کارآفرینی در نااطمینانی

سال‌هاست گفته‌ام موتور توسعه واقعی این کشور، کارآفرینان و بخش خصوصی‌اند. اگر ایران می‌خواهد از تله رشد ناچیز و رکود دیرپا بیرون بیاید، هیچ راهی جز بازسازی اعتماد کارآفرینان ندارد. باید بپذیریم که بخش خصوصی مزاحم نیست، راه‌حل است. متاسفانه سیاستگذاری‌های نادرست چند دهه اخیر، این اعتماد را زخمی کرده است. اما شعله امید و ابتکار در دل بسیاری از کارآفرینان هنوز روشن است و ما وظیفه داریم این شعله را تقویت کنیم، نه خاموش.

 موانعی که مثل دیوار جلوی کارآفرین ایستاده‌اند

پنجاه سال است بخش خصوصی ایران در وضعیتی شبیه «کیش» گیر کرده و هر لحظه ممکن است «مات» شود. تصمیمات خلق‌الساعه و بخشنامه‌های شبانه چنان فضایی ساخته‌اند که کارآفرین هیچ‌وقت مطمئن نیست، فردا چه بلایی سر کسب‌وکارش می‌آید. خصوصی‌سازی هم که قرار بود اقتصاد را به مسیر رشد ببرد، عملا به مجموعه‌ای از تصمیمات ناقص و بازپس‌گیری‌های بی‌منطق بدل شد که تنها نتیجه‌اش بی‌اعتمادی و ناامیدی بود. کارآفرینی را در بسیاری از جلسات، به یک عنوان اداری بی‌روح تقلیل داده‌اند. همان سرنوشتی که «بهره‌وری» پیدا کرد: روی کاغذ تکرار شد، اما در عمل اتفاقی نیفتاد. درحالی‌که کارآفرین یعنی کسی که جرات و جسارت خلق چیزی تازه را دارد؛ کسی که دلش می‌خواهد اقتصاد دانش‌بنیان را جلو ببرد. اما نبود آموزش کافی، نبود حمایت فرهنگی و ضعف زیست‌بوم نوآوری باعث شده است بسیاری از استعدادها اصلا دیده نشوند. از آن طرف، مقررات دست‌وپاگیر، مجوزهای عجیب‌وغریب و بوروکراسی خسته‌کننده، انرژی کارآفرین را به جای نوآوری، صرف رفت‌وآمد بین ادارات کرده است. همین بی‌ثباتی‌ها باعث شده است بسیاری از ایده‌های خوب یا نابود شوند یا مهاجرت کنند.

 این دولت‌ها با کارآفرین چه می‌کنند؟

سال‌هاست دولت‌ها می‌گویند می‌خواهند از کارآفرینی حمایت کنند، اما در عمل خیلی وقت‌ها خودشان بزرگ‌ترین مانع بوده‌اند. تغییرات ناگهانی مقررات، بازنگری‌های بی‌حساب، لغو ناگهانی قراردادها… همه اینها فقط یک پیام دارد: «به آینده نمی‌شود اعتماد کرد». نمونه‌اش بحران‌های پی‌درپی اینترنت در دو سال گذشته است. اینترنت برای کسب‌وکارهای نوآور مثل اکسیژن است؛ اما هر بار که قطع شد یا فیلتر شد، اکوسیستم استارت‌آپی تا لبه پرتگاه رفت. کارآفرین دیجیتال به جای ساختن و پیش رفتن، مدام دنبال راه زنده ماندن بود. اگر قرار است دولتی کمکی بکند، بهترین کمک این است که دست از سنگ‌پرانی بردارد. کارآفرین از دولت پول و رانت نمی‌خواهد؛ فقط می‌خواهد مانع نشود، ثبات ایجاد کند، قوانین را محترم بشمارد و نقش خود را به‌عنوان «تسهیل‌گر» جدی بگیرد، نه «مداخله‌گر». برنامه‌های حمایتی نمایشی و پرهزینه، بدون ثبات و احترام به قرارداد، هیچ فایده‌ای ندارند.

روزنه امید

هفته جهانی کارآفرینی فرصت خوبی است تا به‌جای تعریف‌های تشریفاتی، به هزاران استعداد خاموش نگاه کنیم؛ کسانی که در مسیر کارآفرینی زمین‌گیر شده‌اند. با این حال، کارآفرین ایرانی ثابت کرده که جان‌سخت است. مسیرش را پیدا می‌کند، حتی اگر هزار سنگ در راهش باشد. بسیاری از استارت‌آپ‌های موفق ما نه به لطف حمایت‌ها، بلکه به‌رغم موانع دولتی به موفقیت رسیده‌اند. حالا تصور کنید روزی برسد که دولت به جای مانع، همراه شود. آن روز، همین کارآفرینان گمنام می‌توانند ایران را به جایگاهی برسانند که سال‌ها است حقش بوده.

*   رئیس سازمان ملی کارآفرینی ایران