بهره ببرند، برتری رقابتی پایدار ایجاد کنند و با پیشتازی در فناوری و بازار، جایگاه رهبری صنعت را کسب کنند. 

دوراندیشی استراتژیک به سازمان‌ها کمک می‌کند از تغییرات آینده بهره ببرند، آینده دلخواه خود را شکل دهند و بر محیط اطراف تاثیر بگذارند. این روش با خلق فرصت‌های جدید و استفاده هوشمندانه از موقعیت‌های موجود، راه را برای پیشتازی در بازار، رهبری فناوری و نوآوری هموار می‌کند که در نهایت به رشد اقتصادی و برتری رقابتی می‌انجامد (قلی‌پور و مظفری، ۱۳۹۸). 

در ادامه به ۱۰ مزیتی که دوراندیشی استراتژیک برای سازمان به همراه دارد، اشاره شده است.

۱- تقویت نوآوری: تشویق سازمان‌ها به ایده‌پردازی برای آینده‌ ممکن و حل چالش‌های نوظهور.

۲- افزایش چابکی سازمانی: پیش‌بینی تغییرات غیرمنتظره و توانایی سازگاری سریع با تحولات.

۳- آزمون مفروضات اساسی: شناسایی مفروضات غلطی که پایه تصمیم‌های استراتژیک هستند.

۴- ارتقای تاب‌آوری: افزایش توان بازگشت از بحران‌ها و آمادگی برای رویدادهای غیرمنتظره.

۵- بهبود رقابت‌پذیری: پیش‌بینی نیازهای مشتریان و ارائه راه‌حل‌های نوآورانه پیش از رقبا.

۶- افزایش رضایت کارکنان: بهره‌گیری از نظرات کارکنان و ایجاد حس مشارکت در شکل‌دهی آینده سازمان.

۷- توسعه یادگیری سازمانی: تبادل دانش بین‌رشته‌ای و خلق بینش‌های جدید از طریق تجربه.

۸- تسهیل مشارکت عمومی: ایجاد فضای همکاری بین ذی‌نفعان برای شکل‌دهی به اهداف مشترک.

۹- بهبود برنامه‌ریزی استراتژیک: توسعه سناریوهای آینده و تست استراتژی‌ها در شرایط مختلف.

۱۰- توانمندسازی سازمان‌ها: تبدیل عدم قطعیت به فرصت و افزایش اعتماد به نفس در مواجهه با تغییرات.

 جمع‌بندی

امروزه شرکت‌ها و سازمان‌های کشور در مسیری گام برمی‌دارند که شبیه به یک میدان مین است. تغییرات فناوری و سلیقه‌های مشتریان، نوسانات بازار ارز، تحریم‌ها و... از جمله چالش‌هایی هستند که سازمان‌ها در این مسیر با آن مواجه هستند. در این جنگ بقا، بسیاری از سازمان‌ها هنوز با ابزارهای دیروز (برنامه‌ریزی ثابت، واکنش انفعالی) به میدان می‌روند. آنها از این نکته کلیدی غافل هستند که پیروزی از آنِ کسانی است که میدان نبرد فردا را امروز طراحی می‌کنند. دوراندیشی استراتژیک، تنها یک سپر نیست که سازمان‌ها را در برابر غافلگیری محافظت کند، بلکه موتور محرکه‌ تبدیل تهدیدها به فرصت‌های طلایی است. سازمانی که دوراندیشی را در رگ‌هایش جاری کند، از سه مزیت بزرگ برخوردار می‌شود:

۱- پیش‌دستی در بازار (با کشف نیازهای آتی مشتری)، ۲- تاب‌آوری آهنین (آمادگی برای هر سناریوی شوک‌آور)، ۳-  نوآوری انقلابی (خلق محصولاتی که رقبا را مبهوت کند). سازمان‌ها بدون بهره‌گیری مناسب از دوراندیشی، محکوم به بازی در زمین دیگران هستند. برای بهره‌گیری از کارکردهای موثر دوراندیشی استراتژیک در سازمان‌های کشور، به مدیران سازمان‌ها و شرکت‌های صنایع مختلف کشور، پیشنهاد می‌شود تیمی شامل مدیران (مدیران پیشرو و دوراندیش)، تحلیلگران و ایده‌پردازان تشکیل دهند و به‌طور مستمر (ماهانه یا هر سه ماه یکبار) روندهای جدید (فناوری، بازار، سیاستی و...) را بررسی و تحلیل کنند.

مدیران بهتر است برای سه موقعیت احتمالی در سازمان، سناریوسازی کنند. ابتدا، سیستمی ایجاد کنند که کارکنان بتوانند ایده‌های نوآورانه و دوراندیشانه خود را به مدیران پیشنهاد دهند و بابت آن پاداش بگیرند (ترویج نوآوری از پایین به بالا). سپس، گروه‌های کانونی با نسل جوان تشکیل دهند تا با نیازها، سلایق و چشم‌انداز آینده آشنا شوند. در نهایت، نتایج کشف فرصت‌های جدید را به زبان ساده برای همه اعضای سازمان توضیح دهند. تشویق به این گفت‌وگوها و داستان‌سرایی، باعث شکل‌گیری باور جمعی درباره اهمیت برنامه‌ریزی و ساختن آینده می‌شود. همچنین، بهتر است حدود ۵ درصد از سود سالانه شرکت به آزمایش ایده‌های جسورانه و دوراندیشانه اختصاص یابد.