شرط نقش‌آفرینی در تجارت جهانی

مدل‌های متعددی در ادبیات اقتصادی برای توسعه صادرات وجود دارد که هر کدام از آن بر مبنای مزیت آن کشور، پیشران تجارت می‌شود. در ایران البته وجود نفت، گاز، معدن، کشاورزی، گردشگری و نیروی کار مناسب هر کدام می‌تواند نقش توسعه‌ای داشته باشد، اما شاید عدم دقت نسبت به جایگاه جغرافیایی و موقعیت ژئوپلیتیک هیچ‌گاه سیاستگذاران را به این فکر نینداخته که این جایگاه می‌تواند مقدمه توسعه تجارت باشد. موقعیت جغرافیایی ایران به گونه‌ای است که آن را در مرکز سه بازار بزرگ قرار می‌دهد. «بازار آسیای مرکزی»، «بازار جنوب آسیا» و «بازار خاورمیانه–اروپا». این جایگاه نه فقط یک مزیت، بلکه اهرمی برای توسعه صادرات، جذب سرمایه‌گذاری خارجی، کاهش هزینه‌های تجارت و افزایش سهم ایران از زنجیره عرضه جهانی است. اگر تجارت خارجی را همچون جریانی بدانیم که نیازمند مسیرهای امن و کوتاه است، ایران می‌تواند گلوگاه این جریان باشد، اما این مزیت تنها زمانی موثر خواهد بود که در قالب توافقات موثر و کریدورهای فعال ساماندهی شود. در واقع در حال حاضر مسیر توسعه قرار گرفتن در جریان جهانی «ارزش» است و هرچه نقش‌آفرینی بیشتر باشد، منافع بیشتر کسب می‌شود.

لزوم عضویت در زنجیره ارزش جهانی بر کسی پوشیده نیست، اما اینکه چطور باید این مهم اتفاق افتد جای تامل بسیار دارد. معمولا شرایط آغازین پیوستن به زنجیره‌های ارزش توافقات دوجانبه و چندجانبه است؛ موضوعی که در چند سال اخیر سیاستگذاران ایران آن را جدی گرفته‌اند. کریدور شمال–جنوب؛ مسیری برای جهش صادرات ایران تنها یک مسیر ترانزیتی نیست، بلکه دروازه‌ای است که می‌تواند تجارت ایران را با اقتصادهای بزرگ‌تر پیوند دهد. اتصال هند به اروپا از مسیر ایران، بدین معنا است که صادرات ایران به هند و روسیه سریع‌تر و کم‌هزینه‌تر می‌شود و ایران می‌تواند به‌ هاب لجستیکی صادرات مجدد کالا تبدیل شود. شرکت‌های ایرانی می‌توانند از این مسیر برای حضور در بازارهای نوظهور اوراسیا استفاده کنند. توافقات ایران–هند در چابهار، همکاری‌های ایران–روسیه برای اتصال ریلی و تعرفه‌های ترجیحی اوراسیا، همگی بخش‌هایی از پازلی هستند که برای افزایش جریان تجارت ضروری‌اند. هر چقدر این کریدور فعال‌تر شود، حجم صادرات غیرنفتی ایران نیز ظرفیت رشد بیشتری پیدا می‌کند.

 کریدور شرق–غرب هم می‌تواند ایران را به یکی از اصلی‌ترین خطوط ارتباطی میان چین و اروپا تبدیل کند. اما مهم‌تر از موقعیت ژئوپلیتیک، اثر آن بر توسعه تجارت ایران است. «افزایش صادرات ایران به ترکیه، شرق اروپا و آسیای مرکزی»، «ورود ایران به زنجیره حمل‌ونقل ابتکار کمربند و راه»، «افزایش نقش ایران در تجارت چین–اروپا» و «امکان صادرات خدمات فنی، مهندسی و لجستیک توافقات ایران با چین» و «همکاری‌های ایران–ترکیه و طرح‌های توسعه ریلی با کشورهای آسیای مرکزی»، اگر به‌درستی اجرا شوند، مسیر ورود کالاهای ایرانی به بازارهایی چند صد‌میلیون نفری را هموار خواهند کرد. اما شاید سوال اصلی این باشد که کریدورها چگونه توسعه تجارت ایران را تقویت می‌کنند؟

