حلقه مفقوده در روابط تهران-ریاض

در این میان پاشنه‌آشیل و نقطه‌ضعف بزرگ این رابطه همچنان فقدان یک چارچوب همکاری مشترک به‌عنوان نقشه راه روابط است که باید در رهگذر تنظیم یک سفر رسمی و سطح بالای دوجانبه در مقام رئیس‌جمهور ایران و ولیعهد عربستان سعودی در دستورکار قرار می‌گرفت که ارزش افزوده آن می‌توانست در ابعاد اقتصادی و مالی روابط سرریز شود.

بدون دستیابی به چنین الگویی و با عنایت به تجربه تنش‌زدایی موقت تهران و ریاض در بازه زمانی ۱۳۷۶تا ۱۳۸۲ شمسی و در فضای پایداری تنش‌ها و پویایی شکاف‌های منطقه‌ای، تاثیرپذیری این رابطه از اختلافات می‌تواند مجددا ایران و عربستان را در مسیر تنش مجدد یا حداقل در یک سناریوی خوش‌بینانه دست‌اندازها و تکانه‌ها قرار دهد.

برای گرفتار نشدن در چنین فضایی نیاز است ابتدا مقامات امنیتی و سیاسی دو کشور نسبت به فرآیند اعتمادسازی به یک درک مشترک برسند و سپس گام‌های اولیه، مشخص و تعریف‌شده‌ای را برای همکاری‌های اقتصادی بردارند. از این زاویه است که اهمیت سفر علی لاریجانی به‌عنوان یک مقام بلندپایه سیاسی-امنیتی به ریاض و دیدار با خالد بن‌سلمان، وزیر دفاع عربستان، روشن می‌شود. طرح چند سوال، از جمله اینکه چرا این سفر صورت گرفت؟ چه تحولات داخلی یا منطقه‌ای آن را ضروری کرده‌اند؟ اهداف رسمی و غیررسمی طرفین چیست؟ چه بازیگران منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای بر این سفر تاثیر‌گذار بوده‌اند؟ می‌تواند به درک ابعاد این رویداد کمک کند.

این سفر پاسخی به سفر مهم خالد بن‌سلمان، وزیر دفاع عربستان، به تهران در اواخر فروردین سال جاری است که به‌عنوان یک رویداد مهم در روند روابط شناخته می‌شود. گسترش همکاری اقتصادی یکی از شعارهای اصلی است؛ اما هنوز مشخص نیست چه شاخص‌ها یا پروژه‌هایی دقیقا مدنظر هستند. با‌این‌حال می‌توان گفت بعد اقتصادی سفر لاریجانی بیشتر شعار و سیگنال سیاسی است تا قرارداد عملیاتی فوری. ظرفیت‌های همکاری واقعی وجود دارند، اما موانع تحریم و بی‌اعتمادی اجازه نمی‌دهند بهره‌برداری آن هم در یک چشم‌انداز کوتاه تا میان‌مدت لحاظ شود. در واقع تنها حوزه‌ای که قابل عملیاتی شدن دارد، برگزاری نشست‌های مشترک اقتصادی، فعال کردن گردشگری مذهبی، پروازهای برنامه‌ای و تبادلات کوچک تجاری است.

اما حوزه‌هایی که می‌تواند در آینده مدنظر باشد - با فرض تثبیت روابط - خدمات فنی- مهندسی ایران در پروژه‌های عربستان و همکاری در اوپک‌پلاس است. مشارکت شرکت‌های ایرانی در پروژه‌های عمرانی عربستان با توجه به نیاز شدید چشم‌انداز ۲۰۳۰ به پیمانکار و همچنین سرمایه‌گذاری محدود عربستان در بخش کشاورزی و غذایی ایران به دلیل اهمیت مولفه امنیت غذایی، تعریف‌شده از سوی ریاض قابل دستیابی است. در بحث کریدورهای تجاری نیز ایران می‌تواند به‌عنوان مسیر دسترسی عربستان به آسیای مرکزی و بالعکس مدنظر باشد. با توجه به پروژه همکاری مشترک شورای همکاری-آسیای مرکزی، جایگاه ایران برای هر دو طرف قابل چشم‌پوشی نیست.

اما در بعد امنیتی به‌عنوان حوزه ملموس‌تر باید تاکید کرد که برای عربستان سعودی، مساله یمن اولویت اصلی به شمار می‌رود و برای ایران مسائل اقتصادی. هر دو اولویت به یک متغیر بسیار مهم مرتبط هستند و آن امنیت منطقه‌ای است که اگرچه دو طرف در خصوص جزئیات و مختصات آن با یکدیگر اختلاف‌نظرهای جدی دارند، اما به نظر می‌رسد در شرایط کنونی مولفه ثبات در سطح منطقه به یک متغیر بین‌الاذهانی میان مقامات ریاض و تهران تبدیل شده است. دو طرف می‌توانند با تاکید بر دغدغه‌ها، دیدگاه‌ها را نزدیک کرده و از عناصر تنش‌زا بکاهند. تعریف یک چارچوب برد-برد مبتنی بر امتیازات مشخص می‌تواند به مقوله مورد توافق یعنی امنیت و ثبات منطقه‌ای کمک کند.

برای نزدیک کردن دیدگاه‌های امنیتی دو کشور لازم است تهران و ریاض نرمش و انعطاف‌پذیری از خود نشان داده و از فرصت تنش‌آفرینی اسرائیل در منطقه به‌عنوان نقطه‌ای برای نزدیک کردن دیدگاه‌ها استفاده کنند. در این قالب، همراه شدن ایران با یک رویکرد فراگیر منطقه‌ای که بسیاری از کشورها از جمله مجموعه شورای همکاری، پاکستان، ترکیه، مصر، عراق و اردن با آن همراه هستند، یک اصل مهم و البته نیازمند تبیین و بررسی جدی در لایه‌های تصمیم‌گیری است.

گام اول دستیابی به این فرمت درک پویایی نوظهور منطقه‌ای و لحاظ کردن منافع نسبی به جای منافع مطلق است. ایران باید بپذیرد خاورمیانه ۲۰۲۵ بسیار متفاوت از خاورمیانه حتی چند سال گذشته است. ایران پس از دهه‌ها سیاست خارجی خوداتکا، بسیار مستقل و خودبسنده و فاقد ظرفیت‌های اتحاد و ائتلاف‌سازی، باید در رویکرد منطقه‌ای خود تجدیدنظر کرده و به سمت قالب‌های مشارکتی حرکت کند. چنین چرخشی نه یک ضعف و چشم‌پوشی از اصول سیاست خارجی، بلکه یک ضرورت و یک ظرفیت جدید در رویکرد خاورمیانه‌ای ایران است.

صرف صحبت از چندجانبه‌گرایی و تغییر و تکانه نظم بین‌المللی و فرسایش قدرت آمریکا نمی‌تواند ارزش افزوده‌ای برای ایران به دنبال داشته باشد، بلکه باید از مسیر همکاری و همگرایی منطقه‌ای تعریف و تامین شود. باید دید و منتظر ماند که آیا لاریجانی با چنین درک پویایی به ریاض رفته یا با دستاوردهایی مبتنی بر این رویکرد از ریاض باز می‌گردد!

*    پژوهشگر مسائل خلیج‌فارس