استان آذربایجان غربی به واسطه موقعیت منحصربهفرد ژئوپلیتیک و ژئواکونومیک خود در شمال غرب ایران و برخورداری از منابع غنی معدنی، ظرفیتهای لجستیکی و پتانسیلهای صنعتی، به عنوان یکی از کانونهای بالقوه توسعه منطقهای در کشور مطرح است. این یادداشت، به معرفی و ارزیابی مزیتهای نسبی و رقابتی استان در سه…
بازار مالی ایران سالهاست در چنبره یک تناقض مخرب گرفتار شده است: نرخ سود دستوری ۲۳درصدی در شبکه بانکی در برابر نرخهای موثر و واقعی تامین مالی با نرخ بعضا بیشتر از ۴۰درصد در بازارهای رسمی و غیر رسمی. این شکاف عظیم، مانند خندقی عمیق است که مسیر سرمایه را از تولید جدا میکند.
عمده کلانشهرهای کشور با مشکل کمبود آب شرب مواجه هستند. بیش از دوسوم دشتهای کشور در شرایط بحرانی قرار دارند و بیش از نیمی از آنها دچار پدیده فرونشست شدهاند. موارد فوق، بخشی از بحرانهای مرتبط با آب و محیطزیست کشور هستند. سوال اساسی این است که ریشه اینگونه مشکلات در کجاست؟ با نگاه اولیه میتوان علت را در نحوه حکمرانی اقتصادی، کاهش سرمایه اجتماعی، عدم وجود رویکردها و استراتژیهای توافق شده، نداشتن نظریه توسعه برای کشور، کمتوجهی به محیطزیست و ضعف جامعنگری و رویکرد آمایشی جستوجو کرد.
استان آذربایجان غربی به واسطه موقعیت منحصربهفرد ژئوپلیتیک و ژئواکونومیک خود در شمال غرب ایران و برخورداری از منابع غنی معدنی، ظرفیتهای لجستیکی و پتانسیلهای صنعتی، به عنوان یکی از کانونهای بالقوه توسعه منطقهای در کشور مطرح است. این یادداشت، به معرفی و ارزیابی مزیتهای نسبی و رقابتی استان در سه حوزه کلیدی میپردازد: ۱. بهرهبرداری از ذخایر استراتژیک معدنی طلا و مس در راستای ایجاد زنجیره ارزش افزوده؛ ۲. تبدیل کریدورهای ترانزیتی و مرزهای بینالمللی به هابهای لجستیک یکپارچه؛ ۳. فعالسازی ظرفیتهای مغفول صنعتی و عمرانی از طریق مشارکت بخش خصوصی.