مشخصا می‌توان گفت که موفقیت در هر تجارتی وابسته به کاهش هزینه و زمان صادرات است. کاهش زمان حمل‌ونقل به‌تنهایی می‌تواند صادرات ایران را رقابتی‌تر کند. وقتی زمان ارسال کالا به روسیه، هند یا ترکیه نصف شود، بازارهای جدیدی در دسترس قرار می‌گیرند. دومین موضوع به جذب سرمایه‌گذاری خارجی کشورهایی که به مسیر ایران نیاز دارند برمی‌گردد. این کشورها ناچارند به منظور راه‌اندازی کریدور در بنادر، خطوط ریلی و مراکز لجستیک سرمایه‌گذاری کنند؛ سرمایه‌گذاری ای که هم تجارت را توسعه می‌دهد و هم زیرساخت ایران را تقویت می‌کند. سومین نکته استفاده از ظرفیت خفته «صادرات مجدد» است. تجارت منطقه‌ای ایران می‌تواند کالاهای خارجی را وارد، پردازش و مجددا صادر کند؛ مدلی که امارات و سنگاپور سال‌ها است از آن بهره برده‌اند.

هم‌اکنون بسیاری از ظرفیت‌های خالی اقتصاد ایران می‌تواند از طریق استفاده از رویه صادرات مجدد مورد بهره‌برداری قرار گیرد و علاوه بر اینکه چرخ تولید می‌چرخد، ارزآوری نیز حاصل می‌شود؛ کیمیایی که اقتصاد ایران سخت نیازمند آن است. در نهایت نیز قدرت چانه‌زنی در مذاکرات تجاری افزایش می‌یابد. در واقع هنگامی که یک کشور کریدور حیاتی تجارت چند کشور دیگر باشد، می‌تواند در مذاکرات تعرفه‌ای و تجاری نقش فعال‌تری ایفا کند. اما چالش‌ها و الزامات برای توسعه تجارت از مسیر کریدورها چیست؟ واقعیت آن است که شاید شاه کلید آن دیپلماسی فعالانه و پیگیرانه باشد. درست است که ایران باید زیرساخت لجستیک را نوسازی و تکمیل، تعرفه‌ها و رویه‌های گمرکی را ساده‌سازی و چارچوب‌های قانونی پایدار برای سرمایه‌گذاران ایجاد کند، اما حرف مبنایی و اساسی در این رویداد، دیپلماسی اقتصادی منسجم و فعال است.

حضور در عرصه‌های بین‌المللی همچون اکو، دی ۸، بریکس، شانگهای و.. همگی بسترهای لزوم و درک توافقات چندجانبه برای قدرتمندشدن است. باید قبول کرد که کریدورها می‌توانند موتور توسعه تجارت خارجی ایران باشند. دالان‌های تجاری فقط ابزار حمل‌ونقل نیستند، بلکه ستون فقرات توسعه تجارت خارجی‌اند. البته اگر ایران بتواند این مسیرها را در چارچوب توافقات دوجانبه و چندجانبه فعال کند، تجارت خارجی کشور وارد مرحله‌ای تازه خواهد شد؛ مرحله‌ای که در آن ایران نه‌تنها صادرکننده کالا، بلکه بازیگر موثر در تجارت منطقه‌ای و جهانی است. آینده تجارت ایران بر محور یک واقعیت ساده استوار است؛‌ هرچه مسیر بیشتری از ایران بگذرد، کالا و سرمایه بیشتری به ایران وارد و از ایران خارج می‌شود و در نهایت اقتصاد ایران پیوند عمیق‌تری با جهان پیدا می‌کند.

*    مدیرکل دفتر آماد و پشتیبانی سازمان توسعه تجارت